تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ساعت ۰۸:۵۴
کد مطلب : ۲۷۱۱۲
ميدان سیاست عرصه‌ي صبر، بردباری و تامل است
«رفع حصر» به «حصر رفع» تبديل نشود!
سیاست، عرصه‌ي کلان روایت‌ها، ذهنیت‌ها و هویت‌هاي مشوش، انجماد و تصلب شرایین فکری و خودحق‌مطلق پنداری نیست، سیاست، میدان برزمین افتادن و برخاستن‌ها و پیشروی‌ها و کوتاه آمدن‌ها و تهمت و اهانت شنیدن هاست، سیاست عرصه‌ي صبر و بردباری و تامل است...
محمدآزاد جلالی‌زاده
گروه سياسي: در تاریخ معاصر ایران و در کنش – واکنش‌هاي سیاسی و اجتماعی این سرزمین اتفاقات بسیار روی داده که شایسته‌ي انتساب لقب "عجیب و غریب" هستند، وقایعی که شاید برای حاضران آن دوران به بداهت جمع و تفریق‌هاي ریاضی بوده باشد، اما برای نسل‌هاي بعدی چیزی جز حیرانی و انگشت به دهان برگرفتن ثمره‌اي دیگر نداشته است.
انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و وقایع بعد از آن بی شک در زمره‌ي یکی از نوادر کنش – واکنش‌هاي بین دولت – ملت در ایران معاصر بوده است که بی شک صفت "عجیب و غریب" دقیقاً به قامت آن راست مي‌آید، انتخاباتی که به یکی از پرچالش‌ترین پدیده‌هاي ساختار سیاسی – اجتماعی معاصر پدید گشت و فوتون‌هاي ساطع شده از آن تاکنون به دوره‌ي خلا انرژی خویش برنگشته‌اند و آیندگان نیز بسیار از آن خواهند گفت.
شکاف‌هاي اساسی بین راست و چپ «که پیش از آن سعی بر آن بود که حداقلی از حرمت‌ها بینشان رعایت شود» توسط راست‌هاي نوینی که اخلاق را به کل به دامگه سیاست برده و فرمان و دنده‌ي ماشینشان را در جاده‌ي یکطرفه‌ي سیاست ایران کنده بودند! ایجاد شد و کار را به جایی رساند که انقلابیون سابق عملاً و علناً چنان در روی یکدیگر ایستادند که جمله‌ي قصار " انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد"، به "فرزندان انقلاب یکدیگر را مي‌خورند!" تبدیل گشت.
در این وانفسا و در میان شدیدترین برخوردهای سیاسی و اجتماعی طیف‌هاي موافق و مخالف نتایج انتخابات به هزاران دلیل آشکار و پنهان که جای بحثشان در این مجال و مقال نیست، رادیکالیسم چنان اوجی گرفت و مسابقه‌ي النصربالرعب از طرف راست‌هاي افراطی و چریک بازی‌هاي ذهنی و عینی چپ هایی که سازش را مترادف تسلیم و همه چیز را از دست دادن مي‌پنداشتند مجالی برای میانه گرایی و میانجی کردن از طرف عده‌اي فراهم نیاورد و آن شد که دیدیم و شنیدیم و آش آنقدر شور شد که نخست وزیر محبوب امام و یاور و همراه مستضعفان و رییس مجلس محبوب خانواده‌هاي شهدا و ایثارگر و شیخ اصلاحات روانه‌ي حصر شدند بی آنکه حکمی در این مورد برای آنان صادر شود.
یکی از بدترین آفت‌هاي روانشناسی ما ایرانیان بویژه فعالان عرصه‌هاي گوناگون و سرآمدان، داشتن ذهنیت مشوش (که من آن را ذهنیت شاعرانه مي‌نامم) است، ذهنیتی مشوش و شاعرانه‌اي که برای بحث‌هاي شب‌نشینی‌هاي شبانه و یا حضور و فعالیت در دنیای مجازی برای بی محابا تاختن بسیار به کار مي‌آید، اما در عرصه‌ي فعالیت‌هاي سیاست و بازی‌های سیاست‌ورزانه به کار نیامده و تبدیل به هویت مشوش مي‌شود.
وقتی فرد یا جریان و گروهی دچار هویت مشوش و شاعرانه مي‌شود داده‌هاي تحلیلی را به عرصه‌ي خیال و شاعرانگی مي‌برد و عاشقانه مي‌سراید و یا آنگه دچار توهم شود، به عرصه‌ي حماسه و حماسه گرایی نزدیک مي‌شود و به مکانیسم دفاعی " واقعیت سازی " بدل مي‌شود، و داده‌هاي خیالی ذهنی برایشان بدل به واقعیت مي‌شود "101 مکانیسم دفاع روانی، جرومبلکمن "، و آن مي‌شود که نباید و نشاید...چرا که در عرصه سیاسی میدان‌داری با داده‌هاي واقعی و تحلیل‌هاي بیرحمانه و متضاد با مي و معشوق و ساغر و...! است.
یکی از پیامدهای ذهنیتی اینگونه آن است که در عرصه‌ي سیاسی و اجتماعی، در نزد ایرانیان تا کسی چون حلاج بر سر دار نرود و یا خود و خاندانش را به خاک و خون نکشاند، قهرمان نمی‌شود! و بازی در میدان و صفحه‌ي شطرنج سیاسی، به سازشکاری و ریاکاری متهم مي‌شود و چریک‌بازی ذهنی یا عینی بر سیاست بازی و سیاست‌ورزی افضل‌تر مي‌گردد و آن مي‌شود که وقتی بحرانی پیش مي‌آید کسی حاضر به کوتاه آمدن نیست و حرف مرد را یکی مي‌پندارد!، چرا که از آن نگران آنست که از طرف افکار عمومی، متهم به دشمنی با ملت و سازشکاری گردد!...
