فائزه طاهری- روزنامه بهار: به نظـر میرسد ماجراهای احمدینژاد و یارانش تمامی ندارد؛ یک روز با معاون اولش که در دورهای محکوم و زندانی شده، پس از خروج از زندان از بیعدالتیهای دستگاه قضا ناله سر میدهند و روز دیگر به پیروی از حاجی میرزا آقاسی و جمالالدین اسدآبادی و دیگر بستنشینان حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی، شکایت خود از دستگاه قضا را در شرایطی که کشور در سوگ و تلاش برای ترمیم خرابیهای زلزله است، به این حرم میبرد. در شرایطی که این روزها داد مردم هم از مسکن مهر بلند شده و پروندههای قضایی بسیار یاران دیروز و امروز او در راهروهای محکمهها بالا و پایین ميشود، بسیاری معتقدند این معرکهگیریها فرار رو به جلو است تا بهاریون خود را از اتهامات مبرا کنند. از سوی دیگر مسکن مهر که مبدع آن دولت احمدی نژاد بود نیز در زلزله اخیر خبرساز شد و در پی آن هنگامی که جهانگیری زبان به نقد مسکن مهر گشود با واکنش تند وحید حقانیان روبرو شد، واکنشی که با هجمه های اخیر تندروهای اصولگرا علیه معاون اول دولت هم زمان شده است. این موضوعات دستمایه گفتگو با عبدالله ناصری شد.این عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه جریان احمدی نژادیها به هر ترتیبی هست، تصمیم دارد خود را در ذهنها نگه دارد در صورتی که حتی از دید اصولگرایان هم دیگر دورهاش تمام شده، همچنین بنا دارند از پاسخگویی به عملکردهایشان فرار کنند. این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین معتقد است جهانگیری برای انتخاب دوباره روحانی فداکاری بسیاری کرده است و این اقدام وی ممکن است برای آینده سیاسی وی هزینه ساز باشد اما در عین حال ميگوید فارغ از هجمهها به معاون اول او یکی از بهترین گذینهها برای حضور در انتخابات آینده ریاستجمهوری است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
نظر شما درباره جنجالهای اخیری که توسط آقای احمدینژاد و یارانش ایجاد شده، از حمله به سران قوا تا بستنشینی در حرم حضرت عبدالعظیم و سفر به کرمانشاه چیست و اساسا چرا این جریان به این اقدامات دست ميزند؟
این جریان به هر ترتیبی تصمیم گرفته خود را در ذهنها نگه داشته و افکار عمومی را نسبت به خود مشغلهدار کند و با مشغله ذهنی در تحولات سیاسی و اجتماعی نگه دارد.به عبارت دیگر این جریان نمیخواهد فراموش شود.اگرچه آنها در برخی از مناطق محروم یا با توجه به نوع کارکردی که در دولتهای هشت ساله داشتند، طرفدارانی دارند اما کلا با رویکرد حاکمیت و از دید جریانات سیاسی و حتی اصولگرایی، جریان احمدینژاد دیگر فراموش شده و تمام شده است.این کارهایی که میکنند هم از آن جنس کارهایی است که خود را نشان داده تا برخی از مسائل را تحتالشعاع قرار دهد.
یعنی فکر میکنید این کارها به نوعی فرار رو به جلو است برای اینکه نخواهند نسبت به اقداماتشان پاسخگو باشند؟
حتما بخشی از این کارها به همین دلیل است.اما بالاخره مسائلی که در ارتباط با ایشان و اطرافیانشان مطرح است، مسائل قضایی است و قوه قضاییه و دستگاههای ذیربط آنها را بررسی میکند.درواقع مانند همه افراد دیگری که مسائلشان از نظر مالی بررسی میشود، برای این جریان هم باید این رسیدگی اتفاق بیفتد.همانطور که معاون اول ایشان پس از پایان دورهی دولت به رفتند زندان و به پرونده ایشان رسیدگی شد، به پرونده سایر اطرفیانشان هم باید رسیدگی شود.این خواست مردم است و یک روز هم این اتفاق صورت خواهد گرفت.البته شاید دستگاههای حاکمیتی بنا به دلایلی فضاهای اجتماعی را به گونهای میبینند که تاملاتی را درباره شخص احمدی نژاد داشته باشند، اما حتما حرکتهای اینچنینی ایشان فرار رو به جلو است و تا به گونهای مسائل مربوط به هشت سال ایشان را تحتالشعاع قرار دهد.
نظر اصلاحطلبان درباره نحوه برخورد با رفتارهای احمدینژادیها چیست؟
ما اصلاح طلبان معتقدیم که ایشان و اطرافیان ایشان به عنوان یک جریان سیاسی باید بتوانند فعالیت قانونی و رفتوآمد آزادانه داشته و محدودیتی برایشان در این زمینه وجود نداشته باشد، اما رسیدگیهای قضایی و قانونی درباره کارهای گذشته و امروز ایشان و اطرافیانشان کاملا باید مورد توجه قرار گیرد و این یک مطالبه عمومی و اجتماعی است و نباید تردیدی در آن کرد.
