گروه سیاسی-رسانه ها: دکترسیدطه هاشمی، معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی و جانشین رئیس شورای عالی ارتباطات و اطلاع رسانی دانشگاه آزاد اسلامی است. وی که علاوه بر تحصیلات حوزوی دارای تحصیلات پزشکی نیز است، رئیس سابق پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و نماینده قم در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی نیز بوده است.طه هاشمی در گفتوگو با آرمان با انتقاد از مصاحبه سیدمحمد خامنهای عنوان میکند: « برخی با توهین به هاشمی در حال زیر سوال بردن اساس انقلاب هستند. مگر می شود هاشمی مهره آمریکا باشد و در بازی آمریکا نقش داشته باشد؟ چرا برخی متوجه این مسئله نیستند که تخریب هاشمی به معنای تخریب انقلاب است. همین دلیل که مقام معظم رهبری، آقای هاشمی را در سختترین شرایط به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام حفظ میکند به معنای این است که کنار گذاشتن هاشمی به معنای کنار گذاشتن تاریخ انقلاب است.تخریب کنندگان هاشمی از روی ناآگاهی به تخریب شخصیتهای مردمی و انقلابی دست میزنند.این گونه سخن گفتن باعث دلسردشدن وفادارترین نیروهای انقلاب نسبت به اصل نظام می شود». در ادامه متن گفت و گوی «آرمان» با حجت الاسلام والمسلمین سیدطه هاشمی را از نظر میگذرانید.
در سال های گذشته یکی از مهم ترین مشکلات دانشگاهها حاکم بودن فضای امنیتی بر دانشگاهها بود.به همین دلیل یکی از مهم ترین شعارهای آقای روحانی برداشتن این فضا از دانشگاههای کشور بوده است.آقای روحانی به چه میزان در تحقق این شعار موفق عمل کرده است؟برداشتن فضای امنیتی از دانشگاهها یکی از مهم ترین شعارهای آقای روحانی در زمان مبارزات انتخاباتی بود. اما اینکه این شعارها چگونه جنبه عملیاتی پیدا میکند نکته قابل تأملی است که باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.به هر حال در فضای انتخابات، باید دلیل و چرایی طرح شعارها و همچنین فقدان ساختارهای مناسب دموکراتیک در سازماندهی کردن شعارهای کاندیداهای انتخاباتی را در نظر گرفت.در کشورهای پیشرفته که احزاب نهادینه شده وجود دارد، کاندیداهای هر کدام از احزاب برای انتخابات دارای برنامه تدوین شده هستند و شعارهای خود را مبتنی بر اهداف حزب خود تعریف و عنوان می کند.در این کشورها در برخی اوقات برای طرح یک شعار چندین سال تلاش و کار فکری صورت میگیرد. در نتیجه شعارهای یک حزب مبتنی بر مطالبات با اهمیت مردمی،وضعیت کشور و ارزیابی برنامههای احزاب رقیب تهیه و تنظیم می شود. در این صورت مردم بین برنامههای گزینههای مختلف که توسط احزاب هر کدام از کاندیداها تهیه شده دست به انتخاب میزنند.این در حالی است که در ایران،به دلیل نهادینه نشدن احزاب، ابتدا شعارهای کاندیداهای انتخاباتی مطرح می شود و سپس تلاش می شود برای این شعارها برنامه ریزی صورت بگیرد.
