گروه سياسي- رسانهها: اکبر منتجبی در هفته نامه آسمان نوشت: هفته گذشته در مراسم ختمی که برای مادر دکتر ظریف برگزار شد، فرصتی پیش آمد تا برخی از دوستان قدیم را که این روزها در قامت وزیر و مدیران ارشد در دولت فعالیت می کنند از نزدیک ببینم. در یکی از این خوش و بش ها بود که فهمیدم آقای روحانی سخنان و پیشنهادهایی را درباره حوادث سال 88 بیان کرده و از برخی نمایندگان مجلس نیز خواسته است به این موضوع بیندیشند.
این دوست قدیمی موضوع را هنگامی گفت که از مسجد نور بیرون زده بود. با هم از مسجد بیرون زده بودیم و در پیاده روی کنار مسجد می رفتیم که او این موضوع را گفت. جزییات بیشتری را از او خواستم که این پیشنهاد چیست و از چه وقتی قرار است اجرایی شود. در آن سوز سرما سرش را در پالتوی خودش پنهان کرده بود. از گوشه چشم نگاهی کرد و از زیر شال گردنی که روی صورتش را پوشانده بود گفت: اجرایی شدن این موضوع را نمی دانم. ولی قصد و اراده براین است که مشکل حل بشود.
آقای روحانی نیز در جلسه همین را گفته و تاکید کرده که من نمی گویم که تمام مشکلات ما خارجی است. نه. بخشی از مشکلات ما داخلی است. و اشکال ما در این است که نمی توانیم از یک سری مسایل ساده در زمانی کوتاه عبور کنیم. یک مشکلی 4 سال پیش در این کشور بوجود آمده است. ما دو راه بیشتر نداریم یا آن را تا قیامت کش بدهیم که اصلا این شدنی نیست یا آن که هرچه سریعتر آن را حل کنیم. قدرت ملی ما نیز در این است که این مشکل را زودتر حل کنیم. نه آن که هر روز حل آن را به تاخیر بیندازیم. این به ضرر ماست.
احساس می کردم عین کلمات رییس جمهور را به کار می برد. برای اطمینان بیشتر پرسیدم که این ها را رییس جمهور گفته است؟ سرش را با نشانه تایید تکان داد و در حالی که بخار دهانش به بیرون می زد، گفت: آقای روحانی می گفت که در این کشور هیچ جناحی از بین نمی رود. هر دو جناح ماندنی هستند. و بعد به همان نمایندگانی که میهمانش بودند رو کرده و گفته بود: مگر می توان بخشی از جامعه را حذف کرد و از بین برد؟ اصلا آیا این کار درست است؟ هر کسی ممکن است خطایی داشته باشد. ممکن است اشتباهی داشته باشد. همانطور که در سال 88 نیز خطا و اشتباه از همه طرف ها رخ داد. حالا نیز باید بر گذشته فایق آمد و مسایل را زودتر حل کرد.
از یکی از فرعی ها پیچیدیم به سمت خیابان فلسطین و بعد همانطور که به سمت جنوب خیابان می رفتیم پرسیدم که پیشنهاد رییس جمهور چی بود؟ گفت: رییس جمهور معتقد است که ما در کشوری زندگی می کنیم که دارای تکثر احزاب است. کشور ما نه تک حزبی است و نه ما می خواهیم که حزب واحد داشته باشیم. همه نیز به دنبال رقابت سالم هستند.طبیعتا در این وسط خطا و اشتباه ممکن است از هر دو طرف سر بزند. حتی ممکن است خطایی سر بزند که رسیدگی در دادگاه باشد. اشکالی هم ندارد. اما نباید بگذاریم که یک موضوع کش پیدا کند. به همین جهت هم باید زودتر این مساله را حل کنیم.
