گروه سياسي: یکی از نقدهای جدی که به محمود احمدی نژاد، وارد شد استفاده از الفاظی در سخنرانی پس از انتخابات بود. احمدی نژاد که تا قبل از سعي داشت با ادبیاتی مردمی، ثابت كند که ریاست جمهور نیز مانند سایر مردم است و تنها وظیفهاي بزرگ به او و تیم او محول شده است اما بعدا با استفاده از لغاتی نامناسب سبب گردید که بدنه سیاسی زیادی را از دست بدهد.
عطا افشاریان
استفاده از این الفاظ که احتمالا در عصبانیت سیاسی بیان شدند، ضمن اينكه هزينه هاي زيادي براي كشور و نظام سياسي ايران در پي داشت، دیدگاههای بعدی وی مبنی بر لزوم آزادی منتقدان و معترضان و حتی درخواست وی برای ایجاد مناظره و گفتمان در این خصوص، به چشم مردم نیامد و حتی بسیاری از طرفداران وی هم از آن همه تناقض گفتاري انگشت به دهان ماندند.
تاریخ محل گذر انسانهاست و سرنوشت این انسانها، عبرتی است برای آیندگان، البته اگر بیاندیشند. در روزهای اخیر سخنانی از زبان دولتمردان به گوش رسید که زنگ خطری است برای مسئولان كنوني كشور. باید دانست که این کشور متعلق به شخص، گروه و یا جریان خاصی نیست و انقلاب نیز متعلق به فرد با افراد خاصی نیست. تمام مردم ایران در ایجاد و به نتیجه رساندن انقلاب و پس از آن حماسه سازیهای جنگ نقش داشته اند، پس نگران کشور یا دستاوردهای تلاش مردم بودن، متعلق و در انحصار گروه و یا نسل خاصی نیست.
دکتر روحانی با شعار اندیشه و عقل محوری به عرصه مدیریت کشور پا گذاشتند. مسلما چنین شعاری نیاز به سعه صدر و آرامش بیشتری دارد. این جمله که لازم نیست عدهاي تازه به دوران رسیده نگران انقلاب و کشور باشند، اگر چه خطاب آن به افراطیهای بدون منطق بوده است، ولی مانع جدی اهداف دولت عقل و تدبیر خواهد بود. به طور حتم جملاتی از این دست در بلندمدت سبب کاهش بدنه اجتماعی ایشان خواهد شد.
آنچه در این روزهای سخت اقتصادی و سیاسی دولت را تقویت خواهد کرد، روحیه مردم محوری و ایجاد زمینهاي برای تحویل قدرت و ثروت به نسل جدید پس از انقلاب است. به طور حتم دولت فعلی برای موفقیت در این دولت و کسب دولت بعد نیاز به ایجاد محور انتقال تجربه و در نهایت به کارگیری نیروهای جوان در کنار مشاوران با تجربه دارد و این مهم جز با آرامش در کلام و روش، ایجاد نخواهد شد. در سخنانی دیگر آقای نوبخت از غضنفرهای داخلی یاد کرد. ایشان باید بدانند که برخی ایرانیان از نسلهای گذشته غضنفر نام دارند و چنین خطابی در درجه اول، توهین به این شهروندان خواهد بود.
اگر حتی از این مورد درگذریم و آن را مانند طنزهای تبادل شده میان مردم تلقی کنیم، که غضنفر به نماد انسانی ساده لوح تبدیل شده است، آیا استفاده از این لفظ برای یک مدیر بلند پایه کشوری و برای خطاب نمودن عدهاي مخالف، که ممکن است شمار آنها کم نیز نباشد، صحیح است؟ این نگرانی وجود دارد که ادبیات سیاسی کشور در آینده شاهد الفاظ دیگری از این دست نیز باشد. اگر سیر تکاملی سخنان ریاست جمهوریها را دنبال نماییم، شاید شیرین ترین سخنان متعلق به آقاي خاتمی باشد که در اوج عصبانیت، سعی مينمودند با زبانی شیوا افراد مخالف خود را مخاطب قرار دهند.
در این کشور مردمانی با عقاید و افکار متعدد زندگی ميکنند و نسل جدید در مدیریت و اداره کشور به طور حتم صاحب ایده هایی جدید خواهد بود و این نسل بسیاری از برنامه ها و روشهای نسل قبل به خصوص در مورد سیاست خارجی را قبول ندارد، آیا در صورتی که این نسل تمایل به تغییر داشته باشد، نسل انقلابی که، به طور حتم تا ابد زنده نخواهند بود، باید نگران آینده کشور باشند؟ عدم جانشین پروری و ایجاد روحیه قیم مآبانه در مدیران کشور و عدم اعتماد به نسل نو و عدم تحمل مخالف، به طور حتم از تهدید دشمنان خارجی برای کشور، خطرناکتر خواهد بود.