محمد توکلي - روزنامه بهار:
دیروز ظهر خبر آمد که قالیباف انصراف داده است. انصرافی که بنا بر «دودوتاچهارتا»های منطقی نباید رخ میداد، زیرا قاعدتا شخصی که رای کمتری دارد میبایست انصراف دهد و تمامی نظرسنجیها از رای کمتر ابراهیم رئیسی نسبت به قالیباف حکایت داشت اما از نگاه سیاسی که بخواهیم به این ماجرا نگاه کنیم خواهیم دید که این خبر آنقدرها هم عجیب و غیرمنتظره نبوده است. بخش بزرگ و تاثیرگذاری از نهادهای قدرت در روزهای اخیر به صراحت خود را حامی ابراهیم رئیسی نشان داده اند و از هر نوع رفتار و گفتاری برای از میان برداشتن دولت میانه رو دریغ نکرده اند، از همین رو اصلا بعید نیست که چنین تصویری از حمایت های بی شائبه از یکی از نامزدهای جریان مخالف روحانی و دولت میانه رواش قالیباف را به این نتیجه رسانده باشد (یا شاید هم به این نتیجه رسانده باشندش!) که حضور در ادامه این رقابت به صلاح آن چه «جبهه انقلاب» خوانده میشود نیست. خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که طی روزهای آینده میرسلیم نیز که در ابتدا خود را فردی مستقل از جریان مخالف روحانی نشان میداد و به تدریج مانند آنان شد و گاه گوی سبقت را در بداخلاقی و تخریب از آنان هم ربود به سود رئیسی انصراف خواهد داد. به طور خلاصه میتوان گفت که تمام ارکان جریان اقتدارگرا در انتخابات پیش رو به پشتیبانی «آقای قاضی» آمده اند.
جریانات تندرو که هدفی جز از میان برداشتن دولت میانه رو به هر قیمتی را برای خود تعریف نکرده اند به این نتیجه رسیده اند که باید کار در دور اول انتخابات به پایان برسد. پیش از این انصراف جریانی که خود را «جبهه انقلاب» مینامد بر سر یک دو راهی بود. دو راهی که یک راه آن تلاش برای پیروزی در مرحله اول انتخابات بود و راه دوم حضور همه نامزدهای این جریان برای دو مرحله ای کردن انتخابات. حالا با انصراف قالیباف و انصراف قریب الوقوع میرسلیم به نظر میرسد که جریان مخالف روحانی راه اول را برگزیده است. آنها آمده اند تا در مرحله اول انتخابات کار را یکسره کنند و برای این مهم از هیچ تلاشی هم دریغ نخواهند کرد.
اشتباه بزرگ جریان مخالف روحانی در این جاست که کاندیدای اصلی خود را اشتباه انتخاب کرده است. مطابق نظرسنجیها قالیباف نسبت به رئیسی رای بالاتری را داشته است و از همین رو به طور منطقی و طبیعی میبایست شهردار تهران در صحنه انتخابات باقی میماند و دیگران انصراف میدادند. نکته مهمتر آن است که لزوما تمامی سبد رای قالیباف به سوی ابراهیم رئیسی سرازیر نخواهد شد. اگر در انتخابات92 رای عارف به سوی روحانی آمد به این دلیل بود که این سبد رای نه برای شخص محمدرضا عارف و یا حسن روحانی بلکه رای به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و رهبر جریان اصلاح طلبی کشور بود اما امروز بخشهایی از جامعه که به واسطه عملکرد شهردار تهران در این شهر به او تمایل پیدا کرده اند قرار نیست تمایلی به حرکت به سمت اردوگاه رئیسی و یارانش را داشته باشند. آنان که قالیباف را به درست یا غلط یک اصولگرای حامی طبقه متوسط میپندارند قاعدتا نمی توانند به سمت فردی بروند که در کارنامه همراهان امروزش بیشترین صدمه به این طبقه اقتصادی – اجتماعی بوده است.
کوتاه سخن آن که به نظر میرسد جریان اصولگرا بار دیگر مرتکب اشتباه شده است. هنگامی که بزرگان این جریان مانند ناطق نوری، علی لاریجانی و ... از تصمیم گیریها کنار گذاشته میشوند طبیعی است که افراد کم تجربه در امر سیاست دست به چنین انتخابهایی بزنند؛ انتخاب فردی که حتی یک روز هم سابقه کار اجرایی نداشته است و در چند روز تبلیغات انتخاباتی هم نشان داده است که با امور مملکت داری کاملا ناآشناست و جز چند وعده غیر عملی مانند یک و نیم میلیون شغل در هر سال حرفی برای گفتن ندارد. آمدن قالیباف اشتباه بود زیرا شانسی برای رای آوردن در مقابل روحانی در این دوره از انتخابات نداشت و مهره ای سوخته میشد و انصرافش به سود رئیسی نیز اشتباهی بزرگتر زیرا کمک چندانی به افزایش آراء ابراهیم رئیسی نمی کند.