رضا صادقیان
در اکثر سالهای گذشته، ماههای تیر، مرداد و شهریور برای اکثر نقاط جغرافیایی کشور گرم و بعضا غیرقابل تحمل بوده است. همیشه تابستان را با سه ماه پرحرارت و گرم یاد میکنیم. یاد و خاطرهای از سالهای استثنایی هم در میان هست. روزهایی که به صورت خیلی خاص در این سه ماه هوا خُنک بوده و یا نسیمی دلنواز قدم به شهرهای جنوب کشور گذاشته است، ولی وضعیت چنین هوایی پایدار نبوده و وضعیت آب و هوا همانند دیگر روزهای تابستان به گرمی و شرجی میل کرده است. در واقع گرم بودن هوا در چنین روزهایی پدیدهای عجیب و غریب نبوده است.
طی روزهای گذشته تیتر برخی از روزنامهها، سایتهای خبری و خبرهای شفاهی در میان مردم گرم بودن شهرهای جنوب کشور بوده و هست. سوزان بودن دمای هوا در اهواز، تابستان داغ داغ، گرمای بیسابقه در شهرهای جنوبی برخی از عنوانهای خبری نشریات کثیرالانتشار بود. نشر تجربه بیواسطه برخی از شهروندان ساکن شهرهای جنوب کشور، آبادان، اهواز، خرمشهر، بندرامام خمینی، بوشهر، اندیمشک و. . . نیز در کنار این خبرها تکمیل کننده پازل خبررسانی و سرانجام واکنش گسترده مردم دیگر شهرها را به همراه داشت. نحوه برخورد همدلانه کاربران شبکههای اجتماعی با وضعیت گرما در جنوب کشور باعث شد اهمیت خبری این رویداد طبیعی بیش از دیگر خبرها به چشم آید. با این وجود، میتوان بخشی از واکنشهای کاربران به گرم شدن هوا را به چشم یک سرمایه اجتماعی و حساسیت شهروندان به ساکنان مردم جنوب کشور دید و در مقابل بروز و پررنگ شدن چنین دغدغهای را نامطلوب ارزیابی کرد.
مردم استان خوزستان طی سالهای گذشته با مشکلات زیادی روبرو بودند. مسئله ریز گردها، خاموشیهای پیوسته و بیبرقی طی ساعتهای متوالی، نبود آب شُرب بهداشتی و توسعه نیافتن شهرهای این منطقه جغرافیایی طی سالهای گذشته بخشی از گرفتاریهای مردم خوزستان بوده است. شهروندان خوزستانی با وجود زیست در سرزمین نفت خیز و پردرآمد سهی ناچیزی از بودجههای عمرانی را کسب کردند و این مشکلات را به صورت تجربی و بدون واسطه زندگی میکنند، حال گرم شدن هوا و خبرهای مربوط به گرمای سوزان خوزستان نیز به گرفتارهای سابق مردم افزوده شده و بیم آن میرود با دامن زدن به چنین وضعیتی و به صورت کاملا ناآگاهانه زمینه مهاجرت بخشی از مردم خوزستان که توانایی مالی و امکان جابجایی به شهرهای دیگر را دارند با همهمهای که در سایتهای خبری و روزنامهها درباره گرم شدن هوا به راه افتاده اتفاق بیفتد. نتیجه چنین جو منفی خوزستان را به سرزمینی مبدل خواهد ساخت که ساکنان آن از روی اجبار و ناخواسته زادگاه خود را برای کسب زندگی بهترترک و به مکانی دیگر بروند، رخداد چنین فعلی نه تنها سرمایه اجتماعی را در بلند مدت به همراه نخواهد داشت بلکه باعث بوجود آمدن مشکلات اجتماعی بیشتری در شهرهای مهاجرپذیر خواهد شد.
رساندن فریاد مردم خوزستان به گوش مسئولان، نشان دادن بحرانهایی که زندگی روزمره شهروندان را با مخاطرات روبرو میسازد و یافتن راه همدلی را نمیتوان نادیده گرفت، ولی دامن زدن به جو ناامیدی وترسیم کردن چهره شهرهای جنوب کشور همچون مکانهایی که انسانهای «بدبخت» از روی ناچاری در آن زیست میکنند نه تنها به خنکتر شدن هوا کمک نخواهد کرد بلکه باعث شکل گرفتن فضایی میشود که شهروندان خوزستانی با آه و اندوه به خود نگاه کنند و حسرتی مضاعف برای چیزهای از کف رفته و نداشته را به یاد بیاورند و این اپیدمی فراگیر دیر یا زود شامل حال اکثر ساکنان همان نقطه جغرافیا شود. آنچه برخی از نشریات و سایتهای خبری طی روزهای گذشته انجام دادن نه تنها حس ناامیدی، بیچارهگی، افسوس، حسرت عمیق و. . را در مورد مردم خوزستان دامن زد بلکه مسئلهای طبیعی را به صورت بحرانی جلوه داد، نمایشی که از دل آن هیچ دستاوردی را به همراه نداشت و صرفا حس عمیق ناامیدی را به مردم خوزستان هدیه کرد!
تا همین ده سال پیش عصر که میشد هوا خنک میشد ولی این روزها من ساعت 11 شب هم دمای 35 رو تو حتی نیمه بالایی تهران میبینم. (354511)