مهدی دادویینژاد
بعد از انقلاب اسلامی و پس از قطع ارتباط ایران و امریکا در ماجرای گروگان گیری سفارت امریکا در ایران، اولین تحریم امریکا بر علیه ایران شکل گرفت و تا قبل از برجام یا با روند افزایش تحریمها مواجه بودیم یا ثبات تحریم ها، تحریم ایلسا (داماتو) و چند تحریم تسلیحاتی و حقوق بشری، تا قبل از تحریمهای هستهای ایران مهمترین گزارهای که وجود داشت این بود که علی رغم تحریمهای امریکا علیه ایران، اما دیگر کشورهای دنیا هم چنان روابط خود را در مدار عادی تامین منافع دنبال میکردند و ایران در عرصه روابط بین المللی به راحتی به معاملات و داد و ستدهای خود ادامه میداد. امریکا هم در این دوران به دنبال ایجاد اجماع جهانی بر علیه ایران نبود، برخی از روسای جمهور امریکا سعی در برقراری روابط با ایران هم داشتند و حتی زمینه هایی از همکاری نیز در دوران خاتمی در ماجرای طالبان به وجود امد اما امتدادی نداشت. به طور کلی میتوان وضعیت ایران را از لحاظ تحریمی به قبل و بعد از شروع قطعنامه علیه برنامههای هستهای دستهبندی نمود.
وضعیتی که پس از قطعنامههای پی در پی علیه ایران و کوچک شمردن این موضوع از طرف مسئولین وقت پیش امد، ایران را به یک کشور کاملا منزوی در عرصه بین المللی تبدیل نمود که این بهترین فرصت برای آمریکاییها و کشورهای متحد در منطقه بود تا به سیاست ایران هراسی به شکلی گسترده و بی سابقه دامن بزنند. کاری که حتی پس از ماجرای گروگان گیری در سفارت امریکا هم توسط امریکا به این شدت پیگیری نشده بود، همراهی شرکای تجاری ایران در تمام نقاط دنیا با این کنسرت شکل گرفته به رهبری امریکا شاید در تاریخ کنسرتها و همگراییهای جهانی بیسابقه بوده باشد، چه در جهان دوقطبی پس از جنگ سرد و چه در دوران فرا دوقطبی، از هر سخن درون ایران یک زمینه ایران هراسی به وجود میآوردند و در پی قطعنامههای پی در پی، ایران در تنگنای اقتصادی در عرصه بین الملل قرار گرفت، ایران سیاست انزوا را خود خواسته در پیش نگرفت، بلکه سیاست انزوا به همراه فشار بر ایران تحمیل شد، هر دستاورد هستهای به مثابه پیشرفت ایران در دستیابی به سلاح هستهای تلقی میشد و ناجوانمردانه به تمام ساختارهای ایران حمله شد، به طوری که ایران برای تامین داروهای خود نیز به مشکل عمده مواجه شد، دولت ایران به عنوان یک دولت رانتیر که وابستگی شدیدی به پول نفت داشت در سالهای سود سرشار علی رغم علم به این موضوع که یک اتحاد جهانی بر علیه ایران در حال شکل گرفتن است بی تفاوتتر از هر زمانی به بی انضباطیهای مالی فراوان دست زد و حتی در ان تلاطم شرایط میزانی از پول ایران که ناشی از سود سرشار منابع نفتی بود را در امریکا یعنی مهمترین دشمن ایران مصروف خرید اوراق بهاداری کرد که هدف دست درازی دولت امریکا قرار گرفت.
