رضا صادقیان
طی روزهای اخیر بیش از آنکه نیروهای نزدیک به جریان اصولگرا ازترکیب کابینه احتمالی دولت دوازدهم با تابلوی اعتدالگرا-اصلاحطلب نگرانی داشته باشند برخلاف رقیب سیاسیشان سکوت اختیار کردند، در مقابل طیف اصلاحطلب با موضعگیریهای قابل توجه از قبیل مصاحبه و پیامهای اینترنتی از گزینههای مطرح شده برای برخی از وزارتخانهها گلایه کردند، در همین زمینه نیز برخی از بزرگان اصلاحطلب به ارایه دغدغههای خویش و خواستههای مردمی که رای 24 میلیونی را در انتخابات اخیر به حساب حسن روحانی واریز کردند در دیدار با یکی از تشکلهای دانشجوی مطرح کرده که در نوع خود قابل توجه است.
فعالان سیاسی اصلاحطلب نیک میدانند که انتخاب آنان و حمایت ناخواسته کلیت این جریان از شخص حسن روحانی در انتخابات سال 92 و 96 نه براساس خواستهها و برنامههای خویش که با درک شرایط کشور و مصلحتسنجی بوده است. چرخشی که در آن زمان لازم به نظر میرسید و در انتخابات اخیر نیز راهی دیگر نداشتند، اکتفا کردن به گزینهی اسحاق جهانگیری به عنوان کاندیدای حمایت کننده روحانی در انتخابات که همزمان برخی از اندیشه و رفتار اصلاحطلبی را در زمان تبلیغات انتخابات بیان دارد از منظر برخی از نیروهای اصلاحطب لازم و کافی بود. در واقع اصلاحطلبان براساس وضعیت اضطرار به سوی حمایت از گزینه روحانی و دولت یازدهم کشیده شدند، دولتی که نه با سخن و رفتار اصلاحطلبی که با منش اعتدالگرا خودش را معرفی و اهتمام داشت گشاینده راهی میانه در سیاستورزی ایرانی باشد.
لازم است اندکی از تحولات سیاسی این روزها فاصله بگیریم و با مروری سریع به وقایع سالها قبل، وضعیت امروز را ترسیم کنیم. مناقشه پرچالش در فردای بعد از اعلام نتیجه رسمی انتخابات در سال 88 برای بخشی از نیروهای اصلاحطلب در سال 92 بهترتیبی بود که آنان را به معرفی دکتر عارف سوق داد. اصلاحطلبان ناچار شدند با انگشت نهادن روی کف خواستههای سیاسی خود پا به میدان انتخابات بگذارند، تجربه قهر کردن و نادیده گرفتن صندوق رای را در انتخابات مجلس دوره نهم را پیشروی خود داشتند، قهری که حامل دستاورد اجتماعی نبود، از سویی دیگر حاکمیت اجازه معرفی گزینهای دیگر را به آنان نمیداد.
در روزهای نخست تبلیغات انتخابات در سال 92 کمتر حدس و گمان درباره به اجماع رسیدن طیف اصلاحطلب بر روی گزینهای همچون روحانی بود، ولی نظرسنجیها و جسارت روحانی در مناظرات، جریان اصلاحطلب را به این نقطه رساند که آنان میتوانند عارف را به استعفای «عارفانه» مجاب کنند و حمایت کامل خود را از روحانی اعلام دارند، در واقع زیستن در دوره دولتمدارای شخص روحانی را به کنشگری سیاسی با یک شخصیت اصولگرا هم برای مردم کشور و طیف اصلاح مطلوبتر ارزیابی کردند، از همینرو به سوی گزینهی کشیده شدن که سابقه اصولگرایی، اعتدالگرا و یکی از منتقدین جدی سیاست خارجی دولت نهم و دهم به شمار میرفت و به هاشمی رفسنجانی نیز نزدیک بود.
در انتخابات اخیر نیز گزینه اصلاحطلبان موفق شد به میزانی قابل توجهتر از سال 92 به معرفی این نیروی سیاسی بایکوت شده از سوی صدا و سیما همت کند، نیرویی که همگان را دعوت به پذیرش نهایی نتیجه انتخابات نماید و از رفتارهای انتخاباتی همانند سالهای گذشته دوری جوید، دیگر آنکه رابط مقام رهبری با جریان اصلاحات باشد. سخنان جهانگیری درباره اصلاحطلب بودنش، تحمل شدنش از سوی کاندیدای دیگر به عنوان یک اصلاحطلب و بدون لکنت زبان مرزبندی جریان سیاسی اصلاحطلب را با اصولگرایان در مقابل دوربینها بیان کردن برای نیروهای اصلاحگرا، دستاورد کمی نبود.
کنار هم قرار دادن این موارد نشان میدهد جریان اصلاحطلب پذیرفت سقف تحمل بخشی از تصمیمگیران سیاسی در زمانه فعلی به همین میزان است و میبایست با همین محدودیتها به عنوان یک کنشگر تاثیرگذار در صحنه حضور داشته تا فضایی دیگر از راه برسد، حتی قبول کرد جهانگیری در مناظرهها از روی برگهای مکتوب جواب نقدها را بدهد و سخنانی هماهنگ نشده که باعث تحریک جریان مقابل شود را بر زبان جاری نسازد، در واقع تمام این رفتارها براساس نگرشی واقعگرایانه بروز یافت تا فرصتی بیشتر برای ترمیم رابطه صدمه دیده با حاکمیت فراهم آید. انتخاب، گزینش و معرفی وزرای احتمالی کابینه دولت دوازدهم از سوی حسن روحانی در این فضا قابل فهم است.
اگر گلایهای از معرفی وزرای پیشنهادی از منظر اصلاحطلبی هست، این گلایهها نه شخصی و یا منعکس کننده نگاه سیاسی که بازگو کننده دغدغههای چهارسال آینده است که به سرعت برق و باد از راه خواهد رسید. سال 1400 هم برای جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا به کارکرد وزیران دولت دوازدهم گره خورده است، شخصیتهایی که قرار است در حال حاضر اهرمهای اجرایی کلان را در دست بگیرند. چنانچه وزیران پیشنهادی دولت دوم روحانی توانایی راهبری وزارتخانههای تحت مدیریت خویش را نداشته باشند، شاید سود این جابجایی و معرفی به حساب شخصی وزیران و نزدیکان آنان ورایز و کلمه خیره کننده وزیر جلوی نامشان قرار بگیرد ولی دود این کمکاری، کار نابلدی را همزمان شخص حسن روحانی، مردم رای دهنده، جریان سیاسی اصلاحطلب و اعتدالگرا خواهند پرداخت.