به نظر میرسد در کنار انتقادها به بست نشینی یاران احمدی نژاد، بخشی از رفتارهای جریان احمدینژاد ناشی از انتقادات به دولت او برای پروژه مسکن مهر است.انتقادهایی که پس از زلزله اخیر به شدت بالا گرفت و حواشی نیز در پی داشت.
در ارتباط با بستنشینی پیشبینی میشد که بیش از چند روز دوام نمیآورد و در نهایت هم توسط خود مردم با آنها برخورد و منتفی میشود.همچنین رفتن احمدینژاد به مناطق زلزلهزده و سفرهای دیگر و سروصداها در چارچوب مسائل مختلف است از جمله فرار آنها از پاسخگویی به عملکردهایشان.از سوی دیگر حکومت باید رویکرد منطقیتری نسبت به مسکن مهر داشته باشد و با اتفاقی که در کشور رخ داد، از موضع امنیت ملی به آن نگاه کند.البته فعلا باید به جنبه عاطفی آن پرداخت تا این وضعیت سامان بگیرد اما در نهایت باید به آن رسیدگی شود.زیرا مسکن مهر برای دولت احمدینژاد حکم برجام دولت روحانی را داشته و خیلی روی آن مانور و هزینه شده است.اما این زلزله نشان داد که باید مساله را امنیتی نگاه کرد.در سراسر کشور مردمی ساکن این مسکنها هستند، که آرامش و امنیت روانی آنها دیگر مانند گذشته نیست.بهترین کار شاید این باشد که یک کمیته حقیقتیاب فارغ از گرایشهای سیاسی گرد آیند و بهترین افراد هم شاید وزرای مسکن بعد از انقلاب هستند که گرایشهای مختلفی دارند.آنها باید جمع شوند و در یک کمیته ارزیابیکننده جریان و ساخت مسکن مهر را بررسی کنند.در حال حاضر در ارتباط با مسکن مهر مسائل زیادی چه در شبکههای اجتماعی و رسانهها مطرح میشود که ممکن است برخی هم فضاسازی باشد، اما باید به آنها رسیدگی شود.
با این همه اما وحید حقانیان در دیداری که پس از زلزله از مناطق کرمانشاه داشت، از صحبتهای معاون اول رئیسجمهور درباره مسکن مهر انتقاد کردند و در کنار لعن جهانگیری لفظ کاشتن تخم لق را در این ارتباط به کار برد.چرا حقانی معاون اول رئیسجمهور را با این لحن مخاطب قرار داد؟
به هر صورت ایشان بعدا حرف خود را پس گرفت.به نظر میرسد از جای دیگری به ایشان گفته شد که باید حرفشان را پس بگیرند.جامعه خیلی این صحبتها را نپسندید و اصلا دور از شان یکی از مقامات عالی و ارشد دفتر رهبری بود که چنین تعبیری به کار ببرد.به همین جهت هم ایشان به نحوی تلویحا عذرخواهی کرد.
جدای از حواشی ایجاد شده مابین آقایان حقانیان و جهانگیری بر سر این موضع، اخیرا از سوی جریان رادیکال اصولگرا نیز واکنشهای تندی نسبت به آقای جهانگیری دیده ميشود.
آقای جهانگیری به عنوان یک شخصیت بزرگ و یک انسان خوشسابقه و مدیر توانا و قابل در صحنههای ارشد مدیریتی کشور تجربه خود را نشان داده و در انتخابات 96 هم بالاخره فضای انتخابات توسط رقبا به گونهای پیش آمد که حاصل خروجی آن پیروزی روحانی و نیز نوعی فداکاری مطلق از ناحیه آقای جهانگیری بود که به نفع آقای روحانی شد.ممکن است این موضوع برای آینده سیاسی آقای جهانگیری هزینهساز بوده باشد، اما ایشان یک فداکاری مطلق برای شخص آقای روحانی کرده که در رایآوری ایشان موثر بوده است اما حالا باید دید شخص روحانی در دولت دوم تا چه اندازه قدرشناس این فداکاری خواهد بود.
یکی از مواردی که از طرف برخی اصلاحطلبان شنیده میشود، حضور یک اصلاحطلب، مانند آقای جهانگیری در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 است.با توجه به این موضوع، این احتمال وجود دارد که دلواپسان بخواهند از حالا شروع به تخریب ایشان کنند.فکر میکنید این سناریو چه اندازه محتمل است؟
ممکن است این اهداف مد نظر جریان دلواپس باشد.جریان رقیب رادیکال دلواپسان میتواند به هرکاری دست بزند، اما بدون شک اگر بخواهیم برای آینده کشور به تعداد انگشتان یک دست از افراد لایق برای احراز پست ریاستجمهوری نام ببریم، حتما آقای جهانگیری یکی از آنها خواهد بود.