* سلام آقای احمدی نژاد، من شهناز فصیحی خبرنگار نیویورک تایمز هستم و میخواستم از شما بابت اینکه وقت خودتان را به ما دادید تشکر کنم. اولین سئوالم را اینطور مطرح میکنم که شما راه حل خروج از بحران سیاسی- اقتصادی را که برای ایران و در ارتباط با دونالد ترامپ بوجود آمده است چگونه میبینید؟
احمدینژاد: بسم الله الرحمن الرحیم- اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه.
در ابتدا به شما، خوانندگان و دست اندرکاران روزنامه سلام میکنم. یکی از مهمترین چالش های چند دهه اخیر چالش بین ایران و آمریکاست. اگر بخواهیم برای آن راه حل ارائه بدهیم باید ریشه های این چالش را به درستی بشناسیم. البته من فکر میکنم که هردو طرف از این چالش ضرر کرده اند. اینطور نیست که یک طرف سود ببرد و طرف دیگر ضرر کند. اصولا درگیری و تنش و جنگ در نقطه مقابل منافع عمومی انسانها قرار دارد. اصل بر این است که همه ملتها با هم ارتباط وهمکاری و تلاش و فعالیت مشترک داشته باشند و یکدیگر را در اقتصاد، سیاست و فرهنگ و امنیت کمک و تکمیل کنند.
بین ایران و آمریکا یک تنش طولانی مدت هست که ریشه آن به حوادث نهضت ملی بازمی گردد. یعنی یک دولت ملی بود که متاسفانه دولت وقت آمریکا به اعتماد ملت و دولت ملی ایران پاسخ مثبت نداد و در کنار مخالفین مردم ایستاد. ملت ایران زحمت کشیده و با فداکاری نفت را ملی کرده بود اما دولت آمریکا در مقابل یک خواست قانونی و انسانی که همه قواعد بین الملل از آن پشتیبانی میکرد، ایستاد و پایه بی اعتمادی را بنا نهاد و پس از آن هم در یک دوره طولانی به حمایت از دولت شاه پرداخت که ای کاش این حمایت در حوزه اقتصاد بود و به پیشرفت اقتصاد و دانش و فن آوری در ایران کمک میکردند اما آنها از سرکوبگری حمایت کردند که اینها هم در دل مردم نشست، بعد از انقلاب هم جنگ 8 ساله و صدام و مسائل دیگر و بعد هم تحریم ها، کار را سخت کرد.
* بنظر شما تسخیر سفارت آمریکا چه بود؟
احمدینژاد: بالاخره در برابر آن رفتارها، از این طرف هم یک عکس العمل هایی بروز میکند که باعث تشدید اوضاع میشود. من حالا نمیخواهم وارد همه جزئیات بشوم، بلکه میخواهم بگویم که باید یک مقدار رفتارها و نگاهها را تغییر داد. تلقی دولتمردان آمریکا این است که اگر بر ایران مسلط بشوند، خاورمیانه و بعد دنیا را دارند، این تلقی را تغییر بدهند. با مردم منطقه دوست باشند، در شرایط برابر و احترام آمیز، همه با هم فعالیت و برنامه ریزی کنیم. در مسائل اقتصادی، اجتماعی و امنیتی همه مشارکت داشته باشیم، بدون اینکه کسی بر دیگری سلطه داشته باشد یا تحمیل کند و یا برتری جویی نماید. من فکر میکنم اگر یک مقدار خط مشیها را تغییر بدهیم شرایط بسرعت میتواند عوض شود. آمریکا کشور بزرگ و توانمندی است، در مقابل ایران هم یک کشور بزرگ، با سابقه چند هزار ساله و با فرهنگ و دارای اثرگذاری در سطح جهانی است. اگر هر دو با هم برای عدالت، اعاده حقوق انسان ها، تامین صلح و امنیت جهانی و منطقه ای همکاری کنند، حتما نتایج خیلی بهتری بدست خواهد آمد. این تنش و درگیری به نفع هیچکس نیست.
* بنظر شما، دولت ایران باید با آمریکا مذاکره بکند یا نه با توجه به اینکه دولت آمریکا چندین بار گفته که حاضر است بدون هیچ پیش شرطی مذاکره کند؟
احمدینژاد: من معتقدم که در روابط بین الملل اصل بر گفت و گو و حل مسائل، از طریق گفت و گو است، منتهی دولت آقای ترامپ الان یک مقدار با موضع قلدری و با یک ادبیات تند و تهدید دارد جلو میآید. از آن طرف فشار اقتصادی و از این طرف هم ادعای گفت و گو؟ این از لحاظ اخلاقی و سیاسی چیز خوبی نیست. اگر کسی این را بپذیرد یعنی اینکه تسلیم است و بعد هم جایگاهش را بین ملت از دست میدهد، سودی هم ندارد یعنی اگر یک طرف بگوید من آنقدر فشار میآورم تا گفت و گو کنید! وقتی میخواهید فشار بیاورید، در گفت و گو میخواهید چه کنید؟ یعنی ادامه فشار را میخواهید روی میز مذاکره ببرید، این که بد است. بدون پیش شرط یعنی اینکه فشارها را برمی داریم، در شرایط مساوی با هم مینشینیم و گفت و گو میکنیم. در شرایط نا مساوی بنظر شما گفت و گو چه معنایی دارد؟
* یعنی مثلا ممکن است که بیشتر فشار بیاورند.
احمدینژاد: اصلا نتیجه ای گرفته نمیشود. اگر آقای ترامپ میخواهد واقعا مسائل را حل کند، باید یک مقدار تغییر رویه بدهد اما اینکه دائم بگوید ایرانیها مقصر هستند، ما در چه چیزی مقصر هستیم؟ یعنی آمریکا هیچ تاثیری ندارد؟ هیچ نقشی ندارد؟ دائما 100 میلیارد - 100 میلیارد در منطقه اسلحه میفروشند، اینها در ذهن مردم اثر منفی میگذارد. اسلحه نفروشید و به همه بگویید بیایید با هم دوست باشیم. آمریکا باید به دوستی بین ملتها کمک کند نه اینکه بیاید دشمنی درست کند. این خیلی بد است. آمریکا میخواهد سردمدار و مدعی امنیت جهان باشد، ولی کسی که مدعی امنیت جهان است نباید به تنشها و کینه ورزیها دامن بزند بلکه باید بگوید بیایید همه با هم دوست باشیم و خودش هم به این امر کمک کند. اگر جایی دلخوری و سوء تفاهم و یا اختلافی هست، کمک کند تا آن اختلاف رفع شود.