تقریبا جوابم را گرفتم.با این حال او همچنان سخن را ادامه می داد و از رییس جمهوری نشانه می آورد. به ماجرای هسته ای اشاره کرد که به عقیده رییس جمهور قدرت ملی ما در سایه انسجام و وحدت حاصل می شود و همه باید در مسایل ملی و کشوری یک صدا باشیم. به همین جهت نیز دولت وقتی می تواند با 6 کشور بزرگ با قاطعیت صحبت کند که همه ملت پشت او باشند. حتی رییس جمهوری زمانی می تواند با قاطعیت صحبت کند که احساس کند ملت پشتوانه اوست و در داخل نیز اختلافی نیست. اگر آنها بفهمند که ما در داخل مشکل داریم از همان سواستفاده کرده به ما فشار وارد می کنند ولی اگر ما در داخل مشکلات را حل کنیم آنها دیگر اهرمی برای فشار به ما ندارند.
نزدیک خیابان ولی عصر رسیده بودیم. همچنان قصد قدم زدن داشت. گفتم اینجا راه ما از هم جدا می شود. چون من باید همین مسیر را به بالا برگردم و شما گویا قصد دارید پیاده به نهاد ریاست جمهوری بروید. خندید. دستی تکان داد که برود. گفتم: شما گفتید که رییس جمهور به دنبال این است که این مساله زودتر حل شود. اما نگفتید که به عقیده رییس جمهور راه حل این موضوع چیست؟ دستم را گرفت و به کناری کشید و گفت: آقای روحانی در همان جمع راه حل را نیز گفته بود. این که باید با اعتدال و عقلانیت این مشکل را حل کنیم. او از افراطیون به شدت ابراز گله کرده و گفته بود همیشه این گروه برای کشور مشکلات زیادی آفریده اند و نباید دوباره فرمان را دست آنها داد یا این که از آنها مشورت گرفت. ما باید مشکلاتمان را خودمان حل کنیم. من وقتی که شعار تدبیر و عقلانیت را مطرح کردم نه از روی این که فقط حرفی زده باشم. بلکه باور دارم که مسایل ما بدون اعتدال حل نخواهد شد. نتیجه کار افراطیون هیچ وقت به نفع نظام نبوده است. ممکن است آنها حتی نیت خیّر داشته اند اما چون راه را اشتباه رفته اند، صدماتی را وارد کرده اند.
سوز سردی می آمد. اما او همچنان ادامه می داد و می گفت که رییس جمهورعقیده اش براین است که باید «گذشت» داشته باشیم. مگر بدون «گذشت» می توانیم کار کنیم؟ مگر با اختلاف و انشقاق می توانیم مسایل را پیش ببریم؟ ما الگوهایی مانند حضرت محمد(ص) و امیرالمومنین(ع) داریم. چرا نمی توانیم دوباره به یکدیگر نزدیک شویم؟ چرا نباید مشکلاتمان حل کنیم؟ اگر یک اختلاف را بخواهیم 20 سال کش بدهیم مسایل ما حل نخواهد شد. ما باید به منافع ملی خودمان نگاه کنیم. منافع ملی ما نیز با قدرت ملی ما حاصل می شود. بخش بزرگی از قدرت ملی نیز نشأت گرفته از وحدت است. الان اکثریت بزرگی از جامعه ما امیدوار به حل مشکلات هستند. قوای سه گانه باید یگانه باشند و زیر پرچم رهبری و تحت هدیات ایشان کارها را با وحدت پیش ببرند. وحدت کلید موفقیت ماست.
دست دادیم که از هم جدا شویم. در آخر نگاهی به چشمهایم کرد و گفت: آقای روحانی می گوید که وحدت با صبوری حاصل می شود. ما سرمایه بزرگی داریم که نباید نشاط را از آنها بگیریم. باید مشکلاتمان را عاقلانه و در زمانی کوتاه حل کنیم. از هم جدا شدیم. او به سمت جنوب خیابان فلسطین رفت؛ من به سمت خیابان ولی عصر. و این فکر ذهنم را مشغول خود کرده بود که آیا می توانیم در زمانی کوتاه مشکلی را که 4 سال پیش بوجود آمد عاقلانه حل کنیم یا این که دوباره باید فرمان را سپرد دست افراطیون و آنها ما را دنبال خودشان بکشانند؟ او می گفت: آقای روحانی خیلی امیدوار به حل این مشکل در کوتاه مدت است. منم امیدوارم. همه امیدواریم. خوشبختانه این اراده وجود دارد که طلیعه آن به زودی نمایان می شود. منتظر باشید.
افراطیون وخشک مقدسی ها رو به انزوا خواهند رفت (195563)