ما دارای یک عقبه تأثیرگذار در برنامه ریزی سیاسی نیستیم و به همین دلیل اغلب رفتارهای انتخاباتی ما تنها برای جلب آرای بیشتر مردم طراحی می شود.تقریبا تمامی روسای جمهور ما بعد از اینکه انتخاب شدند تلاش کردند به شعارهایی که در زمان انتخابات عنوان کرده بودند عمل کنند. این در حالی است که برخی از شعارهایی که در زمان انتخابات برای جلب آرای مردمی بیان میشود اصلا در حیطه اختیارات یک رئیس جمهور نیست.در کشوری که نهادهای مختلف وجود دارد برخی از اقدامات از توان رئیس جمهور خارج است و در حیطه نهادهای دیگر تعریف شده است.در کشورما سه قوه مقننه،قضائیه و مجریه وجود دارد.رئیس جمهور نمیتواند شعارهایی را مطرح کند که به نوعی به قوا یا نهادهای دیگر مربوط میشود.از سوی دیگر از این مسئله هم نباید غافل شد که در هشت سال گذشته یک فضای یک طرفه بر دانشگاه های کشور حکمفرما بوده است و برداشتن و یا تغییر این فضای به وجود آمده به یک باره و به صورت دفعی امکان پذیر نیست.شاید در ظاهر دانشگاه ها به عنوان زیرمجموعه وزارت علوم در اختیار دولت باشد اما بخشهایی از کارکرد و عملکرد دانشگاه ها به نهادهای دیگر مربوط می شود و از دست رئیس جمهور و دولت خارج است.در نتیجه با یک و یا دوسال نمی توان انتظار داشت اتفاقات مهم و تأثیرگذاری در این زمینه رخ بدهد. حتی اگر فرض کنیم تمام مسائل دانشگاهها در اختیار رئیس جمهور باشد،باز هم برداشتن یا تغییر فضایی که هشت سال بر دانشگاه ها حاکم بوده یکباره امکانپذیر نیست و به زمان بیشتری نیاز دارد. هنگامی که حزب قوی سیاسی وجود ندارد هر قشری مجبور می شود عقاید و دیدگاههای سیاسی خود را در محیط کار خود بروز دهد.به همین دلیل ما در ایران شاهد این قضیه هستیم که ادارهها،فروشگاه ها،اماکن عمومی و حتی اماکنی که هیچ گونه سنخیتی با فعالیت های سیاسی ندارد، محلی برای ارائه دیدگاه های سیاسی و تضارب آرای سیاسی می شود.
این مسئله در دانشگاهها هم وجود
برخی با توهین به هاشمی در حال زیر سوال بردن اساس انقلاب هستند. مگر می شود هاشمی مهره آمریکا باشد و در بازی آمریکا نقش داشته باشد؟
دارد. یعنی عدهای به دلیل نبودن احزاب تلاش میکنند محیط دانشگاهها را به باشگاه سیاسی و میتینگ های گروهی و جناحی تبدیل کنند.به همین دلیل است که وقتی که یک رئیس جمهور یا وزیر بر سرکار میآید مجبور می شود بخش قابل توجهی از مدیران و زیرمجموعه خود را تغییر دهد؛چرا که اگر تغییر ندهد به دلیل اینکه مدیران همچنان نسبت به مدیر و دولت قبلی احساس تعلق میکنند، نمیتوانند خود را با برنامهها و سیاستهای مدیر جدید تطبیق دهند.نبود احزاب سازمان یافته و تأثیرگذار سبب شده که هر فردی که قصد داشته باشد فعالیت سیاسی انجام بدهد از دو ابزار دانشگاهها و رسانهها برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.به همین دلیل دانشگاه و رسانه جای حزب سیاسی را در ایران گرفته است.این در حالی است که کارکرد احزاب تفاوت معناداری با کارکرد دانشگاه و رسانه دارد. جریانهای سیاسی بیرون از دانشگاه به دلیل اینکه قادر نیستند اهداف خود را در بیرون از دانشگاهها سازماندهی کنند، فضای دانشگاهها را به دلیل پتانسیلی که دارد مورد هدف قرار میدهند و تلاش می کنند که فضای دانشگاهها را با خود همراه و همگام کنند و برآن تأثیر بگذارند.هم اکنون دانشگاه آزاد اسلامی که وظیفه گسترش و ترویج علم را برعهده دارد به شکلهای مختلف درگیر مسائل سیاسی شده است. این در حالی است که مدیران این دانشگاه هیچ گونه قصد فعالیت سیاسی ندارند.با تمام این اوصاف،اراده آقای روحانی این بود که این فضا را از دانشگاهها بردارد. در این مسیر هم حرکت کرده، اما در این زمینه با موانعی روبه رو بوده است. دولت آقای روحانی برای فرایند انتخاب وزیر علوم انرژی بسیار زیادی صرف کرد. یکی از مسائلی که باعث طولانی شدن انتخاب وزیر علوم شد این بود که برخی از ابتدا قصد داشتند مانع شوند که آقای روحانی به راحتی فضای دانشگاهها را تغییر بدهد.