* بنظر شما وقت آن رسیده که ایران و آمریکا ملاقات کنند و سر یک میز بنشینند و مسائلشان را سعی کنند ریشه ای حل کنند؟ قبلا فقط راجع به برجام مذاکره کردند و مسائل دیگر یاقی ماند. بنظر شما آیا وقت آن رسیده و ایران و آمریکا این آمادگی را دارند؟
احمدینژاد: ببینید؛ مردم آمریکا که حتما دوست دارند، مردم آمریکا کی مخالف ایران بودند؟ آنها که اصلا خیلی نقشی در سیاست خارجی دولتهای آمریکا ندارند. آنها هم مثل بقیه ملتها دوست دارند با همه در صلح و دوستی و رفاقت زندگی کنند. الان اینهمه از ایرانیها در آمریکا هستند. خود جنابعالی مشکلی با مردم آمریکا دارید؟ مردم آمریکا علیه شما هستند؟ نخیر ندارید. مردم آمریکا مردم خوبی هستند مانند بقیه ملتها. همیشه زمان و فرصت برای گفت وگو هست، یک مقدار شرایط حاکم بر روابط دو کشور را باید تعدیل کرد که آن را هم آقای ترامپ باید پیش قدم بشود.
* بنظر شما به چه صورت باید پیش قدم شود؟
احمدینژاد: وقتی از یک طرف فشار اقتصادی، تهدید و طرف دیگر به رسمیت نشناختن وجود دارد، با چه کسی میخواهید مذاکره کنید؟ هر کسی در دنیا باشد وقتی گلویش را بگیری و فشار بدهی و بعد بگویی بیا صحبت کن، حتی اگر صحبت هم بکند از لحاظ حقوقی اعتبار ندارد. تحت فشار میگذارد و بعد میگوید بیا با من توافق کن، اگر توافق هم بکند، از لحاظ حقوقی چه اعتباری دارد؟ بعدا در اولین فرصت به هم میخورد. توافق باید پایدار و دو طرفه باشد و آن هم مستلزم شرایط آرام و برابر است. ما یک قرارداد الجزایر را داریم که کاملا یکطرفه است. حالا برخی رفتند سفارت آمریکا را گرفتند و قراردادی یکطرفه بسته شد، قراردادی که 100درصد علیه ایران بود. این که خوب نیست. ما باید یک اصولی را بپذیریم و با هم کار کنیم که در تمام دنیا قابل دفاع باشد و آن هم عدالت و احترام است.
* بنظر شما دولت آقای روحانی این اعتبار را دارد که بتواند با آمریکا مذاکره کند؟ آیا حکومت و رهبری این اعتماد را به ایشان دارد و یا اینکه میرسد به دولت بعدی ایران؟
احمدینژاد: این را بسپریم به این طرف که ایرانیها چگونه نمایندگان خود را برای گفت و گوی عادلانه انتخاب میکنند. بالاخره ایران هست و میداند چه بکند و حتما تصمیم عاقلانه و هوشمندانه خواهد گرفت. من فکر میکنم که از آن طرف باید یک اتفاقاتی بیفتد.
* آقای خامنه ای گفتند که به هیچ وجه حاضر نیستند که با آمریکا مذاکره کنند، شما فکر میکنید مشکل ترامپ است و یا اینکه ایشان کلا با نشستن و گفت و گو با آمریکا مخالف هستند؟
احمدینژاد: من که سخنگوی ایشان نیستم، ایشان خودشان صحبت هایشان را مطرح میکنند. ایشان هم گفتند وقتی تهدید و فشار هست، گفت و گو معنا ندارد ولی اگر شرایط عوض بشود، همان طور که ایشان اجازه دادند و برای برجام گفت و گو انجام شد. درست است؟
* بله.
احمدینژاد: پس ایشان یک بار اجازه گفت و گو را داده اند. بنظرم اگر شرایط تغییر کند و به شرایط عادلانه و احترام آمیز برگردد، این مواضع هم تغییر خواهد کرد.
* شما سه بار برای آقای ترامپ نامه نوشتید، میخواهم سوال کنم که هدف شما از دادن این نامهها چه بود؟
احمدینژاد: هدف بنده هم مانند بسیاری از کارهایی که انسان در روابط بین انسانها انجام میدهد. من فکر میکردم که باید مطالبی را به ایشان بگویم. وقتی ایشان رای آورد، من یک نامه تبریک برای ایشان فرستادم، یادآوری کردم حرف های خودشان را در دوره انتخابات و در کمپین انتخاباتی. ایشان قول داد که سیاست خارجی را تغییر میدهد، دنبال تنش نیست، دنبال اصلاح مسائل داخلی آمریکاست، میخواهد توجهش را از دخالت در امور کشورها به خدمت به مردم آمریکا برگرداند. حتی ایشان به صراحت گفت که دولت آمریکا داعش را ایجاد کرده است و من میخواهم از این کارها نکنم. ما هم خیلی خوشحال شدیم. من اینها را برای ایشان یادآوری کردم و الزامات تحقق این امور را برایشان بیان کردم، سعی کردم کمک بکنم. خواستم بگویم اگر واقعا میخواهی به آنچه که گفته ای عمل بکنی، راه های آن این هاست. من وظیفه انسانی خودم را انجام دادم و امیدوار بودم که موثر باشد.
* نامه دوم و سوم چه بود؟
احمدینژاد: آنها هم درمورد مسائل بین المللی بود. بالاخره اتفاقاتی میافتد و احساس وظیفه میکنیم و یادآوری میکنیم و تذکر میدهیم. نامه آخر هم که سه هفته قبل بود.
* آیا اتفاق خاصی افتاد که به این فکر افتادید که نامه سوم را بنویسید؟
احمدینژاد: بله من احساس کردم که گفت و گوها و شرایط دارد به سمت درگیری و برخورد پیش میرود. خواستم هشداری داده باشم که این روند، روند درستی نیست، به ضرر همه است. اصلا چرا ما باید به سمت برخورد برویم؟ من فکر میکردم برخی سیاستها غلط است و سعی کردم به ایشان بگویم که شرایط خطرناک است و جایگاه ملت ایران و ضرورتهای بین ملت ایران و آمریکا را یک بار دیگر به ایشان یادآوری کنم.
* نامهها را چگونه برای ایشان ارسال کردید؟
احمدینژاد: ما از چند طریق آنها را ارسال کردیم. یکی را به حافظ منافع دادیم یعنی پست سفارشی کردیم. از طریق ایمیل کاخ سفید و بعلاوه در توئیت ایشان گذاشتیم.
* پاسخی هم به شما داده شد؟
احمدینژاد: من منتظر پاسخ نیستم، امیدوارم در رفتارها تغییری را مشاهده کنیم. بنده وظیفه انسانی خودم را انجام دادم. یادمان باشد که وظایف انسانی و اخلاقی، فراتر از مناسبات سیاسی و دولتی و قواعد حاکم بر رفتار دولت هاست. ما یک وظیفه انسانی داریم که همیشه هست. در قبال همه هم هست. در داخل ایران هم من نامه مینویسم. به رهبری و به مقامات نامه مینویسم. این یک وظیفه انسانی است که باید انجام بدهیم. نمیتوانیم در مقابل ناملایمات و روندهایی که منجر به خسارت های سنگین به جامعه انسانی میشود، بی تفاوت باشیم.
* اگر شما هنوز رئیس جمهور بودید و دولت شما مستقر بود، اوضاع ایران و آمریکا در نقطه حساس به قول معروف "چند قدم ماند به جنگ" بود؟
احمدینژاد: به رفتار دولت آمریکا بستگی دارد و بعد هم به شرایط داخل ایران. بالاخره در هیچ جایی یک نفر تصمیم گیر نهایی نیست اما قطعا اگر من تصمیم گیر بودم، شرایط بگونه ای جلو میرفت که مسائل زودتر حل میشد. علت آن هم این است که بالاخره موضع ما که معلوم است. ما میگوییم شرایط احترام آمیز و عادلانه و هیچ تحمیلی را هم نمیپذیریم، هرگز به کسی هم تحمیل نمیکنیم. وقتی میگوییم عدالت، آن را برای همه میخواهیم حتی برای مخالفین خودمان. عدالت و احترام اصلی است که همه باید تسلیم آن باشند. هیچ دولتی نمیتواند بگوید که من بالاتر از آن هستم. البته اگر یادتان باشد در دوره دولت ما، دولت آمریکا از ادبیات جنگی علیه ملت ایران خیلی فاصله گرفت.
* یک مقدار هم به هر حال سیاست های دولت اوباما در قبال دولت شما فرق میکرد. زمان دولت بوش هم همین طور بود و شما در سال های آخر دولت بوش آمدید.
احمدینژاد: آقای بوش هم اعلام کرد میخواهم گفت و گو کنم. ببینید؛ اگر تلقی این باشد که سیاست های اصلی دولت آمریکا را رئیس جمهور تعیین میکند که من این را قبول ندارم. رئیس جمهور هم موثر است و الّا آقای اوباما هم همان خطی را جلو برد که آقای ترامپ دارد به پیش میبرد و آقای بوش قبلا جلو برد اما میشود روی تصمیم گیران اصلی آمریکا اثر گذاشت.
* بنظر شما تصمیم گیران اصلی چه کسانی هستند؟
احمدینژاد: کسانی هستند که سیاست هایی را تنظیم میکنند که هم آقای بوش پدر دنبال میکرد، هم آقای ریگان، هم آقای کلینتون، هم آقای اوباما و هم آقای ترامپ دارد دنبال میکند.
* یعنی فراجناحی!
احمدینژاد: حتما همین طور است و الّا که آمریکا ماندگار نبود. حتما موثر هستند. میتوانیم بگوییم که یک نفر از چند نفر هم رئیس جمهور است که نقش او در اجرا بسیار زیاد است. اگر برویم روی مرز عدالت، تفاوتی نمیکند. اگر عدالت و احترام و حقوق دیگران را به عنوان یک اصل بپذیریم، چه فرقی میکند که کدام دولت باشد؟
* اگر ترامپ یک قدمی بردارد و بگوید من فشارها را کم میکنم، بیایید مذاکره کنیم، آیا ایران حاضر میشود محدودیت های موشکی و سایر محدودیتها را بپذیرد؟ آیا عملی هست؟
احمدینژاد: اینها که همان فشارهاست! پس چه چیزی قرار است تغییر بکند؟ وقتی میگوییم شرایط عادلانه و احترام آمیز باشد. هر کس به هر چیزی که قواعد بین الملل اجازه میدهد، دسترسی داشته باشد، چه اشکالی دارد؟ اما مشکل اینجاست که دولت آمریکا یکجانبه میخواهد تمام قواعد بین الملل را خودش تفسیر و اصلا قاعده گذاری کند، اینجاست که اشکال دارد. میگوییم آقا شما از این موضع پایین بیایید و با هم همکاری کنیم و با کمک یکدیگر مشترکا به حل مشکلات در حوزه های مختلف بپردازیم.
* شما آینده برجام را چطوری میبینید آقای دکتر؟
احمدینژاد: یعنی چیزی مانده از آن به نظر شما؟!
* به نظر شما چیزی مانده؟!
احمدینژاد: من از شما میپرسم!
* نمیدانم. اروپاییها که میگویند ما میخواهیم در برجام بمانیم که ایران هم بماند. ایران هم از این طرف میگوید اگر اروپا نفت بخرد میمانیم. ولی به نظر شما چیزی مانده از برجام؟ چون در معیشت زندگی مردم که چیزی عوض نشده است.
احمدینژاد: بله! درست است. ببینید همه میدانند که مشکل بین امریکا و ایران است. اروپا که نفش مهمی ایفا نمیکند. حداکثر بتواند در سایه ی هژمونی امریکا و در جهت منافعی که دولت امریکا ترسیم کرده یک اقداماتی انجام دهد. تا به حال هم که نتوانسته. یک چیزهایی میگویند ولی کاری نکرده اند.
مساله بین ایران و امریکاست. ایران خودش به تنهایی از نظر تاثیرگذاری در محیط بین الملل در حوزه ی فرهنگی و سیاسی با اروپا برابری میکند. اثرگذاری های فرهنگی – سیاسی در عرصه اداره ی جهان فراتر از اقتصاد است. ایران کشور بسیار مهمی است. صاحبت هویت و فرهنگ است. صاحب یک ملت بزرگ است. توانمندی انسانی عظیم دارد. توانمندی اقتصادی عظیم دارد. دنبال برتری هم نیست. یعنی ملت ایران هیچ وقت دنبال برتری نیست. دنبال دوستی و همکاری است. من فکر میکنم ایران و آمریکا خودشان خیلی بهتر میتوانند مسايل را حل کنند تا یک واسطه ای به نام اروپا که کار چندانی هم از او بر نمیآید. البته در ایران یک بدبینی شدیدی به اروپا هست بخاطر سابقه شان که میگویند آنها مکمل آمریکاییها هستند. یعنی آنها دارند زمینه چینی میکنند برای پیشبرد کارهای آقای ترامپ. من الان نمیخواهم روی این نکته تاکید خاصی داشته باشم. اروپا هم هستند دیگر، کشورند، مردمند محترمند، تا آن جایی که اراده مردمشان حاکم هست، محترمند، دوستشان هم داریم. اما ایران و آمریکا در دنیا میتوانند اثرگذار باشند در همه تحولات. البته به نفع بشریت، به نفع صلح، به نفع آزادی، عدالت بین ملت ها، احترام به حقوق انسان ها، امنیت پایدار نه برای برتری بردیگران. خب خودشان با هم مسایلشان را حل کنند خیلی معادلات جهان عوض میشود. حتی روابط آمریکا با اروپا هم تحت تاثیر قرار میگیرد.
