دکتر ابراهیم حاجی دولو - (استاد دانشگاه شهید چمران اهواز)
مقدمه: بیش از یکصد سال از شکل گیری صنعتنفت در خوزستان و کشور میگذرد و در این مدت با استفاده از درآمد فروش نفت خام، ثروت مالی کافی برای کشورفراهم شده به طوری که مسولان کشوری توانستند سرمایه گذاریهای لازم را انجام داده و قطبهای مختلف صنعتی را در کشور ایجاد کنند. بر همین اساس قطب صنعتی اراک برای ساخت تجهیزات نیروگاهی، قطب صنعتی تهران و اصفهان برای ساخت تجهیزات خودرو، قطب صنعتی مشهد برای تولید صنایع غذایی، قطب صنعتی شیراز برای توسعه صنایع الکترونیک، قطب صنعتی تبریز برای ساخت تجهیزات صنعتی و قطبهای صنایع نظامی و هستهای در همین شهرهاو بعضی شهرهای دیگر بوجود آمد. علیرغم تاثیر درآمدهای نفتی در شکلگیری قطبهای مختلف صنعتی، متاسفانه طرح و برنامه حساب شده و استراتژیکی برای ایجاد قطب صنعتی ساخت تجهیزات مهم مورد نیاز صنعتنفت نه در خوزستان و نه در بقیه شهرهای کشور انجام نشده است. لذا ثروت حاصله از فروش نفت اگر چه باعث رونق کسب و کار در صنایع دیگر شده ولی نتوانسته سبب شکلگیری قطب صنعتی و توسعه فناوریهای وابسته به نفت در کشورشود و شرکتها و برندهای فنی، مهندسی و نرمافزاری در سطح ملی ایجاد نماید تا نه تنها سبب اشتغال درون زا بشود بلکه قابلیت کمک به صنعتنفت کشورهای نفتخیزهمسایه و انتقال محصول و فناوری را داشته باشد. اگر در صنایع خودروسازی، غذایی، نظامی و نیروگاهی شرکتهایی با برند ملی و حتی بین المللی ایجاد شده ولی در صنایع نفتی چنین ظرفیتی ایجاد نشده است و ما هنوز سازنده نوک مته حفاری بعنوان یکی از اصلیترین و درعین حال پرمصرفترین اقلام صنعتنفت نیستیم! همینطور لوله حفاری، لوله جدار چاه، پمپ سرچاهی یا درون چاهی نداریم و... لیست طولانی اقلام دیگر. چرا کشور نروژ که حدود ۳۰ سال پیش تازه فهمید نفت دارد توانسته در این مدت شرکتها و برندهای معتبر نفتی ایجاد کند بطوریکه ایران با سابقه ۱۰۰ ساله باید بدنبال کسب فناوری آنان باشد و نرمافزار و یا محصول و سرمایه گذار از آنجا وارد نماید؟
بررسی دلایل عدم تشکیل قطب کلان صنعتی حول نیازهای صنعتنفت
بنظر میرسد یک مشکل و یا یک ضعف اساسی در برنامه ریزی ما وجود داشته که نخواستیم صنعت عظیم نفت، گاز و پتروشیمی را تبدیل به موتور محرکه برای ایجاد کسب و کار و قطب صنعتی نفت نماییم به طوری که نیازهای مختلف آنرا برطرف کنند. تا قبل از انقلاب که اساسا برنامه صنعتنفت فقط بهرهبرداری و تعمیرات بود و همه کارهای طراحی و تامین تجهیزات از خارج بود و شرکت کالای نفت در لندن و چند شهر دیگر در خارج، وظیفه تامین تجهیزات را بعهده داشت، ولی بعد از انقلاب چه کار کردیم؟ تا اواخر دهه ۷۰ هیچگونه برنامه خاصی برای ساخت تجهیزات صنعتنفت وجود نداشت و اکثر برنامه ریزان کلان کشوری که با نیازهای صنعتنفت و الزامات ایجاد زیرساختها در صنعتنفت هم آشنا نبودند بیشتر در فکر استفاده از درآمد نفت برای توسعه سایر صنایع و بخشها بودند. به مرور که تقابل سیاست خارجی با دیدگاههای مستقل سیاسی کشور در صحنههای بین المللی جدیتر و عمیقتر شد، کم کم قدرتهای خارجی به این نتیجه رسیدند که باید منبع اصلی ثروت کشور که درآمدها نفتی است قطع شود و لذا شروع به تشدید تحریمهای اقتصادی نمودند. در این موقع بود که عدهای از دلسوزان صنعتنفت به این نتیجه رسیدند که برای مقابله با این استراتژی، باید از شرکتهای صنعتی برای ساخت تجهیزات مهم نفتی حمایت کرد. لذا شرکت پشتیبانی ساخت و تهیه کالا و ستاد حمایت از ساخت داخل در صنعتنفت به وجود آمد و اقدامات مختلفی برای شناسایی تجهیزات و سازندگان داخلی انجام داد. این اقدامات گرچه ثمرات مفیدی داشت ولی با توجه به همان پارادایم ذهنی مدیران صنعتنفت که مسئولیت ذاتی آنان تولید نفت است و حمایت از تولید تجهیزات داخلی به عنوان یک وظیفه فرعی قراردارد، با جدیت و فراگیری تمام پیگیری نمیشد. علیرغم فعالیت های انجام شده در صنعتنفت، بعد از تحریمهای سال ۹۰ انتظار میرفت برنامهریزی وزارت نفت با حمایت سازمان برنامه و بودجه کشور چنان باشد که با اتخاذ سیاستهای کلان و حمایتهای لازم قطب صنعتی و یا مدل جدید آن به نام منطقه ویژه علم فناوری نفت در کشور و یا خوزستان ایجاد شود به نحوی که بسترساز توسعه کسب و کارو ایجاد شرکتهای دانش بنیان در حوزه نفت گردد تا به طور زیربنایی استراتژی قدرتهای خارجی برای مقابله با توان تولید نفت کشور شکست بخورد. ولی متاسفانه هنوز از ظهور این برنامه راهبردی که میتواند سبب بالندگی واقعی در استان و کشور شود خبری نیست. در اینجا باید تاکید شود که سازمان برنامه و بودجه کشور که تنظیم راهبردهای کلان اقتصادی کشور را به عهده دارد به هماناندازه وزارت نفت برای عدم چارهاندیشی مسئول است. جدا از عدم وظیفه شناسی این دو نهاد مهم در کشور، بنظر میآید عواملی که به عنوان دلایل تاخیر در کار مطرح میشوند عبارتند از:
۱- پایین بودن توانمندی فنی و مالی شرکتهای داخلی
۲- پایین بودن ظرفیت علمی و پژوهشی در بخش دانشگاهی برای حمایت تخصصی از شرکتهای داخلی
۳- نبود اراده جدی در مدیریت عالی وزارت نفت و سازمان برنامه و بودجه کشور برای توسعه کسب و کارها
۴- نبود مدل و استراتژی مناسب برای توسعه قطب صنعتی و فناوری نفت از طریق هم افزایی شرکتهای داخلی و دانشگاههای توانمند برای ایجاد منطقه ویژه علم و فناوری انرژی خوزستان
هر چند هر کدام از این عوامل میتوانند سهمی در ایجاد وضعیت فعلی داشته باشند ولی مهم آنست که عوامل اصلی کار که سبب مشکل شده مشخص گردد. عوامل ۱ و۲ را نمیتوان به طور جدی موثر دانست زیرا تجربه ایجاد قطبهای صنعتی در حوزه خودرو، لوازم خانگی، هستهای و صنعت نظامی نشان داده که با هم افزایی توان علمی و پژوهشی دانشگاه با شرکتهای تخصصی میتوان اقدامات اساسی را انجام داد و موفق به ایجاد زنجیره گستردهای از شرکتهای خصوصی و دانش بنیان گردید. بنابر این عامل سوم و چهارم میتوانند از مهمترین عوامل برای عدم شکلگیری قطب صنعتی مربوط به صنعتنفت باشد که لازم به بررسی بیشتر میباشد.