انزوا به همراه بی تدبیری و بی خردی و شعار زدگی محض افت جان ایران شد و بازارهای ایران درتمام کشورها از دست رفت و تحریمها به سمتی سوق داده شد که ایران نتواند عایدی خود را از فروش نفت به داخل کشور منتقل کند، جهش قیمتی ناشی از این بی تدبیریها به همراه انزوا عاملی شد که اقتصاد ایران به حالت فشل برسد و کالاها به ساعت و دقیقه قیمت بخوردند، مذاکراتی در همان ابتدای ریاست احمدی نژاد و توسط علی لاریجانی در کانال مثبتی دنبال شده بود با مداخله بی جا و بی مورد احمدی نژاد و ماجراجوییهای او به شکست منجر شد و در ادامه جلیلی که در دیپلماسی سررشته کافی نداشت سالیان تحریم را دوام بخشید، تمام تبلشهای جلیلی را میتوان در دو جمله بیانیهخوانی در مذاکرات و مذاکره برای مذاکره، با روی کار امدن دولت روحانی و تصمیم نظام برای مذاکرات شکل کار به طور صحیحی به پیش رفت و ایران با 6 کشور مهم تحریم کننده به توافقی به نام برجام دست یافت، رسیدن به این توافق هیمنه ایران هراسی را در جهان شکست و حق هستهای ایران برای اولین بار و بدور از شعار به رسمیت شناخته شد، برجام قرار نبود که ابهای رفته را به جوی بازگرداند، قرار بود چشمهای جدید باشد برای جوی خشک روابط ایران با جهان، بعد از برجام ایران به سرعت بهترمیم اعتبار جهانی خود پرداخت و توانست از انزوای تحمیل شده خارج شود.
اگر این دستاورد حداقلی برجام را هم بپذیریم باز هم برجام سندی افتخار امیز از صلح محوری ایران میباشد. بر این اساس مهمترین نتیجهای که برجام میتوانست برای ایران داشته باشد حاصل شد، ایران مجددا وارد عرصه روابط بین الملل برای تامین منافع خود شد. علی رغم نقضهای مکرر امریکا اما راه تجارت ایران با کشورهای اروپایی و اسیایی مجددا هموار شد و زمینهها برای جذب سرمایه گذاری خارجی فراهم آمد، اباد کردن ویرانهای که احمدینژاد در عرصه روابط بین الملل به وجود اورد نیازمند زمان بیشتری است اما امروز ایران علیرغم نقض برجام از سوی امریکا و همچنین ترس موجود در جامعه جهانی که ناشی از ایرانهراسی آن سالها بوده، مجددا در حال احیا خود میباشد. برجام بدون امریکا هم شرایط ایران را میتواند به قبل از تحریمهای هستهای برگرداند و علی رغم عداوت دیرین امریکا منافع خود را در تمام زمینهها دنبال کند.
قطعا و تحقیقا تمام مذاکره کنندگان ایرانی بر عهد شکنی احتمالی امریکا در قبال ایران واقف بودند و بهانههای امریکا تمامی ندارد اما ایا جامعه جهانی با وضعیت و شکاف به وجود امده بار دیگر حاضر به راه انداختن کنسرتی دیگر میشود؟ جواب مطلقا منفی است، هیچ کدام از کشورهای حاضر در برجام خواهان برگشت به قبل از برجام نیستند و جامعه جهانی به دنبال ادامه این راه است، راهی که منافع دو طرف را تامین میکند، سیاست خارجی ایران در پسا برجام شکلی پویاتر به حضور ایران در منطقه داده است و ایران امروز نقشی تعیین کننده در معادلات منطقه دارد، برجام بدون امریکا هم دستاوردی مهم برای ایرانی است که سالها تحت بدترین اتهامات ناروا قرار گرفت. تایید اعتراض دکتر ظریف در مورد نقض مواد برجام توسط موگرینی نشان دهنده این موضوع است که اروپا و سایر کشورها به بازی خصومت امیز امریکا علیه ایران وارد نمیشوند و همچنان به تعهدات خود پایبند خواهند ماند. البته باید تلاشها برای مقابله با عهدشکنی امریکا ادامه یابد تا امریکای ماجراجوی دورهی ترامپ و جمهوریخواهان نتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند.