دکتر حسن دادخواه
گروه مقالات: منظور از گفتمان «مجموعه باورها، رفتارها، سیاست ها و نوع ادبیاتی است که یک فرد یا یک مجموعة انسانی در ارتباط با دیگران در پیش می گیرد.» گفتمان رسمی جامعه، همان باورها، سیاست ها و نوع ادبیاتی است که مقامات، مسئولان و دستگاه های رسمی - رسانه ای یک جامعه در ارتباط با مردم برای خود اتخاذ می کنند و در قالب آن گفتمان، با آحاد مردم پیوند برقرار می کنند و از ایشان می خواهند تا رفتار خود را متناسب با آن گفتمان تنظیم نمایند.
گفتمان غیر رسمی مردم، همان مجموعه باورها، رفتارها، دل مشغولی ها، دغدغه ها و دوست داشتن های مردم است که در جامعه به موازات گفتمان رسمی حاکم بر جامعه، به تدریج و نامحسوس شکل می گیرد و در بزنگاه هایی چه بسا مانند یک کوه در دل اقیانوس سر بر می آورد.
در جوامعی که حاکمان خود را بر آمده از خواست و رأی مردم می دانند و ادامه حکومتشان و پایداری سیاست هایشان در گرو، برآوردن خواست مردم است؛ میان گفتمان رسمی جامعه و گفتمان غیررسمی مردم انطباق نسبتاً کاملی برقرار است و شکافی میان این دو گفتمان دیده نمی شود و به زبان بهتر، فقط یک گفتمان بر جامعه حاکم است ولی در جوامعی که دولت ها بر اساس یک ایدئولوژی (الهی یا غیرالهی)، حکم می رانند؛ طبیعتاً در پی اجرای دستورات ایدئولوژیکی هستند و از آنجا که خواست مردم در مواردی با این دستورات و خوانش خاص مسئولان از آن ایدئولوژی، مطابقت کامل ندارد؛ از این رو دو گفتمان متفاوت در جامعه شکل می گیرد: گفتمان رسمی و گفتمان غیر رسمی (یا مردمی).
بر این پایه، میزان دوستی و همدلی و همنوایی و اشتراک منافع میان نظام های سیاسی و حکومت ها با مردمانشان را می توان در میزان تغایر یا اتحاد گفتمان دولت و مردم، ملاحظه نمود. به نظر می آید که در کشورمان، در حوزه های فرهنگی و سیاسی یا بهتر بگوییم در سیاستهای فرهنگی یا فرهنگ سیاسی، میان گفتمان رسمی و گفتمان غیر رسمی و مردمی، شکاف و تغایرهای معناداری قرار دارد و برای کاستن از آن باید تدابیری اندیشید. البته تحقق دو موضوع « تدبیر» و « اندیشه »، در گرو بررسی های علمی و به دور از توهمات، پذیرفتن اشتباهات و اراده ایجاد تغییر و تجدید نظر در رفتارها از سوی هر دو طرف است. مهمترین زمینه ها و موضوعات مورد اختلاف میان این دو گفتمان در جامعه امروز كشورمان را می توان به قرار زیر برشمرد:
1- ماهواره، اینترنت و شبکه های اجتماعی
2- حجاب زنان
3- رشته های خاص علوم انسانی در دانشگاه ها
4- موسیقی و برخی دیگر از رشته های هنری
5- ورزش زنان
6- آزادی مطبوعات و رسانه
7- فرقه های مذهبی، اقوام و دگراندیشان دینی
8- حقوق زنان
9- نمادهای ایرانی پیش از اسلام
10- نمادهای انقلابی و مذهبی (مانند امر به معروف و نهی از منکر)
11- سیاست خارجی و احزاب (سیاست داخلی)
اگر بخواهیم از درون یازده مورد یاد شده، واژگان کلیدی را برگزینیم، پنج واژه (زن، هنر، رسانه، حزب، خردورزی) می تواند گویای روح مندرج در همه موارد بالا باشد. با دقت در این پنج واژه، دریافت می شود که هر کدام نماینده مفهوم و معنایی خاص در مرز میان سنت و مدرنیسم قرار گرفته اند. به زبان دیگر، اختلاف جوهری دو دوره یا گفتمان سنت و مدرنیسم در مدار این واژگان می چرخد.
در این تحلیل، نیک روشن است که گفتمان غیر رسمی، با تحولات عصر جدید همخوانی دارد و برآمده از آن است در حالی که گفتمان رسمی حاکم بر جامعه به گونه ای نماینده دوره و گفتمان سنتی است که عمر آن مدتهاست بسر آمده است. از آنجائیکه تداوم یافتن وجود شکاف میان این دو گفتمان، ممکن است به یک بحران اجتماعی تبدیل شود، برای کم کردن این تغایر و گریز از مخاطرات احتمالی، به نظر می رسد که انجام مطالعات میدانی در حوزه علوم اجتماعی و متعهد شدن به نتیجه مطالعات و خودداری از پا فشاری کورکورانه هر دو طرف بر خطاهای خود، بهترین و تنهاترین گزینه پیش رو مسولان حکومتی و مردم باشد.