اما در حرکتی بر خلاف رویه‌ي معمول روانشناسی ایرانیان! و در اقدامی مبارک، محمدرضا خاتمی – دبیرکل سابق جبهه‌ي مشارکت – با وجود آنکه از طرف همان دار و دسته‌ي تندرو، تشکل متبوعش به محاق انزوا و انحلال رفته است، در مصاحبه‌ي اخیرش با روزنامه‌ي اعتماد یکی از بهترین موضعگیری‌هاي سیاسی و فارغ از ذهنیتی شاعرانه ارایه داده است و از بخشش و گذشت از حق اصلاح‌طلبان در 88 سخن رانده است و عنوان نموده که «از طلب 88 گذشتیم (روزنامه اعتماد 10 آذرماه 92)»، و آمادگی اصلاح‌طلبان را برای بازگشت به میدان سیاست‌ورزی فارغ از تندروی‌هاي مرسوم را اعلام کرده است. امری که بایستی با رویی باز از طرف همه‌ي عقلای جناح‌ها و دسته‌هاي گوناگون برای بازگشت آرامش اساسی به کشور مورد توجه و پذیرش قرار گیرد.
الغرض:
مسئله‌ي رفع حصر مهندس موسوی و همسرش و نیز شیخ مهدی کروبی از آن زمان که شیخ دیپلمات و تیم اعتدال‌گرا و تدبیرورزش در مورد آن در ایام انتخابات داد سخن راندند و بویژه پس از پیروزی گفتمان اعتدال محور در انتخابات اخیر وارد فاز جدی‌اي شده و تقریبا در تمام محافل مجازی و حقیقی و آشکار و پنهان مورد بحث و فحص است، اما نکته‌اي مهم که در این میان بایستی مورد مداقه‌ي جدی قرار گرفته ولی عمداً یا سهواً داخل پرانتز فراموشی گذاشته مي‌شود آنست که اگر رفع حصر صورت گیرد بعد از آن چه مي‌شود؟ بنا بر سنت دیرینه‌ي روانشناسی اجتماعی ما ایرانیان که مبتنی بر رفتارهای تکانه‌اي و آنی و استفاده از راه حل‌هاي سهل‌الوصول و دم دستی است بسیاری را دیده و یا از فراوان افرادی شنیده‌ام که فعلاً رفع حصر صورت گیرد تا ببینیم چه مي‌شود؟!
بحث اصلی آنست که اگر افراد محصور، رفع حصر شوند و در بیرون امکان هیچگونه فعالیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... نداشته باشند در اینصورت فایده‌ي اصلی رفع حصر چیست؟ و آیا تبدیل رفع حصر به حصر رفع مشکلات کنونی را حل خواهد نمود؟ نگارنده را باور بر آنست که در این میان برای بازگشت دوباره انسجام ملی و وحدت همگان برای پیشرفت ایران یک ساختار شکنی و حرکت ایثارگرانه کلی از طرف بزرگان لازم است.
ساختارشکنی به این معنا که فارغ از بحث مقاومت حماسی و کارهای حماسی و قهرمان‌بازی و قهرمان‌پروری‌هاي مرسوم ما ایرانی‌ها، و با گذار از ذهنیتی شاعرانه و خیالی به تحلیل دقیق ساختار خرد و کلان قدرت سیاسی کشور، سه طرف اصلی موضوع حصر هماهنگ با هم مسئله را حل نمایند.
طرف اول که رهبری نظام به عنوان فرد اول تصمیم گیر کشور، که اراده‌ي ایشان برای حل این مسئله ضرورتی گریزناپذیر است، طرف دوم دولت اعتدالی که با پیگیری موضوع باید نقش میانجی و واسطه‌گر را ایفا نماید و طرف سوم محصوران هستند که بایستی فارغ از بسیاری مسایل علناً اعلام نمایند که کوتاه آمده و مسایل مربوط به انتخابات 88 را پیگیری نمی‌نمایند و در درون چهارچوب‌هاي نظام خواهان فعالیت مسالمت‌آمیز حزبی و مطبوعاتی و... هستند و این اطمینان خاطر را از طریق واسطه‌ي دولت به رهبری انتقال دهند.
موسوی و کروبی از سرمایه‌هاي اصلی اصلاح‌طلبی ایران معاصرند و نبایستی تسلیم عده‌اي آتشین مزاج پوپولیست این سویی یا آن سویی! شوند. بحث آن است که اپوزیسیون و تندروان راستگرا و یا چپگرای داخل کشور برآنند با پرتاب آنان به گرداب و باتلاق رادیکالیسم– حالا از هر نوعش – و با از بین بردن مجازی یا واقعی آنان جریان مطبوع خویش را عمری دوباره بدهند، و می‌خواهند آنان را به قربانگه نردبان منیت خویش و گروه‌هایشان برند، امری که شاید در ظاهر موفق به انجام آن شده‌اند. اما موسوی و کروبی متعلق به همین انقلاب و همین نظام و همین چهارچوبند و فارغ از این چهارچوب نمی‌توانند کاری از پیش ببرند.
مسئله‌ي رفع حصر در صورتی به معنای واقعی حل خواهد شد و به حصر رفع منجر نخواهد شد که مسئله از حالت بحث‌های عرصه‌هاي فیس‌بوکی و مجازی، تئوریک و هل من مبارز طلبیدن و نگاه حقیقت‌طلبانه به سپهر سیاست خارج شده و به موضوعی عملیاتی، فایده انگارانه و مصلحت‌گونه تبدیل شود. پروژه‌ي اصلاحات در ایران و اصلاح طلبی در ایران بسیار پرهزینه تر از دیگر حرکت‌هاست. یکی از هزینه‌هایش آنست که همه‌ي آنانی که دل در گرو اصلاحات دارند به صورتی گشتالتی و کلی در خدمت اصلاحات باشند و حرکات و شعارهای فردی را به گوشه‌ي رینگ برانند، بر سر دار رفتن را برای حقیقت در عرصه‌ي سیاست را ترویج نكنند و روایت‌هاي کلان آزموده و غلط در پس ذهن خویش را مروری دوباره ننمایند.
