رضا صادقیان
در میان نگرشهای موجود در میان سیاستورزان کشورهای درحال توسعه در اکثر ادوار مسئله نگاه به غرب و شرق مطرح بوده و طرفداران و مبلغان خاص خود را داشته است. پس از فروپاشی شوروی سابق و برآمدن یلتسین، برخی از سیاستمداران آن کشور راه توسعه کشور و رسیدن به پیشرفت را نزدیک شدن به غرب-آتلانتیک میدانستند، این جریان به غربگرایان معروف شدند. در مقابل نیز کسانی دیگر بودند که حل مسئله عقب ماندگی صنایع و تکنولوژی را با طرح نزدیک شدن به شرق عنوان میکردند، این گروه به شرقگرایان معروف و اساسا غرب را به عنوان یک وزنه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی فناوری مورد توجه قرار نمیدادند، در نگاه این گرایش سیاسی، غرب پیامی به غیر از تخریب و تحقیر برای دولت و مردم شوروی نداشته است. بنابراین لازم است برای همیشه به سوی شرق چرخش کنیم.
چنانچه این دو نگاه را در میان اکثر سیاستمداران کشورهای در حال توسعه بجوییم، هنوز با چنین برداشتهایی روبرو هستیم. کشور ما نیز به دلیل قرار گرفتن در منطقهی که در زمانهای مختلف تحت تاثیر سیاستهای کشورهای خارجی قرار گرفته و ناخواسته در کشاکش قدرتهای بزرگ مجبور به پرداخت بخشی از هزینههای ویرانگر و وطن سوز شده است، این جدل و کشمکش حضوری پررنگ و همچنان زنده در بگو مگوهای سیاسی-اجتماعی دارد. سیاستمدارانی که گاه سیاست عدم تعهد را پیگری کردند، در دورهای به سیاست موازنه منفی و به صورت خاص با قدرتگیری پهلوی دوم بعد از کودتای ۲۸ مرداد در سیاست داخلی و بالا رفتن قیمت نفت، به سوی موازنه مثبت روی آوردند.
در هر کدام از این دورهها سیاستمدارانی یافت میشد که به سوی دیگر نگاه کنند و نزدیک شدن به غرب-آمریکا را به دوری از آنترجیح دهند و یا کسانی که راه آبادانی کشور را از منظر شرق و خصوصا فرهنگ معنویتگرای آن مینگریستند و برای غرب به غیر از رواج اندیشه انسان محوری و دور شدن از فرهنگ دین باوری قائل به دستاوردی نبودند. با شکلگیری مباحث جدید از قبیل پیامدهای توسعه تکنولوژی، ورود فناوریهای جدید و در نظر داشتن بازخوردهای حضور فن در زندگی روزمره برخی از محققان و به دنبال آنان شماری از چهرههایی که هویت سیاسی و فرهنگی خویش را در تقابل با کلیت فرهنگ غرب و تمام دستاوردهای آن به صورت خاص تعریف میکنند، گرایش به شرق و هر آنچه از دل آن برآید در چنین زاویهای بسیار پر کشش نمایان خواهد شد، گویی در اینجا با چرخشی عاشقانه در سپهر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روبهرو هستیم، دیدگاهی که شرق و همه دستاوردهای آن را ارج مینهد و به صورت مشخص؛ گرایشی که توسعه فنآوری، اعمال سیاستهای عدم دسترسی به برخی امکانات و محدودیتهای آن را با نگاه به سیاستهای یک سویه چین، ویتنام، هند و حتی کرهشمالی دنبال میکند.
نگرشی که قبل از آنکه دقتی در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و رویکردهای اقناعی داشته باشد در پی فشردن یک دکمه و پاک کردن صورت مسئله است. چنین نگاهی الزاما در دستهبندی شرقگرایان میتواند قرار نگیرد ولی ارجاع بخشهايی از کلام خویش را مستند به آن سیاستها کردند جای شک و شبه باقی نمیگذارد، شاید بتوان چنین دیدگاهی را «چینگرایی» ، «ویتنامیزه کردن تکنولوژی» و یا «کرهشمالینگری» تکنولوژیهای نوین نامید.
الگو برداری از کشوری که راه را بر ارایه هرگونه نقد حاکمان در عرصه عمومی مسدود و همچنان جمعی کوچک به نام حزب کلیه شئون زندگی را با صدور فرمان به اجرا میگذارد، در دنیای امروز کارساز نخواهد افتاد، تجربه همین کشورها حکایت از ناموفق بودن آنها است. گرته برداری از سرزمینی که براساس گزارشهای متفاوت مردمش با صدها نیاز غذایی روزگار به سر میکنند و بعضا با تصویری نامتوان از موشکهای قارهپیما و گرسنگی غیرقابل پنهان در همان کشور روبرو هستیم، خیره نگریستن و آموختن از محدودیتهای شبکه اینترنت در چنین سرزمینهایی راه به جايی نخواهد برد.
راه چاره را در آگاهی رسانی و افزونتر کردن دانش مردم بجوییم، حوزه تکنولوژی در اختیار شخص و کشوری نیست، وقتی دانشجویی کنجکاو با نوشتن برنامهای کم حجم موفق میشود فیلترینگ میلیاردی هر کدام از دولتها را پشت سر بگذارد، تردیدی نباید کرد که دل سپردن به آن تجربههای اشتباه و روشهای پاک کننده صورت مسئله شاید برای یک هفته و یا یک ماه موفق ظاهر شوند ولی دیری نخواهد پایید که کلیت آن هزینههای کم بازده با فشردن یک کلیک از سوی میلیونها کاربر اینترنت به هیچ گرفته خواهد شد.
فقط الگوی ایران اسلامی با اتحاد و همدلی اصلاح طلبان و معتدلین و اصولگرایان هوادار میهن اسلامی انشاا... (355319)