چه کسانی از این تغییر فضای متضرر میشدند؟این عده باقیماندگان دولت گذشته و مخالفان آقایروحانی هستند. کسانی که از این فضای دانشگاهها در هشت سال گذشته استفاده می کردند به راحتی حاضر نیستند جایگاه و دستاوردهای خود را از دست بدهند. خوشبختانه اهمیت مذاکرات هستهای باعث شده بود که نگاههای خارجی زیاد به این مسئله توجه نکند وگرنه این موضوع بیش از این برای همه هزینه در پی میداشت. در نتیجه ما باید توقعات خود از وزارت علوم را با توجه به این اتفاقات تنظیم کنیم. نباید توقع داشته باشیم فضای دانشگاهها یکباره تغییر کند.
سیاستهای احمدینژاد چه پیامدهایی برای دانشگاهها داشت؟ آقای روحانی نسبت به مشکلات باقی مانده از دوران احمدینژاد چه مسیری را باید در پیش بگیرد؟ توسعه علم باید در یک فضای آزاد شکل بگیرد.آزاداندیشی و توسعه علم به هم گره خورده است.این مسئله امکان پذیر نیست که علم در یک محیط بسته که افکار و نظریات مختلف نتوانند مطرح شود رشد پیدا کند.در قرآن کریم آمده است« فبشرعبادالذین یستمعون القول ویتبعون احسنه». یعنی «بشارت بده به بندگانی که با اندیشههای مختلف مواجه میشوند و سپس بهترین آن را انتخاب می کنند».این آیه پرچم آزاد اندیشی در دانشگاههاست.بهترین جایی که اندیشههای مختلف امکان مطرح شدن پیدا میکنند دانشگاههاست. این آیه مستقیما به دانشگاهها و محیط های علمی که شامل حوزهها هم می شود اشاره دارد. در زمینه مدیریت فضای دانشگاهها هر کسی دیدگاههای مختلفی را دنبال میکند. با این وجود برخی مطرح شدن دیدگاههای مختلف فکری را باعث انحراف دانشگاهیان تلقی میکنند و تلاش میکنند که تنها یک پارادایم فکری در دانشگاهها حاکم باشد. این وضعیت در دوران احمدینژاد اتفاق افتاد و ما شاهد بودیم که تنها یک پارادایم فکری بر فضای دانشگاه ها حاکم شده بود. از نظر من این دیدگاه نوعی انحراف است.علت اصلی اینکه در زمان حضرت امام صادق(ع)این همه علم توسعه پیدا کرد این بود که آزادی بیان وجود داشت.در زمان امام صادق(ع) اساسی ترین سوالات دینی در محضر ایشان مطرح میشد و استدلالهای متفاوتی عنوان میشد که باعث رونق و گسترش علم شده بود.
حضرت امام صادق(ع)هم با سعهصدر به همه این سوالات پاسخ میگفتند و با استدلال مبانی دینی را تحکیم میبخشیدند. محیطهای علمی و به خصوص دانشگاهها باید مرکز آزاداندیشی باشد. هر اقدامی که قصد داشته باشد آزاداندیشی را متوقف کند در جهت رکود و سکون علم حرکت کرده است. آزاداندیشی ضرورتا هم نباید در زمینههای سیاسی وجود داشته باشد و بلکه باید در همه زمینهها این احساس در محیط های علمی وجود داشته باشد که به راحتی می توان دیدگاههای خود را مطرح کرد. مقام معظم رهبری بارها روی موضوع کرسی های آزاداندیشی تاکید کرده اند. تأکید ایشان هم این مضمون را القا می کند که فضای دانشگاه ها باید آزاد باشد تا نیروهای فکری جامعه دانشگاهی بتوانند به راحتی با هم تبادل اطلاعات و تضارب آرا داشته باشند.در هشت سال دولت آقایاحمدی نژاد دانشگاههای کشور با محدودیتهایی در این زمینه
اگر روحانی موفق نشود به وعده هایی که به مردم داده است عمل کند، محتمل ترین گزینه برای به دست گرفتن قدرت، محمود احمدی نژاد است.