سیاست، عرصه‌ي کلان روایت‌ها، ذهنیت‌ها و هویت‌هاي مشوش، انجماد و تصلب شرایین فکری و خودحق‌مطلق پنداری نیست، سیاست، میدان برزمین افتادن و برخاستن‌ها و پیشروی‌ها و کوتاه آمدن‌ها و تهمت و اهانت شنیدن هاست، سیاست عرصه‌ي صبر و بردباری و تامل است...
کنون زمان کوتاه آمدن بزرگان و اقناع بدنه‌ي همراهان اصلاحات برای بازنگری در استراتژی و تاکتیک‌هاي بعضا نادرست است، کنون زمان آنست که همه اندکی از شاعرانگی و حماسه‌گونگی خویش بکاهیم و پرده‌هاي خیالات از چهره برگیریم و با واقعیات ساختار نرم و سخت قدرت در ایران کنار آییم.
به شخصه به عنوان فعالی اصلاح‌طلب، موسوی و کروبی را نه حلاج‌وار مي‌خواهم و نه حتی امیرکبیروار و مصدق‌وار ... من موسوی و کروبی‌اي اصلاح‌طلب مي‌خواهم که خود و نیروهایشان در دولت و مجلس و بخش‌هاي مختلف نظام حضور داشته باشند و به هر طریقی که ممکن است سیاست‌ورزی نمایند، من ترمیناتور و قهرمان نمی‌خواهم، من آدم‌های واقع‌بین و همراه با واقعیت مي‌خواهم که اندکی و تنها اندکی این زمین فسون‌زده‌ي تاریک را روشنایی بخشند.
گروه سياسي: در تاریخ معاصر ایران و در کنش – واکنش‌هاي سیاسی و اجتماعی این سرزمین اتفاقات بسیار روی داده که شایسته‌ي انتساب لقب "عجیب و غریب" هستند، وقایعی که شاید برای حاضران آن دوران به بداهت جمع و تفریق‌هاي ریاضی بوده باشد، اما برای نسل‌هاي بعدی چیزی جز حیرانی و انگشت به دهان برگرفتن ثمره‌اي دیگر نداشته است.
انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و وقایع بعد از آن بی شک در زمره‌ي یکی از نوادر کنش – واکنش‌هاي بین دولت – ملت در ایران معاصر بوده است که بی شک صفت "عجیب و غریب" دقیقاً به قامت آن راست مي‌آید، انتخاباتی که به یکی از پرچالش‌ترین پدیده‌هاي ساختار سیاسی – اجتماعی معاصر پدید گشت و فوتون‌هاي ساطع شده از آن تاکنون به دوره‌ي خلا انرژی خویش برنگشته‌اند و آیندگان نیز بسیار از آن خواهند گفت.
شکاف‌هاي اساسی بین راست و چپ «که پیش از آن سعی بر آن بود که حداقلی از حرمت‌ها بینشان رعایت شود» توسط راست‌هاي نوینی که اخلاق را به کل به دامگه سیاست برده و فرمان و دنده‌ي ماشینشان را در جاده‌ي یکطرفه‌ي سیاست ایران کنده بودند! ایجاد شد و کار را به جایی رساند که انقلابیون سابق عملاً و علناً چنان در روی یکدیگر ایستادند که جمله‌ي قصار " انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد"، به "فرزندان انقلاب یکدیگر را مي‌خورند!" تبدیل گشت.
در این وانفسا و در میان شدیدترین برخوردهای سیاسی و اجتماعی طیف‌هاي موافق و مخالف نتایج انتخابات به هزاران دلیل آشکار و پنهان که جای بحثشان در این مجال و مقال نیست، رادیکالیسم چنان اوجی گرفت و مسابقه‌ي النصربالرعب از طرف راست‌هاي افراطی و چریک بازی‌هاي ذهنی و عینی چپ هایی که سازش را مترادف تسلیم و همه چیز را از دست دادن مي‌پنداشتند مجالی برای میانه گرایی و میانجی کردن از طرف عده‌اي فراهم نیاورد و آن شد که دیدیم و شنیدیم و آش آنقدر شور شد که نخست وزیر محبوب امام و یاور و همراه مستضعفان و رییس مجلس محبوب خانواده‌هاي شهدا و ایثارگر و شیخ اصلاحات روانه‌ي حصر شدند بی آنکه حکمی در این مورد برای آنان صادر شود.
یکی از بدترین آفت‌هاي روانشناسی ما ایرانیان بویژه فعالان عرصه‌هاي گوناگون و سرآمدان، داشتن ذهنیت مشوش (که من آن را ذهنیت شاعرانه مي‌نامم) است، ذهنیتی مشوش و شاعرانه‌اي که برای بحث‌هاي شب‌نشینی‌هاي شبانه و یا حضور و فعالیت در دنیای مجازی برای بی محابا تاختن بسیار به کار مي‌آید، اما در عرصه‌ي فعالیت‌هاي سیاست و بازی‌های سیاست‌ورزانه به کار نیامده و تبدیل به هویت مشوش مي‌شود.
وقتی فرد یا جریان و گروهی دچار هویت مشوش و شاعرانه مي‌شود داده‌هاي تحلیلی را به عرصه‌ي خیال و شاعرانگی مي‌برد و عاشقانه مي‌سراید و یا آنگه دچار توهم شود، به عرصه‌ي حماسه و حماسه گرایی نزدیک مي‌شود و به مکانیسم دفاعی " واقعیت سازی " بدل مي‌شود، و داده‌هاي خیالی ذهنی برایشان بدل به واقعیت مي‌شود "101 مکانیسم دفاع روانی، جرومبلکمن "، و آن مي‌شود که نباید و نشاید...چرا که در عرصه سیاسی میدان‌داری با داده‌هاي واقعی و تحلیل‌هاي بیرحمانه و متضاد با مي و معشوق و ساغر و...! است.
