به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ - ۱۳:۱۴
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۶ ساعت ۱۴:۵۸
کد مطلب : ۱۳۴۷۶۰
فریدون صدیقی، استاد ارتباطات:

روزنامه‌های ایران را«ترس»از بین برده است

 گروه سیاسی- رسانه ها: فریدون صدیقی، استاد ارتباطات با عنوان «رسانه‌های بی‌مخاطب؛ روزنامه‌نگاران نگران» یادداشتی را در روزنامه شرق منتشر کرده که در این مطلب به مخاطب نداشتن رسانه‌های مکتوب، تاثیر آن برجامعه و ارائه راه‌حلی برای بهبود وضعیت این رسانه‌ها پرداخته و نوشته است:
«اصلی‌ترین دغدغه روزنامه‌نگاری معاصر، نداشتن یا ‌تحلیل‌رفتن مخاطب است. به بیان بهتر، به تناسب کثرت، تنوع و گوناگونی رسانه‌های مکتوبی که منتشر می‌شوند، مخاطبی همسو و هم‌سنگ موجود نیست و هم‌خوانی بین تیراژ و تعداد نشریات با مخاطب‌های آن وجود ندارد. از آنجایی که رسانه با مخاطب تعریف می‌شود، اگر مخاطبی نباشد، رسانه‌ای هم وجود ندارد و دیگر خبرنگاری هم نیست. در چنین شرایطی، بدیهی است که برای روزنامه‌نگار حرفه‌ای، تلخکامی وظیفه و رسالتی که بر دوش دارد، رو به فزونی می‌رود و به یک بحران روحی و معاشی بدل می‌شود. کار روزنامه‌نگاری، توسعه منافع و منابع ملی، توسعه رو به تزاید جامعه یا همان توسعه پایدار در تمامی حوزه‌هاست و اگر قرار باشد روزنامه‌ای منتشر شود، اما خوانده نشود یا از پیشخوان مطبوعات برگرفته نشود، تنها به این معنا نیست که روزنامه‌نگار نادیده گرفته شده، بلکه توسعه جامعه نیز دچار اختلال می‌شود. درهمین‌راستا، فضاهای علمی و دانشگاهی کشور هم که به پرورش خبرنگاران می‌پردازند، از آنجا که خواننده و مخاطبی برای رسانه‌ها نیست، جایگاه خود را از دست می‌دهند و… . بنابراین ناگزیر باید تکرار کرد که تیراژ روزنامه‌ها و نشریات کشور در برابر رقم ٤,٥ میلیونی دانشجویان، ناچیز و تأثربرانگیز است. برای چنین پیشامدی چه چاره‌ای می‌توان اندیشید؟

به گمان من، مهم‌ترین راه‌حل باید به دست کارگزاران حوزه ارتباطات کشور صورت بگیرد. نگاه دولت، مجلس و دیگر نهادهای کشوری به نقش و جایگاه رسانه‌ها بسیار مهم است. سوءتفاهم‌ها را باید کنار گذاشت تا رسانه‌ها بتوانند در چارچوب قانون، وظایف خود را عملی کنند، پرسشگر باشند و منعکس‌کننده مطالبات مخاطبان خود و در این راه به خودباوری برسند. وقتی که رسانه‌ای، نتواند صدای مخاطب خود باشد، مخاطبش را رویگردان کرده و عملا او را به سمت فضای مجازی، رادیوها و تلویزیون‌های برون‌مرزی هدایت می‌کند. بنابراین مهم‌ترین تدبیری که در این میان می‌توان به آن امیدوار بود همین است که اجازه بدهند روزنامه‌ها در چارچوب قانون فعالیت کنند و این‌قدر با ترس‌های بی‌نام‌ونشان که هر روز تبدیل به خط قرمزهای مرئی و نامرئی می‌شود، درگیر نشوند. تا این اتفاق نیفتد، ما یکی از ارکان مهم توسعه پایدار را در جامعه نخواهیم داشت، حتی اگر پیشخوان مطبوعات ما مملو از کثرت و تنوع رسانه‌ها باشد، چراکه بی‌مخاطب هستند.

به نظر می‌رسد برای عبور از این بن‌بست که تهدیدی جدی برای رسانه‌های ما (اعم از رادیو، تلویزیون و رسانه‌های مکتوب) محسوب می‌شود، چاره دیگری جز این نباشد. امروز رسانه‌های ما چنان ترس‌خورده شده‌اند که وجه کنشمندی خود را از دست داده‌اند؛ وقتی که رویدادی‌ هزاران‌ بار در شبکه‌های مجازی توزیع و تکثیر می‌شود، تازه زمان آن می‌رسد که رسانه‌های ما لنگان‌لنگان به دنبالش بروند، اما آیا راه دیگری هم برای عبور از این بحران وجود دارد؟ یک چاره‌جویی حداقلی دیگر هم وجود دارد. شاید زمان آن رسیده که انتشار روزنامه‌ها دوباره به عصرها بازگردد. در حال‌ حاضر روزنامه‌ها صبح‌ها منتشر می‌شوند و بخش عمده‌ای از اخبار را از دست می‌دهند، چراکه روز، رویدادمحور است. در شرایطی که روزنامه‌های ما عموما خبری نیستند و حتی نمی‌توانند به تحلیل رویداد هم برسند، شاید زمان آن رسیده که این از دست‌دادن زمان را از میان ببرند و لااقل راوی خبرها و رویدادهای موجود جامعه باشند.»