صادق صدرایی
پس از تغییرات پرحرف و حدیث رخ داده در دانشگاه آزاد شاهد آن بودیم که تعداد قابل توجهی از فعالان رسانهای که در سه رسانه اصلی این نهاد آموزشی فعالیت میکردند از کار بیکار شده و گاه به شکل نامحترمانهای از کار کنار گذاشته شده اند. در این باره یادآوری سه نکته خالی از لطف نیست.
1ـ نهادهایی مانند شهرداری تهران، دانشگاه آزاد، صداوسیما و... بنا بر رویهای از گذشته که تا امروز هم ادامه دارد دارای تعدادی رسانه غیر رسمی و چند رسانه رسمی هستند. روزنامه همشهری، روزنامه فرهیختگان، خبرگزاری آنا و ایسکانیوز، روزنامه جام جم و... اسامی تعدای از رسانههای رسمی این نهادها هستند. پرسش قابل طرح دراین باره آن است که اساسا چرا باید این ارگانهای عریض و طویل که خود دارای روابط عمومی هستند و میتوانند عملکرد خود را از این طریق در اختیار رسانهها و جامعه قرار دهند باید دارای رسانه بوده و از امکانات بیت المال برای تبلیغ خود آن هم به این شکل استفاده کنند. این موضوع در ابعادی بزرگتر در خصوص دولت هم مطرح است. هنگامی که دولت (فارغ از آن که چه جریانی در قدرت است) رسانه هایی حمایت گر دارد چه دلیلی برای داشتن روزنامه یا خبرگزاری تمام دولتی است؟ وجود چنین رسانه هایی در سپهر رسانهای کشور سبب آن میشود که با تغییر مدیریتها از جریانی به جریانی دیگر شاهد حذف و اخراج خبرنگارانی باشیم که امکان همکاری با جریان تازه از راه رسیده را ندارند.
2ـ پرسش اخلاقی قابل طرح در این باره آن است که تا مدتی دیگر که همین اتفاق در رسانههای شهرداری تهران نیز به احتمال فراوان رخ خواهد داد باز هم شاهد گلایهها و اعتراضات اهالی رسانه خواهیم بود و یا چنین اعتراض هایی تنها آن زمانی رخ میدهد که طرف مورد ظلم واقع شده از تبار فکری و سیاسی خودمان باشد؟
3ـ در چنین مواقعی مثل همیشه جای خالی یک تشکیلات صنفی رسانهای احساس میشود. تشکیلاتی که وظیفه حمایت صنفی از اهالی رسانه را بر عهده داشته باشد و از روزنامه نگارانی که به ناحق حذف میشوند فارغ از آن که متعلق به چه جریانی باشند «حمایت صنفی» کند. به نظر میرسد که وقت آن رسیده است که وزیر کار و دیگر مسوولان مرتبط با این موضوع یکبار برای همیشه به صراحت موضع خود را در این باره اعلام کنند و به شکل شفافی درباره آن که در چهار سال اخیر در این حوزه چه عملکردی داشتهاند توضیحاتی را ارائه دهند.