یکی از پیامدهای ذهنیتی اینگونه آن است که در عرصه‌ي سیاسی و اجتماعی، در نزد ایرانیان تا کسی چون حلاج بر سر دار نرود و یا خود و خاندانش را به خاک و خون نکشاند، قهرمان نمی‌شود! و بازی در میدان و صفحه‌ي شطرنج سیاسی، به سازشکاری و ریاکاری متهم مي‌شود و چریک‌بازی ذهنی یا عینی بر سیاست بازی و سیاست‌ورزی افضل‌تر مي‌گردد و آن مي‌شود که وقتی بحرانی پیش مي‌آید کسی حاضر به کوتاه آمدن نیست و حرف مرد را یکی مي‌پندارد!، چرا که از آن نگران آنست که از طرف افکار عمومی، متهم به دشمنی با ملت و سازشکاری گردد!...
اما در حرکتی بر خلاف رویه‌ي معمول روانشناسی ایرانیان! و در اقدامی مبارک، محمدرضا خاتمی – دبیرکل سابق جبهه‌ي مشارکت – با وجود آنکه از طرف همان دار و دسته‌ي تندرو، تشکل متبوعش به محاق انزوا و انحلال رفته است، در مصاحبه‌ي اخیرش با روزنامه‌ي اعتماد یکی از بهترین موضعگیری‌هاي سیاسی و فارغ از ذهنیتی شاعرانه ارایه داده است و از بخشش و گذشت از حق اصلاح‌طلبان در 88 سخن رانده است و عنوان نموده که «از طلب 88 گذشتیم (روزنامه اعتماد 10 آذرماه 92)»، و آمادگی اصلاح‌طلبان را برای بازگشت به میدان سیاست‌ورزی فارغ از تندروی‌هاي مرسوم را اعلام کرده است. امری که بایستی با رویی باز از طرف همه‌ي عقلای جناح‌ها و دسته‌هاي گوناگون برای بازگشت آرامش اساسی به کشور مورد توجه و پذیرش قرار گیرد.
الغرض:
مسئله‌ي رفع حصر مهندس موسوی و همسرش و نیز شیخ مهدی کروبی از آن زمان که شیخ دیپلمات و تیم اعتدال‌گرا و تدبیرورزش در مورد آن در ایام انتخابات داد سخن راندند و بویژه پس از پیروزی گفتمان اعتدال محور در انتخابات اخیر وارد فاز جدی‌اي شده و تقریبا در تمام محافل مجازی و حقیقی و آشکار و پنهان مورد بحث و فحص است، اما نکته‌اي مهم که در این میان بایستی مورد مداقه‌ي جدی قرار گرفته ولی عمداً یا سهواً داخل پرانتز فراموشی گذاشته مي‌شود آنست که اگر رفع حصر صورت گیرد بعد از آن چه مي‌شود؟ بنا بر سنت دیرینه‌ي روانشناسی اجتماعی ما ایرانیان که مبتنی بر رفتارهای تکانه‌اي و آنی و استفاده از راه حل‌هاي سهل‌الوصول و دم دستی است بسیاری را دیده و یا از فراوان افرادی شنیده‌ام که فعلاً رفع حصر صورت گیرد تا ببینیم چه مي‌شود؟!
بحث اصلی آنست که اگر افراد محصور، رفع حصر شوند و در بیرون امکان هیچگونه فعالیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... نداشته باشند در اینصورت فایده‌ي اصلی رفع حصر چیست؟ و آیا تبدیل رفع حصر به حصر رفع مشکلات کنونی را حل خواهد نمود؟ نگارنده را باور بر آنست که در این میان برای بازگشت دوباره انسجام ملی و وحدت همگان برای پیشرفت ایران یک ساختار شکنی و حرکت ایثارگرانه کلی از طرف بزرگان لازم است.
ساختارشکنی به این معنا که فارغ از بحث مقاومت حماسی و کارهای حماسی و قهرمان‌بازی و قهرمان‌پروری‌هاي مرسوم ما ایرانی‌ها، و با گذار از ذهنیتی شاعرانه و خیالی به تحلیل دقیق ساختار خرد و کلان قدرت سیاسی کشور، سه طرف اصلی موضوع حصر هماهنگ با هم مسئله را حل نمایند.
طرف اول که رهبری نظام به عنوان فرد اول تصمیم گیر کشور، که اراده‌ي ایشان برای حل این مسئله ضرورتی گریزناپذیر است، طرف دوم دولت اعتدالی که با پیگیری موضوع باید نقش میانجی و واسطه‌گر را ایفا نماید و طرف سوم محصوران هستند که بایستی فارغ از بسیاری مسایل علناً اعلام نمایند که کوتاه آمده و مسایل مربوط به انتخابات 88 را پیگیری نمی‌نمایند و در درون چهارچوب‌هاي نظام خواهان فعالیت مسالمت‌آمیز حزبی و مطبوعاتی و... هستند و این اطمینان خاطر را از طریق واسطه‌ي دولت به رهبری انتقال دهند.
موسوی و کروبی از سرمایه‌هاي اصلی اصلاح‌طلبی ایران معاصرند و نبایستی تسلیم عده‌اي آتشین مزاج پوپولیست این سویی یا آن سویی! شوند. بحث آن است که اپوزیسیون و تندروان راستگرا و یا چپگرای داخل کشور برآنند با پرتاب آنان به گرداب و باتلاق رادیکالیسم– حالا از هر نوعش – و با از بین بردن مجازی یا واقعی آنان جریان مطبوع خویش را عمری دوباره بدهند، و می‌خواهند آنان را به قربانگه نردبان منیت خویش و گروه‌هایشان برند، امری که شاید در ظاهر موفق به انجام آن شده‌اند. اما موسوی و کروبی متعلق به همین انقلاب و همین نظام و همین چهارچوبند و فارغ از این چهارچوب نمی‌توانند کاری از پیش ببرند.
