رضا صادقیان
بیتردید برای ساختن هر کدام از سدهای کشور کار کارشناسی و تحقیقاتی هدفمند با مدیریت وزارت نیرو و شرکتهای مشاور مهندسی در حوزه سازههای آبی به انجام رسیده است. براساس نظر کارشناسان و مهندسان فعال در پروژههای سدسازی، این تحقیقات برای طراحی، ساخت و بهرهبرداری سد گُتوَند نیز انجام شده است، ولی نتیجه حاصل حکایت از انجام ندادن این امور است. جابجایی مکان اصلی سد به نقطهای دیگر و تبدیل آب شیرین (قبل از احداث این سد سختی آب در آن منطقه کمتر از ۲۰۰ بوده است!) به آبی نمکین در نوع کارهای مهندسی کممثال بلکه بیمثال است.
سد گتوند سازهای سترگی که انعکاس کمکاری، کارنابلدی، کوشش غیر مهندسی و صد هزار البته در جهت مدیریت کمآبی کشور ساخته شد. همانند دیگر سازههای آبی. از منظری دیگر، میتوان تمام این نقدها را نپذیرفت و همه را به دیوار کوبید. گمان کرد که طراحی و ساخت چنین سازهای یکی از باعظمتترین سدهای کشور بوده و هست، تحقیقات دقیق میدانی درباره نقطه جغرافیایی سد انجام شده و مهمتر اینکه تمام اجزای سد، از اولین مراحل آغاز به کار پروژه تا زمان افتتاح از توانایی بومی، داخلی و با اتکا بر دانش مهندسی داخلی ساخته شده است. پرسش مهمی که بعد از پذیریش این مقدمات در ذهن تداعی میگردد به اینترتیب خواهد بود: خروجی چنین سازه بزرگی در حال حاضر چیست؟ دستاوردهای این ساختمان پرخرج برای مردم چه بوده؟ بیتردید پاسخ دهنده به غیر از بازگو کردن شوری آب دستاوردی دیگر به مخیلهاش خطور نخواهد کرد. از سویی دیگر، این سد را صرفا به شور کردن آب شیرین و اشتباه محاسباتی نمیتوان فرو کاست، مسئلهای مهمتر در میان است.
سد گتوند نماد، مکان و ساختاری است که در آن کلیت کار مهندسی، سرمایه اختصاص داده شده به این پروژه، دانش کارشناسی، قدرت و نیروی اجرایی و سالهایی که عوامل اجرایی در پروژه مشغول به کار بودند را به باد فنا داده است. چنانچه تمامیت آن توانایی برای ویرانسازی مکانی دیگر و نه ساختن و آبادانی مورد استفاده قرار میگرفت، در مقایسه با پیامدهای مخرب این سد به مراتب افضلتر میبود. برای ساختن چنین سدی، عدهای گرد هم جمع شدند و به عنوان پیمانکار دست اول و دوم در این پروژه میلیونها متر مکعب خاک را با ماشینآلات راهسازی جابجا کردن، بتنریزی و هزاران ریزه کاری دیگر انجام دادن و با سختیهای بسیاری در طول قرارداد پیمان روبرو شدند، دستاورد آنها به عنوان پایان این پروژه چه بوده است؟
بنایی بزرگ که همانند کارخانه صادرات نمک به منطقه عمل میکند، به عبارتی هیچ! سازهای ساخته شده که اشتباه است، براساس برداشتها و محاسبههای نادرست به ساختاری ناقل ویروس مبدل شده. نه تنها آب قابل شرب را به غیرقابل مصرف تبدیل کرده، بلکه آب آشامیدنی را به دشوارهای برای طبیعت و محیط زیست تغییر داده است. هنگامی که هر ناظری امکان دیده شدن خروجی یک سازه را براساس محاسبات اولیه و ثانویه نداشته باشد و حاصل چیزی به غیر از طرح اولیه شکل بگیرد، یعنی نابودی جان و سرمایه انسانها، یعنی به یغما بردن سالها زحمت و بودجهای که از جیب ملت-دولت خرج شده است. به عنوان مثال پله در ساختمان وسیله حرکت بین دو اختلاف سطح تعریف وترددکنندگان نیز از چنین ابزاری همین توقع را دارد، کسی از راهپله توقع سالن ورزشی را ندارد و برعکس. کار سد براساس تجربیات تجمیع شده مهندسی جمعآوری آب، توزیع آن و تولید انرژی است ولاغیر. به اینترتیب، تعریف کارکرد اولیه و تجربه شده هر سازهای باید منطبق با کارکردهای تعریف شده آن باشد. در غیر اینصورت راه به خطا پیمودیم و صدها توانایی را سوزاندیم.
سد گتوند در جزییترین ساختار تشکیل شدهاش تا کلیت آن نماد ویرانی و سوزاندن سرمایه و جان انسان ایرانی است، سرمایهای که براساس افکاری نادرست، اشتباه و ناتوان مسبب خلق موجودی ناقصالخلقه به نام سد گتوند شدند، آن سازندگان و کسانی که در هنگام افتتاح پروژه صدها جمله غیرواقعی را تحویل رسانهها و مردم دادند با آگاهی از نقصعضو موجودی که ساختند، کودک بیچاره را به امان عدهای دیگر در بیابان رها کردند و رفتند، حال مردم منطقه ماندند و انبوهی آب شور و غیرقابل مصرف! چنین حرکتی معنایی به غیر از سوزاندن توانایی بالقوه و بالفعل کارگران پروژه، مهندسان، مردم منطقه و محیط زیست زیبای آن نقطه جغرافیایی ندارد.