مواجه بودند و فضای دانشگاهها به شکلی یک طرفه و تک بعدی اداره میشدند.در این دوران بخش قابل توجهی از نیروهای دانشگاهی امکان فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و حتی علمی نداشتند.در این دوران اگر کسی دیدگاهی را مطرح میکرد که امکان داشت برخلاف منافع دولت وقت باشد جلوی انتشار این دیدگاه را می گرفتند. جامعه ساکت خطرناک است.جامعه ای که صحبت می کند و نظریات خود را مطرح می کند قابل تحلیل و شناسایی است. اما جامعهای که ساکت است نمی توان به نیت های درونی آن پی برد.موضوع «محدثه»موضوع «مقبیه» هم است. یعنی هرچیزی که باعث به وجود آوردن چیز دیگری شده است خود آن هم باعث باقی ماندن آن خواهد شد.انقلاب اسلامی سال57را مردم به وجود آوردند و خود مردم هم آن را حفظ خواهند کرد.مردم باید در صحنههای مختلف امکان حضور داشته باشند و بتوانند به راحتی نظریات خود را مطرح کنند.
سید محمد خامنهای در مصاحبهای با زیر سوال بردن جایگاه برخی از شخصیتهای ریشه دار نظام مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی، سخنانی را مطرح کرده است که به تاریخ انقلاب و منویات حضرت امام(ره) مربوط میشود. در این مصاحبه گفته شده آیت الله هاشمی در بازی آمریکا برای رهبری نظام تلاش می کرده یا اینکه حضرت امام(ره)تحت تأثیراطرافیان خود اقدام به تصمیم گیری کرده است. نظر شما درباره این مصاحبه چیست؟اینکه این مسائل تاریخی در زمان فعلی که هیچ ضرورتی ندارد مطرح می شود جای تأمل و سوال دارد.این در حالی است که نسل جدید از نزدیک با مسائل ابتدای انقلاب آشنایی نداشته و به راحتی ممکن است درباره مسائل انقلاب دچار انحراف شود. ما که از نزدیک با این مسائل روبه رو بودیم به خوبی به کذب بودن این سخنان آگاهی داریم و متوجه هستیم که این سخنان در جهت تخریب به زبان آورده شده است.من به خاطر دارم که حضرت امام(ره)به این مجموعه که مدعی چنین مسائلی هستند تذکر بسیار جدی دادند.نکته مهم تر اینکه یک جریان مشکوک همواره از بیرون کشور عنوان می کردند که انقلاب ایران چند ماه دیگر از بین می رود و تلاش می کردند که این اتفاق هرچه زودتر رخ بدهد. با درایت حضرت امام(ره) و بعد از ایشان مقام معظم رهبری و همچنین هوشیاری مردم تاکنون این اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد.این جریان هنگامی که متوجه شد نمیتواند به اهداف خود دست پیدا کند تمام تلاش خود را به نیروهای داخل نظام متمرکز کرد.تلاش این جریان این بود که نیروهای در صحنه نظام را بدنام کنند و از چشم مردم بیندازند و چهره نیروهایی را که در بین مردم دارای جایگاه تأثیرگذاری هستند، مخدوش کنند. آقای هاشمی و آقای بهشتی از جمله همین افراد بودند که در این مصاحبه از آنها نام برده شده است.این دو شخصیت به همراه مقام معظم رهبری از چهرههای بزرگ واصیل انقلاب هستند که همواره در لحظات سخت در کنار امام(ره) و انقلاب بودند و مقاومت و ایستادگی می کردند.