مسئله‌ي رفع حصر در صورتی به معنای واقعی حل خواهد شد و به حصر رفع منجر نخواهد شد که مسئله از حالت بحث‌های عرصه‌هاي فیس‌بوکی و مجازی، تئوریک و هل من مبارز طلبیدن و نگاه حقیقت‌طلبانه به سپهر سیاست خارج شده و به موضوعی عملیاتی، فایده انگارانه و مصلحت‌گونه تبدیل شود. پروژه‌ي اصلاحات در ایران و اصلاح طلبی در ایران بسیار پرهزینه تر از دیگر حرکت‌هاست. یکی از هزینه‌هایش آنست که همه‌ي آنانی که دل در گرو اصلاحات دارند به صورتی گشتالتی و کلی در خدمت اصلاحات باشند و حرکات و شعارهای فردی را به گوشه‌ي رینگ برانند، بر سر دار رفتن را برای حقیقت در عرصه‌ي سیاست را ترویج نكنند و روایت‌هاي کلان آزموده و غلط در پس ذهن خویش را مروری دوباره ننمایند.
سیاست، عرصه‌ي کلان روایت‌ها، ذهنیت‌ها و هویت‌هاي مشوش، انجماد و تصلب شرایین فکری و خودحق‌مطلق پنداری نیست، سیاست، میدان برزمین افتادن و برخاستن‌ها و پیشروی‌ها و کوتاه آمدن‌ها و تهمت و اهانت شنیدن هاست، سیاست عرصه‌ي صبر و بردباری و تامل است...
کنون زمان کوتاه آمدن بزرگان و اقناع بدنه‌ي همراهان اصلاحات برای بازنگری در استراتژی و تاکتیک‌هاي بعضا نادرست است، کنون زمان آنست که همه اندکی از شاعرانگی و حماسه‌گونگی خویش بکاهیم و پرده‌هاي خیالات از چهره برگیریم و با واقعیات ساختار نرم و سخت قدرت در ایران کنار آییم.
به شخصه به عنوان فعالی اصلاح‌طلب، موسوی و کروبی را نه حلاج‌وار مي‌خواهم و نه حتی امیرکبیروار و مصدق‌وار ... من موسوی و کروبی‌اي اصلاح‌طلب مي‌خواهم که خود و نیروهایشان در دولت و مجلس و بخش‌هاي مختلف نظام حضور داشته باشند و به هر طریقی که ممکن است سیاست‌ورزی نمایند، من ترمیناتور و قهرمان نمی‌خواهم، من آدم‌های واقع‌بین و همراه با واقعیت مي‌خواهم که اندکی و تنها اندکی این زمین فسون‌زده‌ي تاریک را روشنایی بخشند.
۱۳۳۹
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۰۹:۱۴
احمدي نژاد خودش . . . اصلي بود اين رو هم خود افراطيون مي دونن اما به خاطر نون شبشون و پر بودن جيب و حسابشون چاره اي جز كاسبي از فتنه ندارند (195828)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۳:۰۳
بهار بیا تحویل بگیر اینقدر به مخافانتون گفتین افراطی اینم از هواداراتون رفتن تو توهم با اینکه مخالف صریح اصلاح طلب هام ولی سایت اصلاح طلب فقط خبر انلاین تو رنک بازدید الکسا به ترتیب خبر گزاری ها فارس تابناک و خبر انلاینه یه چیزی داره اینقدر جذبش میشن چون هی نمی گه افراطی ها افراطی ها کافر همه را به کیش خویش پندارد (195883)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۲۳:۵۶
راست افراطی (طالبان ایران) می پندارد که ادامه ی حصر تا پایان عمر آقایان موسوی و کروبی, کم هزینه ترین راه برای بستن همیشگی پرونده ی آنان می باشد; اما سخت در اشتباه است, زیرا اصلاح طلبی در بطن و متن جامعه ی ایران جریان دارد و متوقف شدنی نیست...! تنها راه برون رفت از این بن بست سیاسی, ایجاد تغییر در مجلس و خبرگان می باشد...! (196211)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۰۹:۳۴
روحانی مطمئنا یک اصلاح طلب ایده آل نیست و مطمئنا در مورد فتنه شاید موضع اش با صدا و سیما یکی نباشد ولی مطمئنا با اصلاح طلبان هم یکی نیست
ما به دلیل عدم رای کافی عارف مجبور به حمایت از روحانی شدیم
البته باز از جلیلی بهتره
ولی خوب هیچوقت قولی در مورد رفع حصر نداده بلکه چون هر انسانی برداشتهای خودش از کارهایی که دولت میتونه انجام بده رو به پای ایشون نوشته انتظارات خیلی زیاد شده
به نظر من به دولت فشار نیاریم تو خیلی از زمینه که قول مستقیمی به کسی نداده خیلی بهتره (195837)
ما به دلیل عدم رای کافی عارف مجبور به حمایت از روحانی شدیم
البته باز از جلیلی بهتره
ولی خوب هیچوقت قولی در مورد رفع حصر نداده بلکه چون هر انسانی برداشتهای خودش از کارهایی که دولت میتونه انجام بده رو به پای ایشون نوشته انتظارات خیلی زیاد شده
به نظر من به دولت فشار نیاریم تو خیلی از زمینه که قول مستقیمی به کسی نداده خیلی بهتره (195837)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۴:۰۶
من مخالف نظر شمام
اگر ائتلاف به نفع عارف بود یعنی جلیلی بیشتر رأی میاورد؟
اگر عارف کنار هم نمیرفت باز روحانی و عارف بودند که به دور دوم میرفتند
ما هم به امر سید محمد خاتمی رفتیم و به روحانی رأی دادیم
و وقتی هم رأی دادیم چند نکته رو در نظر گرفتیم یا باید رأی بدیم یا تن به 8 سال سعید جلیلی بدیم،خاتمی هم گفت که روحانی اصلاح طلب نیست اما مواضعش اصلاح طلبانس و نباید ایده آلی فکر کرد
من امیدوارم هرچه زودتر ایشون راهکار بذاره برای مشکلات سیاسی و اقتصادی
وگرنه در دور دوم به مشکل خواهد خورد در جمع کردن رأی
البته ما هرگز نباید با صندوق رأی قهر کنیم
قهر ما شد اصولگراهای تندرو مجلس 9 . . .
