رضا صادقیان
واقعه 18 خرداد رونمایی از یک تندیس نبود، پردهبرداری از فرهنگ نادرست خودمان بود، فرهنگی که گمان میکند زمینه احترام مردم را با دیدن مجسمه در محلهای عبور شهروندان و دانشجویان فراهم میکند ولی واقعیت چیزی دیگر است. پنچشنبه هفته گذشته به دلیل پرداختن رسانهها به خبرهای حملهتروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی و مرقد امام (ره) از سوی رسانهها، فرصتی برای پرداختن به رونمایی از تندیس جدید هاشمی مرحوم نبود. روزی که مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در اقدامی خودجوش و با دعوت از محسن هاشمی رونمایی از تندیس هاشمی رفسنجانی مرحوم را انجام دادند. تندیسی که با انتشار عکسهای آن با واکنشهای طنزگونه کاربران شبکههای اجتماعی روبرو شد. روزگاری مولوی گفته بود؛ از قضا سرکنگبین صفرا فزود، داستان پرغصه ما نیز حکایت همان صفرا زاییدن سرگنگبین است.
اینکه بیننده با نگاهی غیرکارشناسی، فاقد ذرهای تخصص و به دور از هر گونه نگاه هنری و مجسهسازی دریابد که تندیس مقابل که گویا باید شباهتی به رئیس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام اسلامی داشته باشد ولی ندارد، مهم نیست! در تصاویر منتشر شده به وضوع لبخند نقش بسته بر لبان تعدادی از حاضران در رونمایی از تندیس به چشم میخورد، شاید هم تعجب فرزند ایشان در هنگام برداشتن پارچه از روی پیکره پدر. گویا قرار بود مجسمه هاشمی رفسنجانی ساخته و نصب شود، ولی براثر نبود ابزارهای کافی، نبود متخصص، نداشتن امکانات رفاهی، پیدا نکردن تصویر با وضوح بهتری از آن مرحوم و عجله در افتتاح ساختمانهای فرهنگی دانشگاه با پیکری سنگی روبرو شدیم که باید خودمان را قانع کنیم که با تندیس هاشمی روبروییم و نه شخصیت دیگری. این مسائل نیز مهم نیست، کار نقد و خردهگیری از این کجسازی را به اهلش واگذار میکنیم.
مسئله چیزی دیگری است، ساختن و نصب این مجمسههای بدساخت یا خوش ساخت فروکاستن این شخصیتها از جایگاه اصلی خودشان و خلاصه کردن آنان در نمایی نامرتب است. ناآگاهانه اندیشه و رفتار سیاسی چنین شخصیتهایی را در خاک و رنگ گم میکنیم، این ساختنهای ناشیانه کمکی به شناخته شدن و معرفی فکر آنان در جامعه نکرده و نمیکند. جایگاه امام (ره)، شهید مطهری، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و بسیاری از کسانی که برای این مرز و بوم صدها ناملایمتی و رخمزبان را با آغوشی گشوده به جان خریدند، در رونمایی از یک مجمسه و تندیس خلاصه نمیشود. به عنوان مثال؛ ساخت و نصب پیکرههای امام طی سالهای گذشته در سطح برخی شهرها آیا موفق به بازگو کردن اندیشه سیاسی و فلسفی امام بوده است؟ آیا میتوان با ساخت مجمسهای بسیار بزرگ اندیشه صدرایی بنیانگذار نظام اسلامی را شرح داد؟ آثار فکری شهید مطهری در هیچکدام از مجمسههای ساخته شده او نشان داده خواهد شد، سخنان شهید باهنر نیز به همینترتیب.
جایگاه فکری و رفتار سیاسی هاشمی رفسنجانی نیز در این رنگ و لعابها جای نخواهد گرفت، مهمتر آنکه آن مرحوم همزمان دستی به قلم و پایی در میدان سیاست و تصمیمگیری داشته است. با ساخت هر کدام یک از این مجسمهها بیش از آنکه زمینه آشنایی عمومی مردم را با خدمات فکری، زندگی و زمینه تحلیل این اندیشهها فراهم آوریم، مقدمه شوخی با آن گرامیان را در عرصه عمومی فراهم میکنیم. نصب یک مجسمه چند متری در وسط پارک چه دستاوردی را به همراه دارد؟ مهم نیست هدف ما چه بوده و یا در ذهن و روان ما چه چیزهایی میگذشته، همین که با ساختن پیکرهای ناموزن و حتی بینهایت زیبا زنده بودن و پویایی اندیشه را به نقش خاک بزنیم و مقاصد سیاسی و مدیریتی خویش برای دورهای کوتاه بجوییم و با انجام چنین رفتاری فرهنگ تحلیل را نفی و زمینهساز فرهنگ تجلیل شویم، میرایی آن جایگاه و اندیشه را رقم زدیم. مروت نیست چنین با تیشهای تیز به ریشههای فرهنگی و سیاسی خودمان ضربه بزنیم و از دل این خرابهها مبلغ فرهنگ نادرست چاپلوسی و تملقگویی شویم. چنین مباد.