• نبود اراده جدی و دائمی از طرف مدیریت عالی وزارت نفت و سازمان برنامه و بودجه کشور
همانطور که اشاره شد وزارت نفت از بدو تاسیس وظیفه اصلی و ذاتی خود را فقط بهره برداری و تعمیرات میدانسته و اساسا شرکت کالای نفت برای خرید تجهیزات از خارج شکل گرفته ولی بعد از انقلاب و بخاطر تحریمها، وزارت نفت مجبور شده که نگاه چرخش به داخل داشته باشد ولی چون در داخل کشور شرکتهای معتبرو با سابقه وجود نداشته لذا عملا به دنبال سیاستهایی بوده که بتواند با دور زدن تحریمها و پیدا کردن کانالهای واسطه خرید تجهیزات خارج را انجام دهد. در عین حال بخاطر شرایط غیر قابل پیشبینی تحریم و نگرانی از آینده، وزارت نفت نیم نگاهی برای حمایت از شرکتهای داخلی دارد. مسئولان و کارشناسان صنعتنفت بارها اعلام کردهاند که وظیفه آنها خرید بهترین نوع تجهیزات برای صنعتنفت میباشد و اگر در رقابت بین محصولات داخلی و خارجی مخیر باشند از تجهیزات خارجی استفاده خواهند کرد و دلیل آن را هم جلوگیری از وقفه در فرآیند تولید نفت میدانند. این پارادایم ذهنی مسئولان، مبنی بر استخراج نفت به عنوان وظیفه اصلی و عدم مسئولیت اجتماعی آنان در توسعه صنایع وابسته به نفت در بخش خصوصی، سبب شده که هیچوقت حمایت صد درصدی و قاطع مورد نیاز برای توسعه شرکتهای داخلی در برنامه عملیاتی صنعتنفت قرار نگیرد و لذا شرکتهای داخلی نیز نمیتوانند با اطمینان کامل از خرید محصولات خود توسط نفت به طور کامل به این صنعت وارد شوند. در صنایع دیگر مانند صنایع نظامی چون احتمال دور زدن تحریمها نبود لذا مسئولان ارشد این حوزه به طور صددرصدی سیاست نگاه به داخل را دنبال کرده و با استفاده از تجمیع و هم افزایی ظرفیتهای دانشگاهی و شرکتهای صنعتی به مقصود خود رسیدند ولی در صنعتنفت سیاست تردید و تذبذب سبب شده که برنامه حمایت از توسعه فناوری داخلی با توجه به شدت و ضعف تحریمها به طور ناقص و پراکنده اجرا شود و هیچوقت به صورت یک وظیفه استراتژیک و اصلی قرار نگیرد. برای مثال برنامه تولید ۱۰ قلم کالای استراتژیک نفت که در سال ۹۳ توسط وزیر محترم نفت کلید خورد بعد از توافق برجام به طور مناسب توسعه داده نشد. نکته دیگری که معمولا از آن غافل میشود نقش سازمان برنامه و بودجه برای برنامه ایجاد و توسعه زیرساختهای قطب صنعتی و منطقه ویژه فناوری نفت در خوزستان است. هرچند مسئولان وزارت نفت باید سیاست نگاه به داخل را به طور جدی دنبال نمایند ولی تمام کارها بر عهده وزارت نفت نیست. در شرایط تحریم نفتی، لازم است سازمان برنامه و بودجه کشور بنا به مقتضای وظایف ذاتی خود به کمک وزارت نفت آمده و برنامه لازم برای ایجاد اکوسیستم فناوری نفت را بصورت یک پروژه ملی و راهبردی دنبال کرده و حمایتهای مالی اولیه را انجام داده و همچنین تصویب قوانین حمایتی و تسهیلاتی از نظر قوانین تجارت و مناقصات انجام دهند. متاسفانه مسئولان استان خوزستان نیز در این رابطه شناخت مناسبی نداشته و در طول سالیان قبل تحرک لازم را انجام نداده و لذا نتوانستند از ثروت عظیم نفت برای ایجاد زیرساختهای توسعه پایدار استفاده نمایند و مسئولان سازمان برنامه نیز غفلت نمودند. تجربیات کشورهای تازه توسعه یافته مانند نروژ، چین و هند نشان میدهد تا موقعی که سیاست حمایت جدی و قاطع در برنامه مسئولان وزارت نفت قرار نگیرد باز هم درب بر روی همان پاشنه خواهد چرخید. تا وقتی که شرکتهای داخلی نگران از خرید محصول خود باشند آنها نیز نخواهند توانست از صد در صد ظرفیت توان خود برای توسعه استفاده نمایند.
• نبود مدل و استراتژی مناسب برای توسعه قطب صنعتی و فناوری نفت از طریق هم افزایی شرکتهای داخلی و دانشگاههای توانمند برای ایجاد منطقه ویژه علم و فناوری انرژی خوزستان
نکته دیگر نبود مدل مناسب برای توسعه صنعتی و فناوری حوزه نفت درکشور میباشد. تجربیات بینالمللی نشان داده که برای هرگونه توسعه پایدار صنعتی و تخصصی لازم است مدل مناسب متکی بر استفاده از ظرفیت تخصصی دانشگاهها و مراکز علمی دیده شود و دانشگاهها باید محور توسعه در نظر گرفته شوند و آنها با به کارگیری نیروهای توانمند و با تجربه در کنار شرکتهای خصوصی دانش بنیان اقدامات لازم را انجام دهند. مدلهای مختلفی مانند شهرکهای صنعتی، خوشههای صنعتی و پارکهای فناوری در این رابطه قابل استفاده هستند. ولی به نظر میرسد مناسبترین مدل با توجه به شرایط کشور ایجاد منطقه ویژه علم و فناوری انرژی در خوزستان میباشد. مناطق ویژه علم و فناوری کریدورهایی هستند که با راهبری متخصصین حرفهای و به کارگیری ظرفیتهای علمی و توانمندیهای تخصصی برنامه ریزی لازم را برای هم افزایی مناسب شرکتهای توانمند داخلی انجام داده و از طریق وضع قوانین مناسب حقوقی، بازرگانی و مالی بستر توسعه کسب و کارهای صنعتی و فناوری را فراهم میسازند. در حال حاضر میتوان با استفاده از تجربیات بین المللی کریدور علم و فناوری استان خوزستان را برای توسعه قطب صنعتی تجهیزات صنعتنفت و انرژی ایجاد کرد و این پروژه ضروری و حیاتی برای کشور را هر چند با تاخیر شروع نمود. اقدامات اولیه و درخواست تاسیس منطقه ویژه علم و فناوری از طرف شورای راهبردی منطقه ویژه علم و فناوری خوزستان به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری داده شده است ولی به نظر میرسد که هنوز نه وزارت نفت و نه سازمان برنامه و بودجه و نه مسئولان استانی درک و شناخت کاملی از اهمیت و ضرورت ایجاد این منطقه و چشمانداز نهایی آن برای شتابدهی در ایجاد قطب صنعتی نفت و انرژی در کشور را پیدا نکرده اند. خوشبختانه قانون تاسیس مناطق علم و فناوری در کشور موجود بوده وفقط لازم است که مسئولان استانی و وزارت نفت مطالبهگری لازم برای تاسیس آن در وزارت علوم را انجام داده و سپس پیگیر تصویب قوانین و مقررات ویژه برای منطقه در سازمان برنامه و بودجه کشور و هیات دولت باشند.
نتیجه گیری
هرچند صنعتنفت بیشترین مزیت اقتصادی را برای کشور داشته و درآمدهای آن سبب توسعه صنعتی بخشهای مختلف کشور شده ولی نبود برنامه استراتژیک توسط وزارت نفت و سازمان برنامه و بودجه کشور سبب شده که قطب تجهیزات صنعتنفت متشکل از شرکتهای قوی و معتبر ساخت تجهیزات ضروری نفت در کشور شکل نگیرد و این بالقوه میتواند باعث ضربه پذیری جدی به پردرآمدترین صنعت ارزی کشور شود. برای شتابدهی در جبران عقبماندگی لازم است، اولا عزم مدیران ارشد نفت و سازمان برنامه و بودجه و استان خوزستان جزم شده و ثانیا با همکاری دانشگاهها به عنوان محور توسعه فناوری از مدل ایجاد منطقه ویژه علم و فناوری انرژی استفاده کرده به نحوی که با تصویب قوانین و مقررات لازم در منطقه و هدایت نیازهای صنعتنفت به سمت منطقه، سبب توسعه اکوسیستم صنعتی و فناوری در صنعتنفت و انرژی گردد.