نباید قهر کرد انشاالله مجلس 94 رو ما مردم نسبتا بهتر از مجلس فعلی خواهیم کرد (195904)
اگر ائتلاف به نفع عارف بود یعنی جلیلی بیشتر رأی میاورد؟
اگر عارف کنار هم نمیرفت باز روحانی و عارف بودند که به دور دوم میرفتند
ما هم به امر سید محمد خاتمی رفتیم و به روحانی رأی دادیم
و وقتی هم رأی دادیم چند نکته رو در نظر گرفتیم یا باید رأی بدیم یا تن به 8 سال سعید جلیلی بدیم،خاتمی هم گفت که روحانی اصلاح طلب نیست اما مواضعش اصلاح طلبانس و نباید ایده آلی فکر کرد
من امیدوارم هرچه زودتر ایشون راهکار بذاره برای مشکلات سیاسی و اقتصادی
وگرنه در دور دوم به مشکل خواهد خورد در جمع کردن رأی
البته ما هرگز نباید با صندوق رأی قهر کنیم
قهر ما شد اصولگراهای تندرو مجلس 9 . . .
نباید قهر کرد انشاالله مجلس 94 رو ما مردم نسبتا بهتر از مجلس فعلی خواهیم کرد (195904)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۶:۴۲
مطمئنا قالیباف و عارف در خوشبینانه ترین حالت به دور دوم میرفتن و خیلی ها من جمله خود من چون شک داشتم به پیروزی عارف رای نمیدادم
روحانی تو مناظرات بدجور موفق بود و اون قالیباف رو ضایع کرد نه عارف
اونموقع جوی بوجود اومده بود که مردم فکر میکردن با اومدن شخص روحانی تحریمها فرداش برداشته میشه دلار 1200 میشه و به یک ماهه ارزونی سال 90 میاد
من خودم دوست داشتم به عارف رای بدهم ولی پدر و مادر و برادر من که زیاد دنبال خبرهای سیاسی نبودن میگفتن اول روحانی بعد قالیباف
روحانی در بین مردم عادی خوب طرفدار جمع کرد که این افراد خیلیهاشون حزبی نبودن و به کارهای طرف نگاه میکنن که قالیباف معروف تر بود ولی طرفداران عارف بیشتر دانشجو و تحصیل کرده ها و فعالان سیاسی و یک سری قشرهای خخاص مثل هنرمند و ورزشکار و نویسنده و ... بودن (195951)
روحانی تو مناظرات بدجور موفق بود و اون قالیباف رو ضایع کرد نه عارف
اونموقع جوی بوجود اومده بود که مردم فکر میکردن با اومدن شخص روحانی تحریمها فرداش برداشته میشه دلار 1200 میشه و به یک ماهه ارزونی سال 90 میاد
من خودم دوست داشتم به عارف رای بدهم ولی پدر و مادر و برادر من که زیاد دنبال خبرهای سیاسی نبودن میگفتن اول روحانی بعد قالیباف
روحانی در بین مردم عادی خوب طرفدار جمع کرد که این افراد خیلیهاشون حزبی نبودن و به کارهای طرف نگاه میکنن که قالیباف معروف تر بود ولی طرفداران عارف بیشتر دانشجو و تحصیل کرده ها و فعالان سیاسی و یک سری قشرهای خخاص مثل هنرمند و ورزشکار و نویسنده و ... بودن (195951)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۰۹:۵۵
با تشكر از نويسنده بايد گفت متاسفانه مشكلات به وجود آمده در مملكت تنها باعث دل نگراني ما ملتي مي شود كه سال هاست با همه ي مشكلات و رنج ها كنار آمديم و به خاطر نظام هميشه مقاومت كرديم اين در شان هيچ كدام از مسئولين نبود كه با چنين برخورد هايي مواجه شوند هر كدام از اين عزيزان در زمان خود زحمت هايي را براي برپايي نظام كشيدند كم يا زياد با اشكال يا بدون اشكال؛ وانتظار چنين روزهايي را هيچ وقت نداشتيم متاسفانه در رابطه با رفع اين مشكلات سلسله مراتب هم رعايت نمي شود معلوم نيست گره اصلي به دست كي باز مي شود صدا سيما به مسائل دامن مي زند و هيچ كس تذكر نمي دهد بعضي از آقايان جديدا"مسائلي را مطرح مي كنند كه بيشتر مردم راعصبي مي كنند و كسي نيست بگويد كه اين آقا در حال حاضر چه كاره است كه آتش را بيشتر شعله ور مي كند بارهاگفته ايم مردم مسائل را خودشان خوب درك ميكنند بعد از گذشت اين همه سال مسئولين را خوب مي شناسيم آيا واقعا" شما دلسوز مردم هستيد؟ مردم را مي شناسيد ؟ پس خواسته هايشان را احترام بگذاريد بيشتر از اين آب به آسياب دشمن نريزيد احترام ها رانشكنيد فرزندان خوبي كه يادگاران بزرگ مردان شهيد ما بودند به خاطر خود خواهي به چالش نكشانيد به گفته هاي بزرگ مرد ايران " رهبري"يك كم بيشتر فكر كنيد ودر پايان بگذاريد آه ما ملت بيدار دامنتان را نگيرد (195840)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۰۹:۵۷
نظریه ای بسیارمنطقی ومبتنی برواقعیت است .قطعا اگرموضوع رفع حصر به میان می آید گوشه کوچکی ازآن برای حل مشکل این عزیزان درحصراست اما نکته اصلی وواجب ترآن حضوراینهادرعرصه سیاست ورزی است باتوجه به تمام واقعیت های موجود.وجوداین عزیزان درصحنه سیاسی کشوردرچارچوب کلی نظام باعث تقویت جبهه اصلاحات خواهدشد که ازاین نظر بسیارموثرخواهندبود. (195841)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۳:۱۳
استهزاء ديگران "ظلم" است. قرآن در آيه 11 سوره حجرات مؤمنان را از تمسخر ديگران منع كرده و در پايان مي‌فرمايد: «اگر از عمل خويش توبه نكنند ظالم‌اند».
