رضا صادقیان
برخلاف تجربه بسیاری از کشورها درباره احزاب و شکلگیری قدرت دولتها براساس کادرهای آموزش دیده حزبی، در کشور خودمان نه تنها با چنین تجربهای روبهرو نیستیم بلکه با پدیدهای مواجهایم که برخی از شخصیتها به صورت رفاقتی، جمعهای دوستان، خویشاوندی و حتی دو نفره و. . . در حال تبدیل کردن گعدههای هفتگی به اسم حزب هستند. احزابی که در هر شرایطی در خواب و استراحت به سر میبرند، مگر در دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای شهر به شدت فعال میشوند و پس از اعلام نتیجه «سهم» میخواهند، صندلی مدیریتی و قدرتی که بتوانند تاثیرگذارتر از گذشته فعال شوند. تنها اقدامی که چنین جمعهایی میکنند، انتقال نشستهای دوستانه از خانه به محل کار و صندلی ریاست جدید است.
حزب دارای تعریفی مشخص است؛ گرد هم آمدن افراد و شخصیتهایی که در رسیدن به هدفی مشخص براساس مرامنامه و اساسنامه اقدام به فعالیت اجتماعی و کسب قدرت انتخابی میکنند. حزب میبایست ساختار نسبتا روشن و شفافی داشته باشد و مهمترین، نخستین و آخرین هدف هر حزبی به دست آوردن قدرت و اجرا کردن برنامهها و سیاستها براساس کادرهای حزبی و قدرت قانونی است.
تعارفی در میان نیست، احزاب شکل میگیرند که در ساختاری کمهزینهتر و کارآمدتر بهتربیت نیروهای سیاسی همراستا در کنشهای جمعی بپردازند و سرانجام موفق به کسب قدرت شوند، احزاب نیروهای خویش را با هزینهای کمتر از هر دولتی برای آینده آموزش وتربیت میکنند، آموزشی که در سالها بعد بتوان از آن در راستای قدرت نهادی با بهرهوری افزونتری استفاده کرد. شنیدن سخنانی از این قبیل؛ ما علاقهای به قدرت نداریم، فقط در فکر فعالیت اجتماعی صرف هستیم، ما برخلاف دوستان سابق علاقهمند به قدرت نیستیم، دوستان ما فقط به امور خیر و کارهای خدماتی به اسم حزب اندیشه میکنند و تکرار عبارتهای مشابه از زبان هر نیروی حزبی نه تنها با واقعیت همخوانی ندارد، بلکه حکایت دروغگویی و عدم صداقت گوینده کلام را نشان میدهد. نمیتوان به عنوان دبیرکل یک حزب سخن گفت و نگاهی به کسب قدرت قانونی نداشت، به دست دادن تصویری به غیر از کسب قدرت و یافتن راهی دیگر رفتن به بیراهه و بیان سخن کذب است.
احزاب چند نفره، نه تنها با دستاوردی در عرصه سیاست و جامعه همراه نیست، بلکه یافتن راهی کم هزینه به قدرت است. مسیری که از طریق نام یک حزب، هر چند غیر فعال و با کمترین نیروهای کمی و کیفی در نهایت موفق شوند بخشی از کیک قدرت را در بشقاب خود و دوستان قرار دهند. حزبی که شاخه جوانان نداشته باشد، زنان درترکیب هیات مدیره حضور نداشته باشند، کمیسیون آموزش و مطالعات نداشته باشد، برنامهای برای آموزش و ارتقاء دانش نیروهای خود در دست نداشته باشد و در تمام طول سال حتی اقدام به نوشتن بیانیه و موضعگیری سیاسی نکند، میتواند هر نام و عنوانی را یدک بکشد مگر حزب! فعالیت حزبی، حضوری پیوسته در جامعه و با بروز کنشهای سیاسی معنا پیدا میکند. هیچ حزبی نمیتواند بگوید سیاست خارجی به نیروهای حزبی ما مرتبط نمیشود، برنامهای برای آموزش نیروها نداریم و یاترجیح میدهیم.
فقط در فصل انتخابات موضعگیری داشته باشیم و یا اساسا با گذشت یک دهه از اعلام موجودیت شاهد برگزاری همایش و نشستهای سیاسی از سوی آنان نباشیم. چنین رویهای از سوی هر کدام از احزاب و تشکلهای سیاسی صورت بگیرد، تنها یک واژه را به ذهن متبادر میسازد، کسب سود، سهم داشتن در قدرت با کمترین هزینه و به تعبیری دیگر در هر شرایطی سهم خویش میبریم و چه بهتر این امتیاز گرفتنها با نام «آزادی» ، «اصلاح قدرت» ، و «اصلاحطلبی» گره خورده باشد. احزاب چند نفره با تابلوی اصولگرایی یا اصلاحطلبی صرفا حامل سیاستورزی به همان معانی منفی در ذهن شهروندان ایرانی هستند و نه تنها دستاوردی در سپهر عمومی به همراه نداشته و نخواهند داشت، بلکه یکی از بلایای فعالیت سیاسی در کشور خواهند بود.