* فکر میکنم این مدل که میگویید همان مدل کره شمالی است، آیا در مورد ایران و آمریکا هم جواب میدهد؟ یعنی سران کشورها بنشینند و مذاکره کنند. چنین چیزی امکان پذیر است؟
احمدینژاد: مگر آن جا مسايل حل شده است؟
* تنش خیلی خوابید. تنش جنگ خوابید.
احمدینژاد: اولا جنگ چه چیزی است؟ خب همینها هستند دیگر. خب جنگ نکنند. مگر کسِ دیگری است؟ مگر مردم آمریکا و مردم کره دنبال جنگ هستند؟! دولت آقای ترامپ هست و تصمیم گیران هستند با دولتِ آن جا. خودشان گره میاندازند، بعد حل میکنند و به خودشان جایزه میدهند! این که مشکل را حل نمیکند. ببینید. ما باید یک مناسباتی را بیاوریم در دنیا که هیچ کس دنبال بمبِ اتم نباشد. چه زمانی این اتفاق میافتد؟ موقعی که هیچ کس دنبال تجاوز و برتری نباشد. والا ممکن است یک دولتی هم بیاید بگیرد، ببندد و یک دوره ای هم اقتصادش را سامان دهد، جیب چند نفر را پُر کند. هیچ وقت هم مسایل را حل نکند. خب آیا واقعا مساله ما این است؟ ما انسان خلق شدیم که این طوری رفتار کنیم؟ یعنی برویم و جنگ درست کنیم و وضع یک عده را را خوب کنیم و سود ببریم؟ یعنی به قیمت فقر و کشتار یک عده، ثروت و امنیت برای یک عده فراهم آوریم. من اینها را قبول ندارم. همه 7 میلیارد و نیم انسان هستند. اینها همه باید در امنیت باشند، در صلح باشند، در رفاه باشند، همه باهم دوست باشند. چرا نباید باشند؟ سوال این است چرا اصلا باید بین آمریکا و کره اصلا تنش باشد؟ چرا؟ ما باید ریشه را درست کنیم، همه مسایل حل میشود. هیچ کس در دنیا نباید بگوید من برتر از دیگرانم. چرا برتر است؟! یک مدیریت مشترک طراحی کنیم. همه دنیا بیایند با هم تصمیم بگیریم. یک مدیریت مشترک طراحی کنیم، همه ملت ها، همه انسان ها. اصلا سازمان ملل درست شد برای همین! بد است که دولتِ آمریکا یک طوری رفتار میکند کانه مسلط است به سازمان ملل. این اعتبار سازمان ملل ومناسباتِ جهانی را از بین میبرد. نظم موجود را زیر سوال میبرد. آن هم یک کشور است، بقیه هم یک کشورند. بیاید گفت و گو کنند. اگر میگوید من یک حق بیشتری دارم، همین جا نقطه شروع دعواست. به خودت اجازه میدهی دخالت کنی در امور دیگران، تسلط پیدا کنی، جنگ درست کنی، اسلحه بسازی. از شما سوال میکنم، بودجه نظامی آمریکا چه قدر است امسال؟
* حضور ذهن ندارم ولی خیلی زیاد است. میدانید اینکه یک مقداری فکر میکنند باید به سازمان ملل تسلط داشته باشند، دلیلش این است که بیشتر بودجه ی سازمان ملل را هم آمریکا میدهد.
احمدینژاد: خب من میگویم این بد است دیگر! هرکس پول بیشتری دهد، مسلط است.
* بله!
احمدینژاد: بعد پول از کجا میآید؟ چاپِ دلار هم دستِ آمریکاست. فدرال رزرو است که خصوصی است اما همه اش در خدمتِ دولتِ آمریکاست. خب این بد است دیگر! این به جایی نمیرسد! هرچه برویم جلوتر سخت تر میشود و این سختیها بر میگردد به داخلِ آمریکا. هِی چاپ میکند، خب چه شد؟!... اصلا من میگویم ایران حاضر است هزینه های کل سازمان ملل را بدهد. بعد سازمان ملل بیاید تحت تسلط ایران! این چیزِ خوبی است به نظرِ شما؟!
* نه!
احمدینژاد: خب چرا باید بپذیریم چون آمریکا پولِ بیشتری میدهد، باید تسلط بیشتری داشته باشد. این بد است. باید واقعا دموکراسی را رعایت کنید. دولتِ آمریکا پولِ بیشتری میدهد و میگوید بسیار خب من برای صلح جهانی تعیین تکلیف میکنم. حالا آن چاپ دلار هم به کنار! نوش جانش! خب چاپ میکنی، خرجی ندارد. به سازمان ملل هم میدهی! جنگ هم راه میاندازید. پایگاهِ نظامی هم راه میاندازید. اقتصاد آمریکا دارد فرو میرود، هِی پیچیده تر میشود مسایلش، ولو موقتا یک کارهایی کنند ولی در میان مدت در سمت سقوط است، اقتصاد جهانی هم به همین شکل. برای این که مصنوعی میخواهند کار کنند، قلابی میخواهند کار کنند. باید بیاییم واقعی بنشینیم دنبال صلح و دوستی واقعی باشیم، بعد ببینیم مسایل چقدر زود حل میشود. اصلا مقایسه ایران با کره شمالی، یک مقایسه اشتباه است. دستگاه های تبلیغی آمریکا هِی میخواهند یک طوری جا بیاندازند که ایران، کره شمالی است.
* ایران که خیلی متفاوت است با کره شمالی...
احمدینژاد: پس مناسباتش هم متفاوت است.
* ترامپ خودش فکر میکند چون با کره این راه را رفت و توانست صحبت کند، فکر میکند این راه در مورد ایران هم جواب بدهد.
احمدینژاد: من میخواهم بگویم آقای ترامپ یک مقدار باید مشی اش را تغییر دهد، حتی راجع به کره ی شمالی. باید ببینید مردم کره ی شمالی چه میخواهند دیگر، غیر از این است؟ من فکر نمیکنم هیچ کس در دنیا نمایندگی همه مردم دنیا در جیبش باشد! کسی هست، شما میشناسید؟
* خیر.
