محمد توکلی
حالا و با اتمام تب و تاب تبلیغات انتخاباتی میتوان با نگاهی تخصصیترو فارغ از سوگیریهای روزهای پرشور تبلیغات به عملکرد صداوسیما در این ایام نگاهی انداخت. آن چه در ادامه به آن خواهیم پرداخت بررسی عملکرد این سازمان سیاسی - رسانهای در حدود یک ماه اخیر در موضوعاتی مانند مناظره ها، فقدان برنامهای چالشی و نوع سوالات مطرح شده از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود.
الف) مناظرههای انتخابات را با همه کاستی هایش میتوان جذابترین بخش برنامههای صداوسیما در این روزها دانست. درباره مناظره های96 چند نکتهای قابل ذکر است.
1ـ واقعیت آن است که تعداد بالای شرکت کنندگان در مناظره از میزان جذابیت آن خواهد کاست به خصوص وقتی تعدادی از کاندیداها یک نظر را داشته باشند و تعدادی دیگر نظر دیگری. به معنای آن که ما در این مناظرهها با شش کاندیدا با شش تفکر روبهرو نبودیم بلکه دو تفکر با تیم هایی سه نفره رودرروی یکدیگر قرار داشتند. جذابیت مناظره دو نفره نسبت به انواع دیگر مناظره را میتوان از مقایسه مناظرههای انتخابات88 با مناظرههای دو انتخابات اخیر متوجه شد. مناظره دو نفره همواره جذابیتهای بیشتری خواهد داشت و علاوه بر آن باعث آشنایی بیشتر مخاطب با زوایای کمتر پیدای شخصیت کاندیداها هم خواهد شد. البته این اشکال بیش از صداوسیما به جریانهای سیاسی کشور باز میگردد که نامزدهای اصلی خود را در فرآیند درون گروهی انتخاب نمیکنند و در عمل به شکل تیمی وارد میدان رقابت میشوند.
2ـ مجری انتخاب شده برای مناظرهها با وجود نقدهایی که گاه و بیگاه به واسطه گفتگوهای خنثی با رئیس جمهور سابق علیه او مطرح میشود یکی از توانمندترین مجریهای صداوسیماست اما مشکل از آن جا شروع میشود که ساختار مناظره و نظارت غیر تخصصی سیاسیون بر روند کار به شکلی است که اساسا مجری از تصمیم گیریها کنار گذاشته میشود و در چنین ساختاری اگر «لری کینگ» هم مجری «مناظره به سبک ایرانی» باشد نمیتواند نقشی بیش از یک کرنومتر را ایفا کند.
3ـ معمولا سوالات مطرح شده در مناظرهها با موضوعات انتخابی برای هر مناظره نسبت قابل قبولی را برقرار نمیکرد و چندان دغدغههای واقعی مردم حاضر در متن جامعه را پوشش نمیداد. آن چه از سوالات بدتر بود نوع پاسخگویی نامزدهای انتخابات بود که معمولا به پرسش مطرح شده کاری نداشتند و فقط میخواستند آن چه در نظر دارند را مطرح کنند. به عنوان یک مثال پرسشی در خصوص برنامه نامزد مورد نظر برای رشد علمی پرسیده میشد و آن نامزد از قاچاق سخن میگفت!
ب) آن چه در خصوص حضور نامزدهای انتخابات در برنامههای مختلف آزار دهنده بود ساختار کلیشه ای، خشک و غیرجذاب برنامههای انتخاباتی بود، به گونهای که گویا از انتخابات76 به این سو برخی از این برنامه هیچ تغییری نکردهاند و با همان شیوه غیرجذاب تولید شده اند. جای برنامهای چالش محور با حضور کاندیداها که دست گفتگوکننده برای چالش با هر کاندیدا کاملا باز باشد و پرسشها و ابهامات واقعی مطرح شده از سوی مردم (و نه پرسشهای کلیشه شده و دستوری) در خصوص سوابق و برنامه نامزدهای انتخابات مطرح شود کاملا خالی بود.
ج) با کمی دقت در پرسشهای مطرح شده از کاندیداها در برنامههای مختلف صداوسیما و تفکری که پشت این نوع سوالات قرار دارد میتوان متوجه شد که تفکری که این نوع سوالات از آن نشات گرفته است همان تفکری است که در انتخابات92 تنها ده درصد آرا را کسب کرده است. به این معنا که اساس پرسشهای مطرح شده بر روی آن چه برای ده درصد مردم دغدغه است و الگوی فکری که اقلیتی در جامعه به آن تمایل دارند بنا نهاده شده بود. ایراد دیگر وارد بر سوالات که مورد اعتراض رئیس جمهور روحانی نیز قرار گرفت بی توجهی به مقوله هایی مانند برنامه کاندیداها در حوزه سیاست خارجی، بهداشت و درمان، آزادیهای سیاسی و فرهنگی و. . . بود که نوعی شیطنت سیاسی به سود برخی از کاندیداهای رقیب دولت مستقر را نیز میتوان در عدم تمایل برای مطرح کردن چنین پرسش هایی مشاهده کرد.
د) و اما نکته آخر به نوع پوشش رسانهای فعالیتهای تبلیغی کاندیداها توسط بخش سیاسی - خبری صداوسیما برمی گشت که در این روزها بسیاری از آن نوشته و گفته اند. واقعیت آن است که تیم سیاسی ثابت پشت صحنه تصمیمگیریها در صدا و سیما در انتخابات92هم چنین بازی سیاسی – رسانهای را در این بخش راه انداخت که البته در آن انتخابات فرد محبوب آنها تنها چهار میلیون رای آورد و مردم پاسخ منفی بلندی به چنین رفتارهایی دادند. به نظر میآید که میبایست یکبار برای همیشه تصمیمگیران جلوی این بیقانونی که به اشکال مختلف و به مناسبتهای گوناگون در حال تکرار است با تمام قوا بایستند و با تغییراتی واقعی صداسیما را از بیراههای که برگزیده است نجات دهند.