به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ - ۱۸:۳۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۸ ساعت ۱۲:۱۲
کد مطلب : ۱۲۵۶۳۰
گفتگوی «بهار» با چهره ماندگار روانشناسی

کار کودکان مصداق کودک‌آزاری

کار کودکان مصداق کودک‌آزاری
روزنامه بهار: کودک آزاری یکی از مسائلی است که تبعات ناشی از این امر مذموم فارغ از دلایل پدید آمدن آن، فقط به کودک و محیط خانواده ختم نمی‌شود و آثار این رفتار به کل جامعه سرایت می‌کند و حتی نمودهای منفی آن در بزرگسالی افراد نیز به چشم می‌خورد. همه این مباحث درهم تنیده، از یک کژتابی در نهاد برخی از خانواده‌ها حکایت دارد. برای بررسی بیشتر موضوع کودک آزاری، تبعات آن و همچنین مسئله کودکان با خانم دکتر شکوه نوابی‌نژاد، متخصص مشاوره روانشناسی، چهره ماندگار در سال 1387 و مولف و مترجم بیش از 29 عنوان کتاب در زمینه مشاوره، به گفت‌وگو نشستیم .

***
پدیده کودک آزاری چه ابعادی دارد و در ایران این پدیده چگونه نمود یافته است؟

کودک آزاری پدیده شومی است که بیشتر از همه در غرب مسئله‌آفرین شده است. البته در ایران هم این پدیده وجود دارد، ولی آمار خیلی دقیقی نداریم. طبق مشاهدات بالینی بنده و تجربیات حرفه‌ای من که در حال حاضر نزدیک به نیم قرن است که در حال فعالیتم، نشان‌دهنده این است که در هر حال این مشکل، در ایران نیز گریبانگیر ما است، ولی شدت فراوانی آن نسبت به غرب کمتر است. آموزه‌های دینی ما هر نوع آزار، ضرر و زیان را مذموم می‌شمارد به خصوص در مورد یک کودکی که کاملا بی‌پناه است. اساسا فرهنگ غنی ایرانی هم، همیشه کودکان را محبوب شمرده و مورد حمایت قرار داده است. طی تجربه‌هایی که در هنگام تحصیل و برگزاری کنفرانس‌ها در غرب کسب کرده‌ام، واقعا شدت و حدتی را که در غرب دیدم، در ایران نمی‌بینم. ولی برای جامعه ما که مدعی یک جامعه ایرانی اسلامی است این مقدار خیلی کم هم خطر خیلی بزرگی بوده و مذموم است که بچه‌ها مورد آزار و اذیت قرار بگیرند.

باتوجه به اینکه در حال حاضر این اتفاق افتاده و در جامعه ما وجود دارد، ما چطور می‌توانیم از این اتفاقی که افتاده ممانعت کنیم؟

اول از همه ما باید ببینیم که این مسئله چطور به وجود آمده و می‌آید. من فکر می‌کنم یکی از مسائلی که موجب این مشکلات می‌شود وضعیت اقتصادی و مشکلات اجتماعی است. در حال حاضر باتوجه به حضور این همه بچه‌ای که زیر سن قانونی در خیابان‌های تهران و سایر شهرها هستند، واقعا گاهی عبور و مرور وسایل‌ نقلیه را با مشکل مواجه می‌کند. اینها به نوعی به مسائل اقتصادی جامعه مربوط می‌شوند و در مشکلات اقتصادی جامعه، خانواده، نهاد خانواده‌ها، مراقبت‌های آن‌ها و مسائل دیگر حتما دخیل هستند. ضعف فرهنگی و عقب‌افتادگی‌های فرهنگی، گاهی اوقات خیلی بیشتر از عقب افتادگی‌های مالی و اقتصادی به ما آزار می‌رساند. در حال حاضر سیستم مدارس ما دولتی است. هر چند در بعضی از مدارس دولتی هم اجحاف‌هایی مشاهده می‌شود ولی واقعا بچه‌ها باید دنبال تحصیل باشند و مردم هم با روحیه خیرخواهانه‌ای که دارند باید کمک کنند تا این بچه‌ها از خیابان‌ها جمع شوند. ولی این موضوع یک ساماندهی، برنامه‌ریزی و یک متولی قوی می‌خواهد که ما آن را یا نداریم یا به هر حال خیلی فعال نیست. بعد ضعف در باورهای دینی به نظر من می‌تواند به عنوان عامل خیلی مهمی باشد. اینکه در آموزه‌های دینی ما تاکید شده که هم پدر و مادر بر گردن بچه‌ها حق دارند و هم بچه‌ها بر گردن پدر و مادر باعث می‌شود که وظایف خانواده‌ها در قبال فرزندان مشخص شود. ما حق نداریم به هیچ انسان دیگری و حتی به خودمان هم ضرر بزنیم و اینکه وقتی از قاعده لاضرر و لا ضرار سخن می‌گوییم باید به این موضوع پایبند باشیم. اگر شما مسلمان هستید نباید هیچ اقدامی انجام دهید که زیان برسانید چه به خودتان و چه به دیگران. پس بنابراین در مورد اولاد ما باید نگاه والاتری داشته باشیم. موضوع دیگر هم واقعا بلدنبودن و ندانستن مهارت‌های‌تربیتی است. وقتی که پدر و مادر بلد نیستند و آگاهی ندارند و ما به آن‌ها آگاهی و آموزش نمی‌دهیم چه توقعی می‌توانیم داشته باشیم؟ زمانی که جوانان برای زندگی زناشویی و‌ تربیت بچه‌ها آموزش نمی‌بینند انتظار بیهوده‌ای است که در مورد آسیب‌های اجتماعی و رفع کودک‌آزاری به توفیق برسیم. خیلی وقت‌ها به حساب خودشان تنبیه بدنی را به منظور تادیب و‌تربیت انجام می‌دهند، در صورتی که چنین چیزی صحیح نیست و اثرات این زخم‌ها و جراحات سالیان سال حتی وقتی بچه‌های آسیب دیده خودشان پدر می‌شوند، بر جای می‌ماند و به فرزندانشان به گونه‌ای منتقل می‌کنند. موضوع بعد که از همه مهمتر است خانه‌های آشفته هستند. اختلافات شدید خانوادگی، درگیری‌های زن و شوهر، خانه‌های نابسامان، اعتیاد، طلاق و بگومگوهای خیلی شدید شرایط را برای ایجاد چنین پدیده‌هایی مثل کودک آزاری مناسب می‌کند و وقتی فضا مناسب باشد اتفاق راحت‌تر رخ می‌دهد.