البته ابتدای آیه روی سخن قرآن با مؤمنان هستش که فکر نکنم در این دایره گنجانده بشید،چون در یک جمله ای که بیان کردید هم تهمت زدید و هم مسخره کردید که هردو حق الناس محسوب میشه
آقای وحید از قهر خدا بترس (195886)
البته ابتدای آیه روی سخن قرآن با مؤمنان هستش که فکر نکنم در این دایره گنجانده بشید،چون در یک جمله ای که بیان کردید هم تهمت زدید و هم مسخره کردید که هردو حق الناس محسوب میشه
آقای وحید از قهر خدا بترس (195886)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۹:۱۶
حرف خنده دار نزن
افراط یعنی زیاده روی در انجام کاری
این اسمش افراطه و کسی هم که بهش دچاره میگن افراطی
تندرو هم فحش نیست صفته،به کسی که تند میره میگن تندرو
و اما کاسب فتنه
کاسب یعنی کسی که کسب میکنه،یعنی درآمد داره
کاسب فتنه یعنی کسی که درآمدش از فتنه هستش
در ثانی گفتن فتنه گر به یک عده زیاد مشمول تهمت و افترا میشه،اما گفتن کاسب فتنه به هیچ وجه مصداق تهمت نمیتونه باشه
اگر نظر شما درست باشه پس قاتل مجرمه و اگه به یکی بگی قاتل باید ثابت کنی تا زمانی که ثابت نکنی تهمت زدی،شما هم اول فتنه رو در دادگاه اثبات کنید،استغفروالله..... بر پرچم امام حسین رو ثابت کنید،مشروب صلواتی رو ثابت کنید و خیلی تهمت های دیگه بعد ما هم کاسب فتنه بودن شمارو قطعاً ثابت خواهیم کرد
یک نمونه عرض میکنم،آقای مرتضوی . . . در جواب به فتنه متوسل شد که کار کاره فتنه گراست ه همچین آدمی میگن کاسب فتنه
بابک زنجانی هم کاسب تحریمه این که تهمت نیست اینا همش صفته (196029)
افراط یعنی زیاده روی در انجام کاری
این اسمش افراطه و کسی هم که بهش دچاره میگن افراطی
تندرو هم فحش نیست صفته،به کسی که تند میره میگن تندرو
و اما کاسب فتنه
کاسب یعنی کسی که کسب میکنه،یعنی درآمد داره
کاسب فتنه یعنی کسی که درآمدش از فتنه هستش
در ثانی گفتن فتنه گر به یک عده زیاد مشمول تهمت و افترا میشه،اما گفتن کاسب فتنه به هیچ وجه مصداق تهمت نمیتونه باشه
اگر نظر شما درست باشه پس قاتل مجرمه و اگه به یکی بگی قاتل باید ثابت کنی تا زمانی که ثابت نکنی تهمت زدی،شما هم اول فتنه رو در دادگاه اثبات کنید،استغفروالله..... بر پرچم امام حسین رو ثابت کنید،مشروب صلواتی رو ثابت کنید و خیلی تهمت های دیگه بعد ما هم کاسب فتنه بودن شمارو قطعاً ثابت خواهیم کرد
یک نمونه عرض میکنم،آقای مرتضوی . . . در جواب به فتنه متوسل شد که کار کاره فتنه گراست ه همچین آدمی میگن کاسب فتنه
بابک زنجانی هم کاسب تحریمه این که تهمت نیست اینا همش صفته (196029)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۱:۰۹
مام قهرمان و انقلابی نمی خوایم و موسوی هم هدفش قهرمان شدن و ... نیست اما اینا جز به سکوت مطلق او (در مورد گذشته و آینده)راضی نمیشن و البته موسوی هم نه میخواد و نه میتونه نسبت به جامعه و آینده سکوت کنه... میر حسین منطقی تر از اونیه که از حصر در بیاد و دوباره باعث به هم ریختگی بشه ببینید دیگه کار به کجا کشید که مردی که با نجابت بیست سال سکوت کرده بود عاصی شد مگه این روزا علی مطهری عاصی نشده!!؟؟؟ (195850)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۶:۵۵
کمی به تک تک کلماتی که به کار می برید دقت کنید. ظاهرا 4 سال و 8 ماه شو های تبلیغاتی صدا و سیما و گزارش های کیهانی و رجانیوزی روی شما اثر گذاشته. کجا میر حسین بار اول باعث به هم ریختگی شده که شما می گی منطقی تر از اونه که "دوباره" ؟؟؟؟؟
اگه به تاریخ و پیدا کردن حقیقت علاقه دارید می تونید با بررسی و دقت در سخنرانی ها، اطلاعیه ها، و مواضع مدعیان سلامت انتخابات 88 از یک سو و مدعیان تقلب در اون انتخابات از طرف دیگر در کنار مراجعه به فیلم ها و تصاویر و سلسله اتفاقات بعد از 22 خرداد 88 به راحتی از همه چیز مطلع بشید (هر چند کمتر کسی مونده که ابهامی براش باقی مونده) تا بعد نیایید در این سایت و کامنت بزارید که این موسوی بود که باعث به هم ریختگی شد. (195956)
اگه به تاریخ و پیدا کردن حقیقت علاقه دارید می تونید با بررسی و دقت در سخنرانی ها، اطلاعیه ها، و مواضع مدعیان سلامت انتخابات 88 از یک سو و مدعیان تقلب در اون انتخابات از طرف دیگر در کنار مراجعه به فیلم ها و تصاویر و سلسله اتفاقات بعد از 22 خرداد 88 به راحتی از همه چیز مطلع بشید (هر چند کمتر کسی مونده که ابهامی براش باقی مونده) تا بعد نیایید در این سایت و کامنت بزارید که این موسوی بود که باعث به هم ریختگی شد. (195956)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۳:۰۸
