اشکان بنکدارجهرمی
گروه مقالات: بخشهايي از سخنان خطيب جمعه تهران در نماز جمعه 10 بهمن 93 واکنشهاي چندي را از سوي فعالان سياسي و رسانهاي و حتّي برخي مقامات به دنبال داشت. در يک قسمت ايشان مرگ شاه عربستان را سوژه قرار داد و در جاي ديگر صحبت از استقامت ايرانيان در برابر تحريمها حتي با يک وعده غذا به ميان آورد.
آيتالله جنتي در نماز جمعه تهران ملک عبدالله پادشاه در گذشته عربستان را «قارون سعودي» خواند و گفت او با شيعيان خيلي دشمني کرد و پس از مرگ به سزاي اعمالش ميرسد. وي مرگ پادشاه سعودي را به مسلمانان و کساني که به قول او غصه شيعه را ميخورند تبريک گفت. اين سخنان اما در همان روز در کنار سخنان دو تن از مراجع تقليد شيعه در کشور منتشر شد که از اظهار شادماني در قبال مرگ ملک عبدالله انتقاد کرده بودند.
آيتالله عبدالله جوادي آملي در ديدار با سفير ايران در عربستان گفته بود: «ابراز شادي در مرگ افراد، چه ضرورتي دارد؛ اين رفتار نه واجب است و نه مستحب. براي چه بايد عواطف يک عده را جريحه دار کرد؟ عليالخصوص که حجّاج ما براي انجام فريضه حج بايد به اين کشور سفر کنند.» آيتالله ناصر مکارم شيرازي هم گفته بود: «به رغم وجود اختلاف ديدگاهها و مواضع رهبران دو کشور، هيچ گروهي از مسلمانان نبايد به ديگري اهانت کند.»
اظهارات اين دو مرجع تقليد واکنشي به مطالب بعضي رسانههاي افراطي و نحوه پوشش خبر مرگ شاه عربستان در آنها قلمداد شد. پس از اين البته واکنشهاي مخالف رسانهاي ديگري نيز نسبت به اين بخش از سخنان رئيس شوراي نگهبان قانون اساسي از سوي چهرههاي ميانه رو دانشگاهي صورت گرفت. در اين بين بخش دوم سخنان آيت الله جنتي که ناظر به پذيرش تحريمها از سوي مردم بود نيز در جمله اي از سوي معاون اول رئيس جمهور پاسخ داده شد. اسحاق جهانگيري گفت: «طرفدار اين نيستيم که مردم يک وعده غذا بخورند و اين حرف سخن خوبي نيست.»
اين که عضو هيأت رئيسه خبرگان رهبري نظر خاص خود را در مورد بحران تحريمهاي غرب عليه ايران داشته باشد چيز عجيبي نيست و حتي ماهيتاً دعوت به مقاومت در برابر دشمنان نيز امري طبيعي و پسنديده است. اما نکته شايان توجه در اينجاست که نبايد از زبان مردم سخناني گفت که عموما مردم با آن موافق نيستند. در دولت قبل، اصولاً برخي دولتمردان ما عادت داشتند که به جهت مشروعيت بخشي بيشتر براي گفتههايشان آنها را منسوب به مردم کنند و آن را جزئي از خواست آنها جلوه دهند. البته شايد در برخي موارد اهميت نه چندان موضوع باعث شود که توجه اساسي به اين اشکال موجود صورت نگيرد ولي بحث انرژي هستهاي و پيامدهاي آن موضوع کم اهميتي نيست که با چنين بياناتي به راحتي بتوان آن را به خواست همه مردم تعميم داد.
بديهي و مسلم است که اکنون هزينه هرگونه تصميم در مورد نحوه ادامه مذاکرات در مورد برنامه هستهاي بر دوش مردم خواهد بود. اکنون نيز اين مردم هستند که زير بار تحريمها مردانه مقاومت ميکنند. پس صرفنظر از داشتن هر گونه نظري در اين باب، الزامي اساسي وجود دارد به پيروي از رأي ولي نعمتان حکومت؛ و تحميل هر گونه روش ديگري به غير از خواست مردم در يک نظام مردمسالار پذيرفته نيست.
مشروعيت تصميم گيري در مورد هر گونه روشي که به تشديد تحريمها- حتي اگر به اسم مقاومت باشد- بينجامد جز با رجوع به آراي عمومي باطل خواهد بود. رئيسجمهور در اين مورد بابي را گشوده که شايد نيازمند به استفاده از همهپرسي در صورت مشکل آفرينيهاي جريان ضد دولت گردد اما حتي اگر نگاهي به آخرين انتخابات کشوري نيز بيندازيم ميبينيم که از ميان کانديداهاي رياستجمهوري سال گذشته آن نامزدي که سخن از ادامه روش دولت قبل در مذاکرات مينمود با رأي 4 ميليوني در اقليت آشکاري قرار گرفت.
مورد اخير نشان ميدهد که مطالبه مردم در اين موضوع در تقابل است با آن چه خطيب جمعه تهران از زبان مردم بيان ميکند. از اين که ايشان يا هر شهروند ديگر جمهوري اسلامي ميتواند نظري در مقابل نظر اکثريت داشته باشد بيشک مورد پذيرش و نشانه دموکراسي خواهد بود اما اگر ايشان يا هر کس ديگري بخواهد با استفاده از تريبون يا ابزار ديگري، اکثريت مردم را در سايه اقليت وادار به تحمل مشکلاتي که بعضاً ناشي از سوءمديريت داخلي گذشته است نمايد مشخصاً از راه مردمسالاري به خطا رفته است.