در کنار کودک آزاری مبحث کودکان کار و کار اجباری را هم مصداق کودک‌آزاری می‌دانید؟

بله، کاملا مصداق کودک آزاری است. به‌خاطر اینکه ما از کودکان در هر سنی یکسری انتظاراتی داریم. کودک باید کودکی کند. بعد باید مدرسه برود و باید درس بخواند ما نیز باید با اصول‌ تربیتی آشنا باشیم. پدر و مادر را آموزش دهیم. خیلی از کارهایی که به‌صورت پراکنده در ایران انجام می‌شود و خیلی از جاها ممکن است صورت بگیرد، به‌نظر من اصلا کافی نیست. آنچه که مهم است این است که همه مباحث مطروحه نیازمند یک نظام، متولی و یک سیستم است.

آسیب‌های کودک آزاری را در بزرگسالی چگونه می‌توان ردیابی کرد؟

وقتی که زن و شوهر دچار اختلافات شدید و بگومگو‌های زیاد می‌شوند یا طلاق می‌گیرند و دچار به هم ریختگی زندگی، اعتیاد و خیلی از مشکلات دیگر می‌شوند، ما باید در کودکی آن‌ها به دنبال ریشه این موضوعات بگردیم، اگر ما فرزندان‌مان را در فضای عشق و محبت در آغوش گرم مادر و یا هر کسی که جای مادر و یا پدر را برای آن‌ها پر می‌کند و بر کارهای آن‌ها نظارت داردو مدیریت می‌کند با اصول اساسی بزرگ کنیم و بچه‌ها را در کانون گرم خانوادگی با بهره‌گیری از فرهنگ و آموزه‌های دینی‌مان پرورش دهیم، مطمئن باشید که نه کودک آزاری خواهیم داشت و نه فرزندان ما به انحراف کشیده می‌شوند.

فکر می‌کنید متولی این موضوع چه نهادی باید باشد؟

همه باید متولی خانواده باشند. هر کس هر جایی که کار می‌کند خانواده دارد. یعنی صرف‌نظر از اینکه کارمان و تحصیلات‌مان چیست، انسان‌هایی هستیم که به خانواده تعلق داریم. اما در عین سهیم‌بودن، پراکندگی‌هایی را هم به وجود آورده‌اند. گاهی نهادهای مربوط به خانواده‌ها کارهای تحقیقات موازی انجام می‌دهند و به خانواده‌ها آموزش‌های ضد و نقیض ارائه می‌دهند. رسانه‌ها نیز بر این موضوع دامن می‌زنند و این موضوع بسیار آسیب می‌رساند، به نظر من این امور یک متولی جدید می‌خواهد. در عین حال باید توجه داشت آموزش و پرورش نقشی مهم و اساسی دارد برای اینکه مسئولیت‌ تربیت و آموزش را برعهده دارد و ما باید والدین را هم آموزش دهیم.

شما کودکان کار را نیز در دایره کودک‌آزاری قرار دادید. حال پیشنهاد شما در مورد نحوه رفتار مردم در خیابان نسبت به این کودکان چیست؟

من می‌خواهم موضوع را کمی فراتر از این دیدگاه بررسی کنم. من خودم مخالفم که به این بچه‌ها و خانواده‌ها پول داده شود؛ درواقع با این کار این‌ها را به حس بی‌مسئولیتی تشویق و‌ ترغیب می‌کنیم. من واقعا امیدوارم که شهرداری رسیدگی به این بچه‌ها را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهد. یعنی بیشتر از بقیه نهادها به این مسئله بپردازد. ضمن اینکه جاهای دیگر هم مسئولیت دارند ولی واقعا یک سر وسامانی به شهر تهران و سایر شهرها بدهند. به صورت مداوم و با یک گردش ساده در سطح شهرها و خصوصا تهران می‌توان تعداد زیادی از کودکان کار را در خیابان‌ها دید که خصوصا در فصول سرد سال در معرض انواع بیماری‌ها نیز قرار دارند و گاهی مشاهده می‌شود که خانواده‌های این کودکان نیز در خیابان‌ها هستند. این صحنه‌ها بسیار کریه است. واقعا خیلی از این بچه‌ها بی‌پناه بوده و این موضوع با مبانی شرعی، اخلاقی، فرهنگی و ملی ما به هیچ وجه سازگار نیست.