مگر ما قبول نداریم فتنه از قتل بدتره؟
بله از قتل بدتره اما لطف بفرمائید تعریفی از فتنه ارائه کنید برای خودتون و ببینید آیا کسانی که تا اکنون به تهمت فتنه مزین شدن آیا در این تعریف جا دارن یا ندارن؟
شما مگر استغفروالله خدا هستید که از گذشت صحبت میکنید؟
شما چکاره هستید که از بخشش حرف میزنید؟
به یک بیت از سهراب سپهری عزیز بسنده میکنم که
چشمهارا باید شست
جور دیگر باید دید... (195884)
بله از قتل بدتره اما لطف بفرمائید تعریفی از فتنه ارائه کنید برای خودتون و ببینید آیا کسانی که تا اکنون به تهمت فتنه مزین شدن آیا در این تعریف جا دارن یا ندارن؟
شما مگر استغفروالله خدا هستید که از گذشت صحبت میکنید؟
شما چکاره هستید که از بخشش حرف میزنید؟
به یک بیت از سهراب سپهری عزیز بسنده میکنم که
چشمهارا باید شست
جور دیگر باید دید... (195884)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۲۰:۳۷
بارها برائت شد ولی سانسور شدند برای نمونه بید متن بیانیه 17 موسوی رو بخونید البته برای دسترسی به بیانیه وی نیاز به نرم افزار غیر مجاز دارید. شیشه شکستن آتش زدن توهین به عاشورا و عکس امام و توزیع مشروب صلواتی و ده ها اتهام یکسویه و ثابت نشده دیگه برای انحراف اذهان از موضوع اصلی بوده که همون نتایج اعلام شده انتخاباته. فقط یک بار اجازه بدید از خودشون دفاع کنن و دفاعیاتشون رو بدون سانسور منتشر کنید. (196091)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۲۲:۱۷
نه ببین تو نمیخوای واقعیت رو قبول کنی
بحث کردن با تو بی فایدس
شما حتی به خودتون زحمت نمیدید بیانیه موسوی رو بخونید ببینید محکوم کرد یا نکرد؟
بچه جون مگه میشه کسی که به اصرار امام نخست وزیر شده بیاد 30 سال بعدش عکسشو پاره کنه؟
گرچه پاره کردن عکس همچین چیز خیلی مهمیم نیست،هرکسی هم میتونه اینو انجام بده
بیا برو عمو از خدا بترس (196166)
بحث کردن با تو بی فایدس
شما حتی به خودتون زحمت نمیدید بیانیه موسوی رو بخونید ببینید محکوم کرد یا نکرد؟
بچه جون مگه میشه کسی که به اصرار امام نخست وزیر شده بیاد 30 سال بعدش عکسشو پاره کنه؟
گرچه پاره کردن عکس همچین چیز خیلی مهمیم نیست،هرکسی هم میتونه اینو انجام بده
بیا برو عمو از خدا بترس (196166)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۵:۴۲
نخیر اشاره نشده که باید اصلاح بشه
باید روشن بشه که اگر قانون اساسی اجرا نشد تکلیف چیه؟
آقایون استدلالشون این بود که جناب مهندس موسوی باید از شورای نگهبان به شورای نگهبان شکایت میکرد این خنده دار نیست؟
برای همون سید محمد خاتمی گفت که مجلس میتونه کمیته حقیقت یاب در مورد انتخابات تشکیل بده و نتیجش رو به مراجع قضایی بفرسته تا قانونی رسیدگی بشه اما متأسفانه شد آنچه نباید میشد
این که آقای اژه ای از رأفت اسلامی صحبت میکنه اساس قانونی نداره،اونوقت باید بیان و پاسخگو باشن که فرمان 8 ماده ای امام چرا اجرا نمیشه (195935)
باید روشن بشه که اگر قانون اساسی اجرا نشد تکلیف چیه؟
آقایون استدلالشون این بود که جناب مهندس موسوی باید از شورای نگهبان به شورای نگهبان شکایت میکرد این خنده دار نیست؟
برای همون سید محمد خاتمی گفت که مجلس میتونه کمیته حقیقت یاب در مورد انتخابات تشکیل بده و نتیجش رو به مراجع قضایی بفرسته تا قانونی رسیدگی بشه اما متأسفانه شد آنچه نباید میشد
این که آقای اژه ای از رأفت اسلامی صحبت میکنه اساس قانونی نداره،اونوقت باید بیان و پاسخگو باشن که فرمان 8 ماده ای امام چرا اجرا نمیشه (195935)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۸:۲۳
توصيه ام به همه دوستان خواندن بيانيه هاي مهندس موسوي است. پيش بيني و آينده نگري او تقريبا به طور كامل درست بود. دولت عدالت محوري كه فعاليت خود را شروع كرد و فاجعه سياسي، اقتصادي و بين المللي براي كشور رقم زد و تمام اركان نظام حتي مدافعان خودش را فريب داد، و كشور را بدنام كرد. اختلاس هاي تريلياردي و ميلياردي آن سبب فلاكت مردم شد و تحريم هايي كه كاغذ پاره ناميده شد، حال بايد تمام امكانات كشور بسيج شود و چقدر امتياز بدهيم تا آنها كم اثر شود، همگي تاوان بي تدبيري و بي لياقتي و بي بصيرتي بود . . . . (195988)