احمدینژاد: واقعا... ببینید! وقتی میگوییم مردم واقعا باید پایبند باشیم. نه اینکه بگوییم ما یک دستگاه هایی داریم میرویم ذهن مردم را به نفعِ خودمان هدایت میکنیم. این همان تسلط است دیگر. نتیجه اش فرقی نمیکند با تسلط نظامی. حالا آقای ترامپ به نظرم یک آدم اجراییِ و علمیاتی، است. چون تاجر هم بوده، میتواند سبک سنگین کند، تصمیم بگیرد و این فرصت خوبی است برای آمریکا و برای نظامِ حاکم بر آمریکا.
* یعنی شما فکر میکنید این روش وضعیت را خوب کند؟
احمدینژاد: بله میتواند بیاید... بیاییم یک مقدار منافعمان را عمیق تر تعریف کنیم... از چند میلیارد دلار و...
* چرا فکر میکنید که این تاجر بودنش خوب است؟
احمدینژاد: بالاخره کسی که تاجر است، دو دو تا چهار تا میکند دیگر! سود و ضرر را در نظر میگیرد. من میگویم ما بیاییم سود و ضررمان را عمیق تر و انسانی تر ببینیم. انسانی تر ببینیم مسایل حل میشود. اما اگر سود و ضرر را یک طرفه و آن هم صرفا مادی ببینیم و کوتاه مدت نه! هیچ مساله ای حل نمیشود .
* من شنیده بودم این نظر را که شاید ترامپ برای سیاست های ایران بهتر باشد چون همین طور که میگویید تاجر است و تاجرها اهل مذاکره و گفت و گو هستند. ولی خب سیاست هایش سخت بوده نسبت به ایران...
احمدینژاد: نه! ببینید این چیزی که گفتید، من همچین نظری ندارم. من میگویم هرکسی را مردم امریکا انتخاب کنند. برای من فرقی نمیکند. مهم این است که منتخب ملت آمریکا باشد. ولی چون شما سوال کردید، من در پاسخ به سوال شما میگویم. این نبود که ما در ایران دنبالِ این بودیم که آقای ترامپ بیاید بهتر از خانوم کلینتون است. من معتقدم خانم کلینتون هم میآمد در عمل همین سیاست را جلو میبرد. فرقی نمیکرد با آقای ترامپ.
* آخر وقتی ما با دولت ایران صحبت میکنیم احساس میکنیم یک مقدار منتظرند که ببینند چه میشود و آیا ترامپ انتخاب میشود یا نه. اگر دموکراتها بیایند و برگردند به برجام شاید معادلات عوض شود. به نظر شما دیدگاه درستی است؟
احمدینژاد: ببینید! ممکنست بعضیها این طوری فکر کنند. ممکن است. ولی من فکر میکنم مسایل بالاتر و عمیق تر از این هاست. مگر مسایل جهان، دعوای بین حزب دموکرات و جمهوری خواه است؟ یعنی واقعا انقدر سطح مسایل پایین است؟! این نیست که! آنها یک تقسیم کاری کردند، این طرف و آن طرف میزنند ولی در رابطه با مسایل بین الملل -من داخل آمریکا را کاری ندارم، آن مربوط به مردم آمریکاست، ولی در سطح بین الملل- سیاست های آمریکا که تغییری نکرده است! آقای اوباما هم دنبال تسلط بر جهان است. آقای ترامپ هم دنبال تسلط است. قبلی اش هم بود. خانم کلینتون هم بود، همین بود. حالا تاکتیکها و ادبیات ممکن است بالا و پایین شود. من میگویم این را باید درست کنید. دولت آمریکا از این موضع بیاید کنار، به دیگران احترام بگذارد. عدالت و دموکراسی واقعی را در مدیریت جهان بپذیرد، بنشینیم با هم دنیا را اداره کنیم، کارها را جلو ببریم. والا تا زمانی که این راهبرد در مجموعه حکومت آمریکا هست که باید بر دنیا مسلط باشد، به نظر شما با تغییر روسای جمهور آمریکا، چیزی عوض میشود؟! راهبرد باید عوض شود. من داخل آمریکا را کاری ندارم که دو تا حزب با مردم چطور رفتار میکنند و امیدوارم که با مردمشان صادق باشند، در خدمت مردمشان باشند.
* اوضاع منطقه ای ایران را چطور میبینید؟ الان از نظر منطقه ای هم ایران دچار مشکل شده است با عربستان و دیگر تقریبا هیچ رابطه ای ندارند و با کشورهای خلیج فارس، تنشها خیلی زیاد شده است. روابط ایران با همسایه های عربی را چطور ارزیابی میکنید؟
احمدینژاد: الان روابط منطقه خوب نیست. فقط بین ایران با منطقه نیست. بین کشورهای عربی هم همین طور است. خب خودِ کشورهای عربی هم با هم مشکل دارند. این عمده اش مالِ دخالتِ از بیرون است البته والا ما با هم در منطقه هیچ دعوای تاریخی نداریم. هیچ اختلاف نظر تاریخی با هم نداریم. صدها سال با هم در کنار هم زندگی کردیم اما بعضیها منافعشان اقتضاء میکند بیایند در داخل یک تغییراتی بدهند. آن بحثِ خاورمیانه جدیدی که مطرح شد و همان دارد دنبال میشود، پایه اش اختلاف بین ملت های منطقه است دیگر. فرض کنید بین ایران و عربستان یک سوء تفاهم و تنشی پیدا شد. اگر واقعا دولتِ آمریکا دنبالِ صلح جهانی است، باید بیاید کمک کند به رفع تنش. نه تشدید تنش. البته از طرف ما هم برخی مقصرند، از عربستان هم مقصرند. من نمیخواهم یک طرفه بگویم فقط عربستان مقصر است. اما دعوای بین ایران و عربستان به نفع چه کسی است؟ باید ببینیم چه کسی سودش را میبرد. مردم دو کشور، مردم منطقه؟ اصلا برنده دارد این تنش؟ به نظرم ندارد. باید ببنیم چه کسانی از این تنش سود میبرند.
* ایران و آمریکا اگر یک روزی بنشینند و صحبت کنند، اسراییل مساله ای است که برای همه دولت های آمریکا خیلی مهم است. روئسای جمهور آمریکا همواره مسئولیت امنیت اسراییل را در منطقه میپذیرند.شما قبلا گفتید که اسراییل باید محو شود از صفحه روزگار. الان میگویید با امریکا باید صحبت کرد. موضعتان در برابر کشور اسراییل چه میشود؟ آیا نظرتان عوض شده است؟
احمدینژاد: خوشبختانه جنابعالی هم با این مطلبتان تایید کردید که یکسری سیاست هایی که در آمریکا اعمال میشود، ربطی به دولتها ندارد. مثل همین مورد.
