رضا صادقیان
سخنان اخیر رئیس دولت یازدهم و واکنش برخی از نیروهای سیاسی در نشریات نزدیک به جریان اصولگرا قبل از آنکه نمایان کننده یک اختلاف اساسی در حوزه سیاستورزی باشد، پردهبرداری از جدلهای قبل از معرفی کابینه دولت دوازدهم به مجلس شورای اسلامی است. بدونتردید و از منظر اصولگرایان کابینهای کارآمد، اهل کار و کوشش است که بخش گستردهای از خواستههای آنان را پوشش و همزمان برخی از نیروهای این طیف سیاسی را در میان وزرای دولت دوازدهم جای دهد، اصلاحطلبان نیز دایم در حال تذکر به روحانی هستند تا مبادا وعدههای انتخاباتی را به دست فراموشی و توجه چندانی به مطالبات مردم نداشته باشد.
شماری از نیروهای اصولگرا از آن رو دولت فعلی روحانی را مورد انتقاد قرار میدهند که شخصیتهای مانند وزیر نفت، امور خارجه و وزارت علوم در دولت آینده جایی نداشته و این جایگاه به چهرههای دیگر واگذار گردد. اشخاصی که در مقابل آنان قرار نگیرند و سخنی از کمکاریها، کاهلی و بیبرنامه بودن نیروهای سابق بر زبان جاری نکنند. گزینه مطلوب اصولگرایان چهرههای اصلاحطلب و اعتدالگرا نیست-هست، آنان نیروی را میپسندند که قبل از هر امری در مقابل رفتارهای امروز و دیروز طیف اصولگرا صفبندی نکند.
چنین خواستهای از طرف اصولگرایان با ادبیاتی مختلف بیان شده است، به نظرم میرسد به دلیل دور شدن جریان سیاسی اصولگرا از مطالبات مردم و خلاصه کردن خواستههای مختلف شهروندان در بحثهای اقتصادی باعث شده چنین درخواستی را از دولت روحانی داشته باشند. چنانچه شخصیتهای تصمیمساز اصولگرا به درخواستهای عموم مردم دقت بیشتر میداشتند و در ارزیابیهای خود گوش شنوایی برای شنیدن مطالبات طبقه متوسط کشور پیدا میکردند در راهی دیگر گام میگذاشتند و سخن از وزیرانی شجاع و کاربلد آنان را به واکنش منفی و صفبندی علیه رئیس جمهور نمیکشاند.
اصلاحطلبان دغدغههای خاص خود را دارند. آنان از دولت دوازدهم و شخص روحانی توقع دارندترکیب کابینه را بهترتیبی بچیند که بیشترین نزدیکی را به مطالبات مردم داشته،ترکیبی که وزرایی با تفکرات محافظهکارانه در آن حضور نداشته باشند. به درست یا اشتباه، اصلاحطلبها بخشی از آرای حسن روحانی را براثر تبلیغات خویش و در سبد خود به حساب میآورند، سبد رای که در حال حاضر و به دلیل نبود یک کاندیدای شش دانگ اصلاحطلب با توجه به شرایط کشور در اختیار حسن روحانی قرار داده شده است. از سویی دیگر، اگر بپذیریم دولت یازدهم با تمام فشارهایی سیاسی پیدا و پنهان موفق بود برخی از نیروهای اصلاحطلب را در حوزههای مدیریتی به خدمت بگیرد و زمینه برخی سوءتفاهمهای شکل گرفته بعد از سال 88 را میان جریان اصلاح و حاکمیت کمرنگ نماید، ولی طیف اصلاحطلب باید این مسئله را با آغوشی باز پذیرا باشد که بدون نقد آن رفتارها نه تنها دولت روحانی که هیچ رئیس جمهور دیگری در سالهای بعد نیز توانایی گشودن این گره فروبسته را نخواهد داشت.
تلاشهای شخص روحانی و معاون اول ایشان برای عادیسازی ارتباط میان نیروهای اصلاحطلب و بخشهایی از حاکمیت طی سالهای گذشته تاثیرگذار بوده ولی نمیتوان صرفا به آن کنشها دقت داشت و کلامی از نقد درون جریانی به حوادث تلخ انتخابات سال 88 در عرصه عمومی و به بهانه سوءاستفاده جناح مقابل به میان نیاورد. برخلاف باور بسیاری از نیروهای سیاسی که گمان میکنند با سکوت و عبور از آن رویدادها از حجم نقدها کاسته خواهد شد، جریان اصلاحات باید به سوی بازخوانی آن رفتارهای سیاسی برود. دقت در نحوه واکنشهای رسانههای اصلاحطلب و اصولگرا بعد از انتشار مصاحبه رئیس بازرسی پلیس درباره حوادث بازداشگاه کهریزک طی روزهای اخیر در نشریات و شبکههای اجتماعی متوجه میشویم آن رویدادها همچنان میتواند به بحثی زنده تبدیل شود، جدالی که هنوز گرد و غبار آن در فضای سیاسی کشور قابل مشاهده است. بنابراین چاره کار سکوت نخواهد بود.
بخشی از اختلاف نظرهای شخص رئیس جمهور و شخصیتهای نزدیک به ایشان و دو طیف سیاسی کشور در چنین فضایی فهم میشود، عرصه فعالیت روحانی از این رو دشوار است که دو طیف سیاسی براساس خواستههای جریان سیاسی خود به دولت نزدیک و یا دور میشوند. انتشار برخی از یادداشتها با محتوای تذکر و پند دادن به رئیس دولت از سوی دو نیروی سیاسی در همین شرایط معنا پیدا میکند. میتوان امیدوار بود با معرفی کابینه دولت دوازدهم شاهد کاهش جدلهای رسانهای باشیم، سکوتی که لاجرم به اتمام بحثهای سیاسی پرحاشیه ختم نخواهد شد.