جایگاه این شخصیتها برای مردم خدشه ناپذیر است. برخی از افراد داخلی که کم توجه هستند و برخی هم از روی آگاهی در این زمین بازی میکنند.در نتیجه تمامی این اقدامات طراحی شده است که نیروهای متعهد و علاقه مند را از نظام و انقلاب دور کنند. به عنوان مثال این گروه در گذشته تلاش می کرد شأنیت روحانیت را تحت تأثیرقرار دهد.برخی تلاش می کردند که روحانیت محل رجوع و اعتماد مردم نباشد و گروههای دیگر این مسئولیت را برعهده بگیرند. آقایهاشمی رفسنجانی «شناسنامه» انقلاب است. آقایهاشمی از ابتدای انقلاب تاکنون در هر مسئلهای که نظام را تهدید میکرده حضور فعال و مستمر داشته و به دفاع از انقلاب پرداخته است. هاشمی در تمام بحران ها به کمک نظام و انقلاب آمده است. ایشان هنوز هم پای نظام و انقلاب ایستاده و از هیچ کوششی فروگذاری نمی کند. هاشمی در زمان هایی پای انقلاب ایستاده است که اگر نمیایستاد،انقلاب با مشکل مواجه می شد. در انتخاب رهبری نظام پس از رحلت حضرت امام(ره)، هاشمی بهترین و زیباترین رفتار را از خود نشان داد. هاشمی امروز هم همان هاشمی است. برخی با توهین به هاشمی در حال زیر سوال بردن اساس انقلاب هستند. مگر می شود هاشمی مهره آمریکا باشد و در بازی آمریکا نقش داشته باشد؟
این مسئله با اساس انقلاب و نظام منافات دارد. چرا برخی متوجه این مسئله نیستند که تخریب هاشمی به معنای تخریب انقلاب است. همین دلیل که مقام معظم رهبری، آقای هاشمی را در سخت ترین شرایط به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام حفظ می کند به معنای این است که کنار گذاشتن هاشمی به معنای کنار گذاشتن تاریخ انقلاب است. این گونه سخن گفتن باعث دلسردشدن وفادارترین نیروهای انقلاب نسبت به اصل نظام میشود. کشور ما نیازمند یک مجموعه مدیریتی قوی و با کفایت است. چرا برخی اصرار دارند یک مجموعه خاص که توانایی مدیریت کشور را ندارد حتما باید سکاندار مدیریت کشور باشد. این کشور متعلق به هیچ گروه،حزب و شخص خاصی نیست و بلکه متعلق به مردم و اسلام است.تمام کسانی که مورد هجمه قرار می گیرند از شاگردان و یاران نزدیک حضرت امام(ره) هستند. نکته جالب اینجاست که کسانی هم به یاران حضرت امام(ره) توهین میکنند
مهم ترین چالش داخلی آقای روحانی اما مربوط به اقتصاد کشور است. آقای روحانی یک اقتصاد فشل شده را از دولت گذشته تحویل گرفته است. با این وجود دولت تدبیر و امید اراده خوبی برای حل وضعیت معیشتی مردم از خود نشان داده و اوضاع تاحدودی کنترل شده است.
که مورد قبول حضرت امام(ره)نبودهاند. حضرت امام(ره)به خوبی ماهیت این گروه و افراد را شناخته بود با آنها برخورد قاطعی کرده بود. همین عده هم اکنون در حال کارشکنی در سیاستهای آقای روحانی هم هستند. اگر آقایروحانی نتواند سیاستهای خود را پیش ببرد و موفق نشود،باعث دلسرد و ناامید شدن بسیاری از نیروهای اجتماعی و سیاسی جامعه خواهد شد. من این گروه را به اندیشه و تأمل بیشتر درباره اقداماتی که انجام میدهند، دعوت میکنم.
از گوشه و کنار شنیده میشود که محمود احمدی نژاد در حال زمینهسازی برای بازگشت به قدرت است. احمدینژاد با چه اهدافی تلاش میکند به قدرت باز گردد؟قدرت به صورت ذاتی شیرین و خوشایند است و کسی که یک بار آن را تجربه کرده دوباره دوست دارد آن را به دست بیاورد. اگر غیر این باشد جای تعجب دارد. کسانی که علاقهای به حضور مجدد احمدی نژاد در عرصه قدرت ندارند باید در اقدامات و رفتارهای خود تأمل کنند که آیا رفتار و اقدامات آنها موفقیتآمیز بوده و مردم از آنها راضی هستند که نیاز مجدد به حضور احمدی نژاد نباشد یا خیر. با این حال،همین که مردم در انتخابات ریاست جمهوری به جریان نزدیک به احمدی نژاد رأی ندادهاند به این معنی است که از عملکرد وی راضی نبودهاند.هم اکنون دو گروه اصلاحطلبان و برخی از اصولگرایان با بازگشت احمدینژاد به عرصه قدرت موافق نیستند و دلایل خاص خود را هم عنوان می کنند.به نظر من عملکرد همین دو گروه است که مشخص می کند آیا احمدینژاد درصورتی که به قدرت بازگردد با اقبال عمومی مواجه خواهد شد یا خیر.نکته مهم اینجاست اصولگریانی که مخالف بازگشت احمدی نژاد به قدرت هستند در حال کارشکنی در سیاستهای آقای روحانی هم هستند و تلاش می کنند روحانی نتواند موفق شود.در نتیجه این جریان با اینکه مخالف بازگشت احمدی نژاد است اما به صورت ناخواسته در حال مهیا کردن زمینه بازگشت احمدینژاد به قدرت است.