* یک سیاست های کلان است...
احمدینژاد: بله دیگر! پس آنها را رییس جمهور تعیین نمیکند، یک عده ی دیگر تعیین میکنند. والا اگر رییس جمهور بخواهد تعیین کند، تغییر میکند دیگر. شما هم تایید کردید. من هم همین را میگویم. آن سیاستها باید تغییر کند. یعنی آقای ترامپ بیاید کمک کند، آن سیاستها را برویم یک مقدار اصلاح کنیم. بالاخره اشغال گری غلط است دیگر. فلسطین را هم بسپاریم به فلسطینی ها. ما آن جا هم نظرمان دموکراسی است. هیچ وقت نگفتیم که با جنگ و درگیری! گفتیم از فلسطینیها نظرخواهی کنید، مسلمان هستند، مسیحی هستند، یهودی است... رای دهند، خودشان تعیین کنند چه میخواهند. نه این که از ایران و آمریکا برویم، از همه جهان جمع کنیم، زیر سایه اسلحه ببریم آن جا و خانه های مردم را خراب کنیم و اخراج کنیم و چند میلیون را آواره کنیم و... این مدل ذات خودش شکننده و از بین رونده است. نه این که کسی بخواهد برود به آن حمله کند. این مدل شکست خورده است دیگر. یعنی اگر همین چیزی که پای ثابت همه دولت های آمریکاست، اگر این مدل را بپذیریم، این یعنی شکست. یعنی وضع موجود! یعنی هیچ وقت مشکلات حل نمیشود. دولت آمریکا و قبلش انگلیس تصمیم گرفتند در خاورمیانه که تسلط بر آن مساوی با تسلط بر جهان است، یک پایگاه درست کنند به هر قیمت. حالا یک شکل مظلومیت و ایدئولوژیک به آن میدهند. اینها دیگر تمام شده است. الان ملتها فهمیده اند. این روش غلط است. مگر رژیم صیهونیستی حاکم بر آمریکاست؟!
* شما با این سیاست که فلسطینیها هم موافقند با اینکه دو کشور اسراییل و فلسطین تشکیل شود، موافقید؟
احمدینژاد: هر چیزی که ملت فلسطین با آن شرحی که گفتم، تصمیم بگیرد، ما چه بگوییم؟! ملت فلسطین باید تصمیم بگیرد. هرچه ملت فلسطین تصمیم بگیرد. ما معتقد به اختیار و اراده همه انسانها هستیم. ما حتی معتقدیم در خود آمریکا هم انتخابات باید واقعا آزاد برگزار شود. نه با پول و ثروت و قدرت و رسانه ...
* اگرملت فلسطین تصمیم بگیرند که دو تا...
احمدینژاد: اصلا هر چیزی! شما نگویید چه چیزی...
* اگر روزی صلح کنند که نمیدانیم چه زمانی خواهد بود، آیا شما هم حدودِ اسراییل را میپذیرید؟ ایران هم میپذیرد؟
احمدینژاد: این طوری نفرمایید!... ببینید! اصلا... توجه نکردید من چه عرض کردم... ما از بیرون داریم مردم فلسطین را بین این دو گزینه محدود میکنیم. ما میگوییم هرچیزی که ملت فلسطین تصمیم گرفت، همه بپذیرند. تمام شد. دیگر شرط برایش نگذارید. هرکس فلسطینی هست، یهودی است، مسلمان است، مسیحی است، دین دیگری دارد، اصلا هیچ دینی ندارد، حقش هست انتخاب کند...
* مردم اسراییل چه؟ آنها هم جزء ملتِ...
احمدینژاد: اجازه بفرمایید! سرزمین، سرزمین فلسطین است دیگر، درست است؟ هرکس آن جا زندگی کرده است. هرکس آن جا بوده است. آنها رای بدهند دیگر! این حرف دموکرداسی، منشور حقوق بشر است دیگر. مال سازمان ملل است. از این بالاتر نداریم که! یک درگیری بوده است، سازمان ملل هم به عنوانِ اشغالگر پذیرفته، چند تا قطعنامه داده است. ما اگر میخواهیم کمک کنیم، بگوییم آقا هرکس فلسطینی است. به دینش هم کاری نداریم. در یک رفراندوم آزاد، نوعِ حکومتتان را تعیین کنید. اصلا بسپاریم به خودشان، خودشان درست میکنند. هیچ کس دخالت نکند. هیچ کس! از همین امروز هیچ کس، هیچ کس دخالتی نکند در امور فلسطین، خودشان حل میکنند.
* آقای احمدی نژاد شما سفرهای استانی میروید، من سفر مازندرانتان را هم دیدم که مسیرتان را بسته بودند. جمعیت زیادی هم آمده بودند که روی پشت بام سخنرانی کردید. میخواستم از شما بپرسم برنامه سیاسی خودتان چیست؟ آیا برای ریاست جمهوری دوره ی آینده نامزد میشوید؟ یا این که پشتیبانِ فرد خاصی هستید؟ برنامه سیاسی خودتان چیست؟
احمدینژاد: ببینید اولا که ما همه فعالیت های اجتماعی را نباید معطوف کنیم به یک هدفِ خاص سیاسی. ما دنبالِ پیشرفت کشورمان، اصلاح کشورمان و ترقی ایران هستیم. نه ایران در مقابل دیگران! ایرانی که در خدمت صلح و برادری جهانی است. وحدت جهانی است. من دنبال این هستم. اما این که در آینده، در انتخابات، ما همیشه تابعِ نظر مردم هستیم.
* شما اول باید نامزد شوید اما دفعه پیش شما را رد صلاحیت کردند. فکر میکنید اگر تصمیم بگیرید این دفعه بگذارند شما نامزد شوید؟
احمدینژاد: حالا باید صبر کرد.
* آقای احمدی نژاد شما در سخنرانی هایتان خیلی انتقاد کردید از فساد مالی و سیاسی کخ وجود دارد و این که عده ای که توسط مردم ایران انتخاب نشده اند تصمیم میگیرند برای همه ی کسانی که انتخاب شده اند. خودتان هم که به هرحال زمانی که رییس جمهور شدید، با این مشکل دوگانگیِ حکومت و دولتِ ایران مواجه بودید. راه حل این وضعیت ایران چیست؟ اینکه منتخبان مردم، امور را بگردانند؟
احمدینژاد: مسایلی را که مربوط به ایران است، در ایران مطرح میکنیم دیگر! اینها مخصوص ایران هست. حالا یک موقع که آمدید ایران و خواستید در انتخابات رای دهید، با هم گفت و گو میکنیم.
