محمد توکلی
«حسن روحانی، حسن روحانی است» بی توجهی مطلق به این گزاره بدیهی هم در روزهای اولیه پس از انتخابات92 باعث آن شد که بخشی از جریان اصلاح طلبی کشور و حامیانش از برخی اقدامات روحانی مثلا در چینش کابینه دچار حیرت شوند و هم حالا بار دیگر در روزهای پس از انتخابات96 هم شاهد آن هستیم که با بی توجهی به اینکه روحانی اصلاح طلب نیست اما گزینه مطلوبی برای جریان اصلاحات است شاهد دامن زدن به سطحی از مطالبات هستیم که یک چهره اصلاح طلب ششدانگ هم توان انجام آنها را نخواهد داشت چه برسد به رییس جمهور روحانی که هیچ گاه ادعایی اصلاح طلبی نداشته و ندارد. بزرگان اصلاح طلبی کشور به همراه اصولگرایان معتدل با توافقی نانوشته در انتخابات92 و96 به این نتیجه رسیدند که یگانه راه عبور کشور از بحرانهای موجود در حوزههای مختلف حرکتی مشترک به سمت میانه روی است. مصداق میانه روی را در ابتدای امر در مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی یافتند اما به واسطه ایجاد مانع از سوی بخش هایی از ساختار قدرت امکان حضور «آیت الله» در انتخابات فراهم نشد. گزینه جایگزین، نزدیکترین فرد به هاشمی بود؛ حسن روحانی.
چهره سیاسی میانه رویی که در چهار دهه حضور خود در سطوح عالی مدیریتی همواره نشان داده است که اهل افراطی گری و برهم زدن ماجراجویانه ساختارها نیست. آن چه بخشی از جریان اصلاح طلبی و بخش هایی از جامعه که حامی روحانی هستند گهگاه از او طلب میکنند هیچ نسبتی با برنامهها و مشی و روشی که او سالهاست با آن شناخته میشود ندارد. به عنوان مثال واکنش هایی که به اظهارنظرهای حسام الدین آشنا به عنوان یکی از نزدیکترین افراد به روحانی دیده میشود نشانگر آن است که بخشی از حامیان دولت اعتدال تصوری نادرست از منتخب خود دارند و در خیال خود چنین میاندیشند که گویی قرار است روحانی در دولت دوم خود تمامی آرمانهای دموکراسی خواهانه مردم ایران را محقق کند!
واقعیت ماجرا آن است که خوشبینانهترین دورنما از دولت دوم روحانی در حوزه سیاسی تلاش او برای اصلاح برخی ساختارها آن هم با سرعت اندک است و نه چیزی بیش از این. روحانی حتی در هفته آخر تبلیغات که صریحتر و برای حامیانش خواستنیتر از همیشه شده بود هم هیچگاه چنین وعده هایی که برخی تصور میکنند را به مردم نداد و تصویری که برخی در ذهن خود از روحانی ساختهاند هیچ شباهتی به «شیخ دیپلمات» میانه رو ندارد.
به نظر میآید که میبایست برای اصلاح این تصور و تصویر غلط در بین بخش هایی از جامعه تا دیرنشده فکری کرد. در این راه روحانی، بزرگان اصلاحات و رسانههای جریان اصلاح طلبی کشور وظیفهای سنگین بر عهده دارند. رییس جمهور روحانی میبایست با صراحت و شفافیت محدودیت، موانع و برنامههای خود را برای تحقق مطالبات شدنی جریان اصلاحات با مردم در میان بگذارد و از طرف دیگر درباره بخشی از درخواستها که امکان تحقق آن در چهار سال پیش رو مهیا نخواهد بود صادقانه با مردم سخن بگوید. بزرگان جریان اصلاحات با وجود محدودیتهای گوناگونی که دچارش هستند باید یکبار دیگر به میدان آمده و بخشی از حامیان این جریان سیاسی را که شاید چندان با پیچ و خمهای اداره کشور آشنا نیستند را آگاه کنند و همواره بر این نکته تاکید کنند که «روحانی اصلاح طلب نیست» در نتیجه برخی انتظارات از او کاملا نابجاست. رسانههای جریان اصلاحات هم میبایست اندکی از این فضای احساسی پس از انتخابات خارج شده و این نکته ساده را با مخاطبان خود در میان بگذارند که اداره کشور با رقابتهای جناحی و سیاسی ممکن نیست و نمیتوان با همان روحیه انتخاباتی از روحانی مطالباتی نامعقول داشت.