رضا صادقیان
دولت در ایران، تفاوتی نمیکند کدام یک از دولتها و وابسته به چه جناح سیاسی باشد، فربه و بیش از آنکه تصور میشود بزرگ است. از همینرو جریانهای سیاسی بیش از آنکه به فعالیت سازمانهای غیردولتی، بنیان نهادن کنشهای غیرسیاسی در بستر اجتماع و مجالس قانونگذاری گرایش داشته باشند، علاقهمند به حضور در دولتها هستند.
چنین گرایش پررنگی را میتوان در روزهای قبل از فعالیت تبلیغات انتخابات به عینه مشاهده کرد. نیروهای سیاسی ترجیح میدهند کمتر در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر کوشش کنند، نگاهشان به سوی دولت آینده و همسو است. دولتی که جایی برای آنان داشته باشد. بحث دولت خاتمی، احمدینژاد و روحانی نیست. سخنی از نشدنها و ناتواناییها و سوء مدیریتها در دولتها نیست، حتی اشارهای به برنامههای اجرایی موفق و ناموفق هیچ دولتی نیست.
نیم نگاهی به دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری میکنیم، کاندیدایی که از روز نخست تیر و کمانی در دست به سوی سیاستهای دولت مستقر نشانه میروند و میراث برجای مانده از دولت وقت و دولتهای قبلی را فاجعه ملی و بحران مینامند، نمونه بسیار روشن چنین مثالی سیاست تبلیغاتی قالیباف در انتخابات اخیر است. از منظر اینگونه کمپینهای تبلیغاتی؛ بیکاری در اوج است، وضعیت پرداخت وام بانکی نزدیک به فاجعه است، شرایط زیستمحیطی ناامیدکننده و بیاندازه بحرانی است، هر سال با بحرانهای اجتماعی جدیدی روبهرو هستیم و این در حالی است که بحرانها و پدیدههای اجتماعی سالها قبل هنوز لاینحل باقی مانده است، فکری به حال معیشت مردم در طول سالها قبل نشده است، همیشه و در هر حالتی با دهها هزار پروژه تعریف شده و اجرا نشده روبهرو هستیم و با هزاران پروژه نیمه تمام سر و کله میزنیم و... همه این کارها نیاز به دولتی دارد که قرار بوده چنین کارهایی را انجام دهد و نداده، بنابراین دولت دیگر براساس همین کم کاریها و دوباره کاریها خواهان به دست گرفتن قدرت جادویی دولت میشود! به عبارتی؛ ترسیم دولت و هیبت چنین دولتی بسیار بغرنج است، مانند انسان بیخانمانی میماند که لباسهای ژولیده بر تن دارد و از درد نداری و بیچارگی پاهایش بدون پوشش است، ولی همین انسان دردمند از سوی طیف قدرتمدار هزاران خواهان دارد!
با گذشت نزدیک به دو ماه از استقرار دولت جدید، هنوز در حال عزل و نصبهای درون ساختار دولت هستیم. اگر خبر انصراف، استعفا و کنار رفتن نیز در خبرها منتشر میشود، شوخی است. دولتی که صدها هزار خواهان بالقوه و در حال انتظار دارد، کسی راضی به استعفا و انصراف از قدرتش نمیشود، مگر موردی بسیار خاص و نادر. بنابراین در هر دورهای و با روی کار آمدن هر دولتی، با هر سیاستی همچنان عاشقان زیادی گرد این دولت چرخ میزنند، چرا که به خوبی میدانند دولتی به این عظمت و بزرگی شاید در عرصه عموم و فعالیتهای عامالمنفعه توفیقی نداشته و یا نخواهد داشت، ولی برای گشودن مسائل شخص پر سود بوده و هست.
دولت روحانی در صورتی میتواند قدرت دولت را تاثیرگذار و بهرهور کند که چربیهای زیادی این دولت را برای همیشه از بدن تنبل و بیعار دولت دوازدهم جدا کند، در غیر اینصورت نه تنها گرهای از مشکلات امروز گشوده نخواهد شد، بلکه هر کدام از مدیران دولتی همانند تمام سالها خواهان بزرگ کردن حوزه مدیریتی خویش میشوند و چنین عملی یعنی دولت بزرگ، یعنی بزرگتر و بیکاره شدن و هزینهبر بودن دولت.
از نگاه اکثر فعالان سیاسی دولت از کشش خاصی برخوردار است، آنقدر که نمیتوان در مقابل وسوسه دعوت به دولت نه گفت و زیباییهایش را نادیده گرفت، ولی همین افراد پس از مدتی به این مهم پی میبرند که در حلقهای پیچ در پیچ دولت گرفتار شدند و جایی برای بهبود بخشی به کارها نیست؛ قبل از آنکه جمعیت قابل توجهی از مدیران به این مهم برسند که بزرگی دولت به بیکارگی آن دامن میزند، لازم است دولت دوازدهم به سمت واگذاری تصدیگریها کاذب برود و خودش نقش نظارت کننده دقیق را برعهده بگیرد، معجزهای که توسط دولت بزرگ به وقوع بپیوندد هنوز از راه نرسیده و نخواهد رسید، منتظر رویداد خاصی نباشیم.
یکی نکات جالب همین مقاله
استانداران را در یابید است اگر قرار باشد استانداران نماد اعتدال و امید نباشند و بیشتر مجری سیاستهای اصولگرایان باشند پس رای به کاندیدای اعتدال و اصلاحات برا چی انجام شد؟! (355474)