ببینید فرمولی که من ارایه میدهم، برای همه جهان است. در تمام کشورها باید آن چیزی که ملتها میخواهند، حاکم شود. من معتتقدم در هیچ کجای دنیا تقریبا الان چنین چیزی وجود ندارد. در آمریکا هم نیست. برای این که ثروت و قدرت دست یک اقلیت است در آمریکا، اکثریتِ مردم آمریکا چیزی دستشان نیست. محدود میکنند مردم را به گزینه های خاص. خب مردم چه کار باید بکنند؟ باید رای دهند دیگر. حالا جاهای دیگر یک خُرده کمتر، یک خُرده بیشتر! در 200 تا کشور دنیا همین طور است دیگر. آن هایی که میرسند به قدرت، سعی میکنند خودشان را آن بالا حفظ کنند و دیگران را محدود کنند. بحث های من عمدتا جهانی است. خب در بعضی جهات شامل ایران هم میشود. همه جای دنیا باید با هم اصلاح شود. همه باید دل بسوزانیم برای همه بشریت. راه حلها شبیه هم است. یعنی تاکتیک هایش شاید در کشورها کمی فرق کند اما پایه اش یکی است. این بر میگردد به خود آدم. یعنی بنده و شمایی که روزنامه نگار هستید، سعی نکنید در تنظیمِ خبر و مطلب و تیتر یک چیزی را حتما القا کنید به مردم. آنی که واقعیت است، بدون این که بخواهیم خودمان را به مردم تحمیل کنیم، به مردم بگویید. بنده هم که یک فعال هستم که میخواهم خدمت کنم به مردم و کشور، دنبالِ این نباشم که بخواهم رای خودم را به هر قیمیتی تحمیل کنم به مردم. الان این مقدار اطلاعات که دارد منتشر میشود، چند برابرش سانسور است. خیلی بد است...
* در داخل ایران منظورتان هست؟
احمدینژاد: نه خیر. من صحبتم اصلا جهانی است.
من میگویم حتی آن رسانه هایی که بیست و چهار ساعت دارند هزاران خبر تولید میکنند، چند هزار تایش را دارند سانسور میکنند. چرا؟ چون برای این که سیاست های سلطه خودشان اقتضاء میکند. من میگویم ما باید از این روحیه سلطه گری بیاییم بیرون، تک تک انسانها را باید محترم بشماریم و برایشان حقوق قائل باشیم. خودمان را یکی از آنها بدانیم نه بیشتر! تا دنیا اصلاح شود. والا تا زمانی که دنبالِ برتری جویی باشیم، شرایط جهان بهتر نخواهد شد.
* آقای احمدی نژاد صحبت های یعنی رسمی ای که از تریبون دولت یا حکومتِ ایران بیرون میآید این است که ما به هیچ وجه مذاکره نمیکنیم. اما به نظر میرسد به هرحال صداهای دیگری هم هستند مثل صدای شما و من دیدم یکی دو نفر دیگر هم این هفته صحبت کرده بودند. یک فرمانده دفتر سیاسی سپاه که گفته بودند نه! باید شرایط عوض شود تا صحبت کنیم با هم. میخواستم ببینم شما این صداها را میشنوید یا نه؟
احمدینژاد: من بالاخره صحبت هایم را گفتم خدمتتان. نمایندگی از بقیه ندارم. ملت ایران است دیگر. یک ملت بزرگ و صاحب نظر است. در آن اندیشمندان فراوان، بزرگان فراوان، دلسوزان فراوان هستند،َ نظر دارند. زیاد است.
* این که میگویید عدالت باشد، خب در داخل ایران، با این ساختار سیاسی چطور امکان پذیر است؟
احمدینژاد: من به شما گفتم دیگر، صحبت های ما برای کل جهان است و ما تلاش میکنیم عدالت برقرار شود در همه جهان از جمله ایران.
* یکی از بحث هایی که در داخل ایران مطرح است این است که رهبری بعدی و ولی فقیه بعدی چطور انتخاب خواهد شد و به چه صورتی؟ شما نظری در این زمینه دارید؟
احمدینژاد: فکر میکنم اجازه دهیم بیشتر بحث های بین الملل و ایران و آمریکا مطرح شود، مفید تر است.
* یک مقدار از بحث های بین الملل هم باز بر میگردد به داخل ایران.
احمدینژاد: هم به سیاست های داخلِ آمریکا، به همه بر میگردد.
* داخل آمریکا، داخل ایران و...
احمدینژاد: ما بپذیریم اصلش را بعد برویم داخلِ هر کشوری ببینیم چه کار باید کرد.
* آقای احمدی نژاد شما فکر میکنید ایران بهترین گزینه اشدر قبال برجام چیست؟ خارج شود یا بماند؟
احمدینژاد: این را با هم صحبت کردیم. من گفتم از برجام چیزی مانده است؟ شما نتوانستید چیزی بگویید!
* شما از طرفداران غنی سازی بودید و شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست در دولت شما شکل گرفت. فکر میکنید الان ایران باید چه موضعی بگیرید؟
احمدینژاد: با هم یک بار درباره ی انرژی هسته ای صحبت کردیم. صحبت هایمان هم خیلی زیربنایی تر از آن بحث هایی است که شما اصرار دارید. اگر آنها را حل کنید، اینها هم حل میشود. الان خودِ آمریکا هم دنبالِ این است که خارج از برجام با ایران گفت و گو کند.
* بله! یعنی شما هم میگویید برجام، مساله ی اصلی نیست که بماند یا نماند...
احمدینژاد: بله! بحثها مهم تر از این هاست. حالا برجام بماند یا نماند. مگر برجام ماند، مشکلی را حل کرد؟ حالا آمریکا آن را برداشته عالم به هم خورده است؟ نخورده است. مسایل تاریخی است. مسایل را باید زیربنایی بررسی کنیم تا بشود یک گفت و گوی اساسی انجام داد و تصمیمات پایدار گرفت. یک دولت آمریکا تصمیمی میگیرد، دولت بعدی اش میزند زیرش. این معنایش این است که مسایل ریشه ای تری وجود دارد، این حل نشده است، یکی تصمیم میگیرد، یکی میزند زیرش. خب اگر مسایل را ریشه ای حل کنیم دیگر دولتها نمیتوانند بزنند زیرش. خب سوال آخری است؟
* بله! چیزی هست که من نپرسیده باشم؟
احمدینژاد: ما مردمِ آمریکا را دوست داریم مثل همه ملت ها، برای تک تک انسانها احترام قایلیم. منتظر روزی هستیم که رای تک تک انسانها تعیین کننده و مهم باشد. رایی که آزادانه ابراز میشود و همه سیاستمدارانِ دنیا با همه وجود خودشان را متعهد بدادنند که خواست مردم را جلو ببرند و نه بیشتر. منتظر آن روزیم.
