به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ - ۱۶:۱۸
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۴ ساعت ۱۱:۱۵
کد مطلب : ۱۳۶۲۲۵

وارثان کم‌تجربه اصلاحات

وارثان کم‌تجربه اصلاحات
رضا صادقیان
 جریان اصلاحات در کشورمان بیش از آنکه بر شناخت شهروندان بر اساس شخصیت‌ها، احزاب و نیروهای سیاسی متکی باشد، گرایش سیاسی است که با اقبالی بیشتر در مقایسه با طیف اصولگرا از سوی مردم روبرو بوده است. چنانچه نیروهای باتجربه نزدیک به جریان اصلاحات را از این منظر بنگریم، رفتار محافظه‌کارانه بخشی از نیروهای اصلاح‌طلب در حوزه مدیریتی را در بزنگاه کسب قدرت بهتر درک خواهیم کرد. نیروی سیاسی که قبل از آنکه در پی پاسخ دادن به مطالبات نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب و دادن تکه‌های قدرت به نزدیکان سیاسی و همفکران باشد، چشمی به دست‌های رای دهندگان در انتخابات آینده دارد، نگاهی که گمان دارد چنانچه جوانان سیاسی بر مسند قدرت تکیه بزنند و کارنامه قابل دفاعی از خویش برجای نگذارند کل جریان اصلاحات مجبور به پرداخت هزینه چنین انتخاب‌های خواهد شد، به این‌ترتیب از نیروهای باتجربه و نه نیروهای جوان استفاده می‌شود.

پرداختن به هزینه‌های واگذاری بخش‌هایی از قدرت به نیروهای جوان‌تر با چنین توجیهاتی نه تنها در بلند مدت باعث کاهش چشم‌گیر کارگزاران اصلاح‌طلب در عرصه مدیریت کلان و میانی خواهد شد، بلکه شعار «کثرت‌گرایی» و «میدان دادن» به نیروهای جوان و زنان تنها در حد شعارهای زیبا در انتخابات مختلف جلوه‌گر می‌شود و دیری نخواهد پایید که نه تنها جوانان به آن گفته‌ها روی خوش نشان نمی‌دهند بلکه زنان نیز رای تاثیرگذار خویش را در سطح کلان بی‌اثر می‌بینند و حاضر به رای دادن به نیروهای وامدار طیف اصلاح‌طلب نمی‌شوند. آنچه در این میان از نگاه باشندگان همیشگی قدرت دور باقی مانده و می‌ماند، اندیشه به فردای بعد از عدم حضورشان در عرصه سیاست‌ورزی است. همان تفکری که به عدم توجه به جانشین‌ پروری  و فراهم کردن فضای گشوده برای نیروهای جوان تلقی می‌گردد.

تجربه جوان‌گرایی به سبک دولت نهم و دهم و سپردن امور اساسی مردم و خدمات دهی به شهروندان در دستان جوانانی بی‌تجربه و غیر آشنا به جزئی‌ترین سیستم دستگاه دولتی هیچگاه مورد توجه اصلاح‌طلبان جوان نبوده است. آن تجربه بیش از آنکه شامل دستاوردهای ملموس و قابل ذکر در عرصه مدیریت گردد، پیامدهای مخرب داشت. هنگامی که جوانی بی‌تجربه و بدون شناخت نسبی از وضعیت امور بین‌الملل فرزندان رئیس دولت آمریکا را به تجاوز جنسی تهدید می‌کند و یا در همان سیستم شماری از جوانانی در کسوت مدیریت رسانه به رواج نگهداری حیوانات خانگی مشغول می‌شوند و یا براساس همان بینش تمام نیروهای سیاسی قبل از روی کار آمدن دولت نهم را «ویژه‌خوار»، «فاسد» و «بی‌کفایت» معرفی می‌کنند، جایی برای آموختن از آن تجربه نابهنگام و خطرناک نیست. همان بهتر که در نقد و مذمت آن اشتباه سخن‌ها گفته شود و اگر قرار است درسی آموخته شود در انتقاد از چنین روش‌هایی باشد و نه ادامه دادن آن جاده ناکجاآباد و بی‌راهه.

بعد از شکل گرفتن مجلس هفتم و گذاشتن موانع ساختاری در مقابل دولت وقت و قدرت گرفتن بخشی از جریان اصولگرا در شهرداری تهران با مدیریت احمدی‌نژاد، مدیرانی با گرایش‌های اصلاح‌طلبانه از قدرت کنار رفتند، به تعبیری دقیق‌تر کنار گذاشته شدند و جوانانی به قدرت رسیدند که گاه سواد الفبای رابطه با بخش‌های سازمان‌های تحت مدیریت خویش را نداشتند. در چنین وضعیتی و تا سال 1392 اصلاح‌طلبان با یک شکاف ناخواسته در میان نیروهای باسابقه و جوانان روبرو شدند. آنان نه تنها خودشان موفق به واگذاری قدرت به جوانان نشدند بلکه به دلیل دوری از قدرت به صورت بی‌سابقه‌ترجیح دادند به دلیل تجربه تلخ دولت نهم و دهم خودشان اهرم‌ها را در برای مرتبه‌ای دیگر در دست بگیرند!

تکلیف جوانان در این وضعیت قابل پیش‌بینی است. جایی برای آنان نیست، البته استثناهایی از قبیل داشتن «ژن» خوب و وابستگی‌ها خویشاوندی نیز در میان بود، ولی راه اصلاح و منش اصلاح‌طلبی با چنین رویکردهای براساس تفکر اصلاح همخوانی ندارد. مقایسه شرایط امروز با سال‌های گذشته اشتباه است، چنانچه نیروهای سیاسی باتجربه اصلاح‌طلب راهکار اعتماد و باورمندی به نیروهای جوان را پیشه کنند و از فضای فراهم شده برای نیروهای اصلاح‌طلب به بهترین نحو بهره ببرند، فردای جریان اصلاح و اصلاح‌طلبی به عنوان یک منش سیاسی کارآمد در سپهر سیاسی کشور بیمه می‌‌شود، در غیر اینصورت با فرا رسیدن فصل خزان نیروهای با تجربه با هزاران جوان و شخصیت‌های سیاسی که وارد دهه چهارم زندگی سیاسی شدند روبرو هستیم که به غیر از انباشت سیاست‌ورزی در زمان انتخابات و تجربه کار حزبی حامل هیچ تجربه‌ای نیست.

مهربان توسی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶/۰۶/۱۴ ۱۲:۲۰
مقاله جالبی بود و قابل تامل اصلاح طلبان بخود ایند و نفرات خوب و پاکدست ومتخصص و قابل تایید را برا 98 در نظر بگیرند تا امید بماند (355354)