اگر روحانی موفق نشود به وعده هایی که به مردم داده است عمل کند، محتمل ترین گزینه برای به دست گرفتن قدرت، محمود احمدی نژاد است. البته ممکن است برخی از گروه های اصولگرایی به این نتیجه رسیده باشند که روحانی نباید به هیچ قیمتی موفق شود حتی اگر احمدی نژاد به قدرت بازگردد. این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که بازگشت احمدی نژاد به قدرت با تابلوی اصولگرایی نخواهد بود.حمایت اصولگرایان تنها در شرایطی رخ خواهد داد که در یک حالت خاص، اصولگرایان به این نتیجه رسیده باشند که احمدی نژاد تنها گزینه ای است که میتواند روحانی را در انتخابات شکست دهد. در چنین شرایطی باید انتظار داشت که احمدینژاد در یک شرایط غیرمنتظره و کم نظیر تاریخی با تابلو اصولگرایی وارد عرصه مبارزات انتخاباتی شود.
هم اکنون نزدیک به هجده ماه از عمر دولت آقای روحانی میگذرد و سیاستهای دولت برای افکار عمومی مشخص شده است. به نظر شما دولت آقای روحانی در ادامه مسیر خود با چه چالش هایی مواجه خواهد شد؟آقایروحانی با دو چالش کلی خارجی و داخلی مواجه خواهد بود. اگر آقای روحانی در فرصت باقی مانده تا پایان تمدید مذاکرات هستهای موفق شود مذاکرات هستهای را به نتیجه مطلوب برساند و بساط تحریمها برچیده شود تاحدود زیادی موفق شده چالش های خارجی خود را مرتفع کند.البته این به این معنا نخواهد بود که تمام چالشهای خارجی آقای روحانی به پایان خواهد رسید.کشورهای غربی همواره تلاش کرده اند حرکت نظام جمهوری اسلامی را به شکلهای مختلف کند کنند و به همین دلیل احتمال اینکه در آینده بهانههای جدیدی به وجود بیاید وجود دارد.کسانی در داخل کشور که منتظر هستند مذاکرات هستهای به نتیجه نرسد مانند کسانی هستند که در حال سوراخ کردن کشتی آقایروحانی هستند غافل از اینکه خودشان هم غرق خواهند شد.این عده گمان می کنند که اگر آقایروحانی در مذاکرات هستهای به نتیجه نرسد شکست سختی خواهد خورد و زمینه بازگشت آنها با قدرت فراهم خواهد شد.این برداشت کاملا اشتباه و دور از واقعیت است. مطمئن باشید اگر آقای روحانی در این مذاکرات شکست بخورد مردم به مخالفان دولت تدبیر و امید اقبال عمومی نشان نخواهند داد.
مهم ترین چالش داخلی آقای روحانی اما مربوط به اقتصاد کشور است. آقای روحانی یک اقتصاد فشل شده را از دولت گذشته تحویل گرفته است. با این وجود دولت تدبیر و امید اراده خوبی برای حل وضعیت معیشتی مردم از خود نشان داده و اوضاع تاحدودی کنترل شده است. آقای روحانی اگر موفق شود مردم را در زمینه اقتصادی راضی نگه دارد و این وضعیت را بهبود ببخشد بسیاری از چالشهای داخلی را پشت سر گذاشته است. اما در صورتی که موفق به این کار نشود با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد.با این وجود معتقدم چالش بزرگ پیش روی آقایروحانی مسئله«فرهنگ» است. ابزارفرهنگی جامعه ما باید توان رقابت با انگارههای فرهنگی شبکههای ماهوارهای و اینترنتی خارجی را داشته باشد.هم اکنون جامعه ما به زبان «روسی» سخن می گوید اما مسئولان و برنامهریزان فرهنگی به زبان«چینی» سخن می گویند. این بدین معنا است که بین مطالبات مردم و برنامهریزیهای مسئولان تفاوتهای اساسی وجود دارد.آقای روحانی باید این چالش مهم را برطرف کند و تلاش کند که برنامه ریزیهای فرهنگی مسئولان در جهت برآورده کردن مطالبات فرهنگی مردم جامعه باشد.