* انتخابات دور دوم دولت شما یکی از پر تنش ترین انتخابات های تاریخِ جمهوری اسلامی ایران بوده است بخاطر این که خیلیها میگفتند در انتخابات تقلب شده یا رایشان را درست نشمردند. شما که میگویید رای همه باید شمرده شود، بهرحال رقبای سیاسی شما هنوز در حصر هستند به خاطر همین اختلاف بر سر رای...
احمدینژاد: حالا اینکه در حصر هستند که ارتباطی به من ندارد. منتها خودِ همینها همه شان اعلام کردند که در انتخابات تقلبی نشده است دیگر. نتوانستند بگویند یک رای بالا پایین شده است. الان هم که میگویند روسیه آقای ترامپ را بالا آورده است در آمریکا!
* بله!
احمدینژاد: خب ما باید چه کار کنیم؟ بگوییم آقای ترامپ برو کنار، برو این را حل کن بعد بیا حرف بزن؟!
* یعنی شما میگویید خشونت هایی که...
احمدینژاد: همینها هم دخالتِ بیرونی در آن وجود داشت. بالاخره یک عده هستند که نمیپذیرند. من باید چه کار کنم؟
* شما آن موقع رییس جمهور بودید آقای احمدی نژاد...
احمدینژاد: بله! آن موقع رییس جمهور بودم. خود من را زیر سوال بردند. من میخواستم خود شما حداقل از این سطحِ پایین بیایید بیرون.
* شما که میگویید رای آزاد خیلی مهم است. خب انتخاباتِ دوره دوم شما یکی از پر تنش ترین انتخاباتها بود و شلوغیها و درگیری هایی رخ داد. میخواهم ببینم همین الان اگر بر گردید و به آن دوره نگاه کنید، آیا کاری را به صورت متفاوت انجام میدهید؟ یا آیا فکر میکنید آن خشونتها درست نبود؟
احمدینژاد: حتما درست نبود! چه کسی میگوید درست بود؟ یک انتخاباتی شده، تایید شده، هیچ سند و دلیلی هم مبنی بر اشکال در آن وجود ندارد. حالا یک عده ای هم اعتراض میکنند. چه کار باید کنیم ما؟! حتما چیزِ بدی است. تنش بد است. درگیری بد است. همه باید به رای مردم احترام بگذاریم دیگر! این رای مردم هر زمانی قابل ازمایشِ مجدد است! این که کارِ سختی نیست. هر موقع مشکلی درست شد، راه حل مراجعه به آراء مردم است.
من که مخالفِ هر نوع خشونت هستم. گفتم بارها مخالف خشونت و مخالف درگیری هستم. همه چیز باید با تفاهم و نهایتا رای مردم مشخص شود. همه باید تن دهند. هیچ کس نباید در مقابل رای مردم حالا با هر ابزاری که دارد بایستد. بعضیها میتوانند شلوغ کاری کنند. بعضیها میتوانند اتهامِ دیگری بزنند. این بد است. همه باید تابعِ رای مردم باشیم و بپذیریم و کمک کنیم و بفهمیم که رای مردم چیست.
البته انسان سنش که بالا میرود، رشد میکند. تجربیاتش بیشتر میشود. توانمندی هایش بیشتر میشود. معلوم است که اگر ما با این تجربیات برگردیم به 8 سال دولت قبل، حتما خدمات بیشتری به مردم میکنیم. کارهای بیشتری انجام میدهیم. اینها طبیعی است دیگر. بالاخره جامعه رو به رشد و پیشرفت است. انسان رو به رشد و پیشرفت است. آن موقع من آن تنشها را قبول نداشتم. الان هم قبول ندارم و اصلا تنش بد است. مردم رای میدهند، همه بپذیریم. الان هم معلوم است مردم چه میخواهند. مشکلی نیست. فقط ما باید اجازه دهیم که رای مردم بیاید و جاری شود.
* خیلی ممنونم از وقتی که به من دادید. ببخشید که انقدر مزاحمتان شدم.
احمدینژاد: خواهش میکنم. همیشه ایرانی ایرانی ایرانی باشید!
* ان شاءا... خیلی متشکر. ان شاءا... بتوانیم برگردیم به ایران و همه ایرانیها بتوانند راحت بروند ایران و بیایند.
احمدینژاد: ان شاءا... همه! همه، همه جای دنیا بتوانند راحت بروند و بیایند دیگر!
* همه!
احمدینژاد: بله! مثلا وزیر امور خارجه ما وقتی میرود نیویورک، نگویند پایت را از این خیابان آن طرف تر نگذار.ْ این خیلی بد است.
* آقای احمدینژاد این بی سابقه است. زمانِ شما هیچ وقت این اتفاق افتاده بود؟
احمدینژاد: خیر! نیفتاده. خب اینها خوب نیست. اینها کمک نمیکند به حل مسایل. به نظرم یک خُرده سبک است. حالا هرکس تصمیم گرفته، تصمیمِ خوبی نگرفته است. وزیر خارجه رسمی یک کشور هست، میآید میرود باید بتواند برود این طرف و آن طرف. این نشان میدهد میخواهند بگویند ما مالکِ سازمان ملل هستیم. متوجه نیستند این چه تاثیر بدی در افکار عمومی میگذارد.
* سازمان ملل هم میگفت که ما از این موضوع خوشحال نیستیم و پیگیرش هستیم چون بی سابقه است.
احمدینژاد: این کارها کمکی به حلِ مسایل نمیکند. مسایل را شخصی میکند. مسایل که شخصی نیست. سیاستمدار باید از مسایل شخصی بیرون بیاید تا سیاستمدار خوبی باشد. این برای دولت آمریکا خیلی بد است. در دنیا میگویند اینها سازمان ملل را به گروگان گرفتند. البته دولت های قبلی هم از این کارها برای دیگران کردند ولی نه در این حد آشکار. ویزا بدهند، ویزا ندهند، از این کارها کرده اند! اینها خوب نیست. سازمان ملل یا برای همه ملت هاست یا مالِ بعضی های خاص است. مال بعضی های خاص اگر هست اعلام شود بقیه بروند برای خودشان یک سازمان ملل دیگر درست کنند. خب ان شاءا... موفق باشید. به همکارانتان هم سلام برسانید.