به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ - ۱۸:۳۵
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۲ ساعت ۱۸:۲۱
کد مطلب : ۱۳۰۶۴۵

مرثیه‌ای برای یک رویا

مهدی دادویی‌نژاد
شاید جالب توجه‌ترین واکنش به انتخاب روحانی را از سوی دلواپسانی شاهد هستیم که در درون خود بر این حضور بیش از حد تصور مردم بسیار دلخورند، چه آنکه سابقه منافق خواندن افرادی را که به آنها رای ندادند را در پرونده خود دارند و در اصل و خاستگاه فکری برای رای مردم کمترین ارزشی را قائل نیستند.
پایان‌تراژیک برای کسانی که هر روزسونامی طرفداران اتوبوسی آنها خبرگزاری‌هایشان را در می‌نوردید آنقدر تلخ بوده که باور این موضوع که شکست سنگینی را متحمل شده‌اند برایشان سخت کرده‌است.
 با تمام احترامی که برای رای محرومانی که دل در گروی وعده‌های آنها بستند داریم و قطعا آنها نیز در کنف حمایت دولت جای خواهند گرفت باید تحلیل کرد رای اصول‌گرایان در این دوره با تمام وحدت‌ها پانزده میلیون وسیصدهزار رای شد، با نگاهی به آرای سال 92 اصولگرایان در می‌یابیم آنها در سال 92 بالای 16 میلیون رای آوردند (49 درصد آرا)  و امسال علی رغم افزایش مشارکت آرای اصولگرایان شاهد ریزش بودند (38 درصد آرا).  روحانی این بار اما توانست  به مرز60 درصد هم نزدیک شود و با توجه به اینکه دولت مستقر بود و انتقادات زیادی هم بر او وارد بود شاهد رشد خیلی خوب در تعداد آرای او بودیم. در تحلیل رای آقای رئيسی می‌توان آن را به چند بخش تقسیم کرد.
 الف: قسمتی که با سوءاستفاده از شرایط اقتصادی محرومان و وعده‌های سر خرمن به دست آمد و این قسمت از آرا چیزی در حدود 50 درصد یا 8میلیون آرای او می‌باشد.
ب: قسمت دوم رای او آرای ایدئولوژیک و دلواپسانه بود که در بهترین حالت به 4 میلیون رای جلیلی در دوره قبل می‌رسد.
ج: قسمت سوم رای او از سبد در حال ریزش قالیباف بود که چیزی حدود 3میلیون رای را شامل می‌شد.  
قسمت چهارم اما کمترین سهم را در میان آرای رئیسی دارد آن هم رای متعقلین و متدبرین اصولگرایی بود. این قشر از اصولگرایان، نه تندروان بودند بلکه بنا به مصلحت‌های خاص خود تن به این رای دادند و نمونه این افراد را می‌توان در احمد توکلی جستجو کرد. اینکه بدنه دلواپس آرای رئیسی امروز دم از دولت در سایه و موفقیت عظیم می‌زنند مطلب تازه‌ای نیست و  ادعای همیشگی آنها همیشه پشتوانه پوچی عملکردشان بوده، اینکه طرفداران این تفکر نیز به این 16 میلیون رای می‌بالند ناشی از فقدان بینش سیاسی عمیق آنها می‌باشد.
 او آمد و تمام شد، تمام شدنی که معانی فراوانی داشت، اینکه مردم را نمی‌توان به تطمیع پای صندوق‌ها کشاند و یک رئیس جمهور امام رضا پسند نیز لزوما تولیت آستان قدس نیست. مردم ایران در مجموع به افراطی‌گری دلواپسان نه جانانه‌ای گفتند، کسانی که هر روز فتنه را بو می‌کشیدند و هشدار می‌دادند و روزی صالحی را بتن می‌کردندو روزی خواستار محاکمه و اعدام ظریف بودند، امروز باید بدانند رای آنها بیشتر از 4 میلیون رای جلیلی 92 نمی‌شود. جلیلی نیک بداند که مردم و دولت ایران نیازی به دولت در سایه ندارند و همان دولت مستقر کارایی بیشتری دارد، البته اگر این روزها شنیدیم شخص آقای جلیلی و رئیسی یک هیات دولتی تشکیل دادند و وزرایی را انتخاب کردند نباید تعجب کرد، تکلیف‌گرایی، آنها را ملزم به هر گونه حرکت ضد دولت و مردمی می‌کند و باید به این تحلیل جانانه حسین شریعتمداری نیز که پایه‌های اصول تصاعد در ریاضی را با تعمیم به رای آوری آقای رئیسی به لرزه در آورده نیم‌نگاهی‌داشت که می‌تواندآرایی فراتر از جمعیت ایران را در دوره‌های بعد برای آقای رئیسی به دنبال داشته باشد! مرثیه‌ای که امروز در قالب دولت در سایه خوانده می‌شود مرثیه‌ای برای یک رویاست که با حضور مردم ایران به کابوسی بزرگ تبدیل شدو تا مدت‌ها آنها را به محاق خواهد فرستاد.