گروه سیاسی-رسانه ها: به نظر ميرسد كه آقاي حداد عادل كه مسوول اصلي انتخابات اصولگرايان بودند و تمامي يا حداقل بخش مهمي از مسووليت رفتاري سياسي اصولگرايان در انتخابات را بايد عهدهدار شوند، بهجاي بحث درباره پاسخگويي نسبت به عملكرد يا درسآموزي از انتخابات اخير، راهبرد متفاوتي را در پيش گرفتند و تاكيد كردند اصلاحطلبان با يك تفاوت جزيي پيروز شدند و حتي از مردم به دليل همراهي با خواست آنان و انتخاب ليست اصولگرايان تشكر كردند.
«ايشان به عنوان سخنگوي شوراي ائتلاف اصولگرايان در يك نشست خبري شركت كرد و به نقل از اين شورا اعلام كرده كه اكثريت مجلس در دور اول را اصولگرايان كسب كردهاند و بههميندليل هم اعضاي شورا از مردم به دليل اين انتخاب تشكر ميكنند و از آنها ميخواهند همين روند انتخاب را در دور دوم هم ادامه دهند. حدادعادل در اين نشست همچنين درباره نتايج انتخابات تهران، آن را «پيروزي اصلاحطلبان با يك تفاوت جزئي» خوانده است.
او حتي تلويحا پيام رييس دولت اصلاحات براي مرحله دوم انتخابات را هم تمسخر كرده و گفته است: «عدهاي پيام دادهاند و طوري وانمود ميكنند كه انگار در انتخابات هفتم اسفند اصلاحطلبان پيروزي قاطع داشتهاند و مجددا ميخواهند در روز دهم ارديبهشت نيز همان پيروزي را تكرار كنند!» حداد درعينحال، نهاد استانداريها را به دخالت آشكار در انتخابات متهم كرده و گفته است: «نمونههاي متعددي ذكر شد از اينكه برخي از مسوولان كه بايد بيطرفي خود را در اجراي انتخابات نشان دهند، آشكارا گرايش خود را به يك جريان سياسي اعلام ميكنند و در مجامع، مردم را به رايدادن به نامزدهاي يك جريان خاص دعوت ميكنند و مسوولان استاني را تشويق ميكنند كه امكانات را در اختيار نامزدهاي خاصي بگذارند».
البته بعيد ميدانيم كه يك درصد يا حتي يك در هزارم اصولگرايان نيز با اين برداشت آقاي حداد موافق باشند؛ از اين رو بعيدتر است كه خود ايشان نيز اين گزارهها را از باب بيان واقعيت گفته باشند و شايد منظورشان نوعي روحيه دادن به كساني است كه از فعاليت زير پرچم اصولگرايي نااميد شدهاند و در دور دوم انتخابات، عنوان «گام دوم» را براي خود برگزيدهاند تا بلكه تشابه شعاري با اصلاحطلبان به كمك آنان در راي آوري بيايد. هرچند چنين اظهاراتي براي روحيهبخشي به هواداران منفعل معمول است، ولي ممكن است موجب سوءتعبير شود. به ويژه كه در تاريخ ماندگار خواهد شد و اين در شأن اصولگرايان نيست كه چنين گزارههاي نادرستي از يك واقعيت روشن به نام آنان ثبت شود؛ از اينرو بيمناسبت نيست كه چند نكته را درباره اظهارات ايشان متذكر شد تا خداي نكرده، چنين سخناني موجب برداشتهاي نادرست برخي اذهان ساده نشود.
١- البته هر كس ميتواند برحسب نگرش خود، نامزدها و منتخبين انتخابات را طبقهبندي كند و برحسب آن ارقامي را براي تعداد افراد طبقات گوناگون خود مشخص كند و آقاي حداد هم از اين حق محروم نيستند، ولي چرا بايد انتخابات را به گونهاي برگزار كرد كه تقسيمبندي خطي يا گروهي افراد و انتخابشدگان تا اين حد سخت و ناشدني باشد كه هركس برحسب سليقه و معيارهاي خود افرادي را در يك گروه قرار دهد و نتايج متضادي را استنتاج كند؟ اگر تنها به حل همين مساله پرداخته شود، بسياري از مشكلات سياسي كشور رفع خواهد شد. اين عدم شفافيت را در مجلس فعلي هم ميتوان ديد كه به محض تغيير رييسجمهور، بخش قابل توجهي از نمايندگان تغيير فاز دادند و از جناح قبلي برائت جستند.
فرض ميكنيم كه برداشت آقاي حداد عادل از گرايشهاي افراد انتخاب شده درست باشد، حتي در چنين حالتي اين به معناي پيروزي اصولگرايان نيست، زيرا اصولا رقابت جدي و كاملي شكل نگرفته بود. نه تنها نامزدهاي اصلاحطلبان تمامقد حاضر نبودند، بلكه ساير گرايشهاي موجود در جامعه نيز غايب بودند و حتي زحمت ثبتنام هم به خود ندادند. پس چگونه است كه آقاي حداد تا اين حد با اطمينان جناح متبوع خود را پيروز معرفي ميكنند؟ اين خطر بزرگي است كه دوستان هنوز هم متوجه نشوند كه در يك رقابت بسيار ناقص چنين نتايجي را به دست آوردهاند و اگر رقابت كامل باشد، بعيد است حتي ٣٠ نفر هم از اصولگرايان به مجلس راه يابند، چه رسد به اينكه اكثريت داشته باشند يا مثل مجلس فعلي، بالاي ٩٠ درصدشان منسوب به آن جناح باشد.
٢- وقتي كه تفاوت در نتايج تهران را جزيي بدانيم، معلوم نيست كه تفاوت غيرجزيي را چه ميدانيم؟ آيا ٧٠ درصد راي بيشتر تفاوت جزيي است؟ در دنيا با ٢ تا ٣ درصد تفاوت راي برنده يا بازنده ميشوند و مسووليت ميپذيرند، در اينجا هنوز ٧٠ درصد تفاوت را جزيي ميدانيم؟ ظاهرا در كشورداري هم به همين نحو قضاوت كردهايم كه امروز اختلاسهاي چند هزار ميلياردي هم برايمان عادي مينمايد. بگذريم. بهعلاوه فراموش نكنيم بسياري از كساني كه راي ندادهاند را در اين تفاوت حساب منظور نكردهايم چون بعيد است حتي يك درصد از كساني كه راي ندادهاند را بتوان در سبد اصولگرايان منظور داشت و قاطبه آنان در جناح مخالف اصولگرايان هستند.
٣- اصلاحطلبان در انتخابات ٧ اسفند در يك رقابت برابر نبودهاند كه اصولا شكست يا پيروزي واقعي آنان معلوم شود. وقتي تا چند رده از نيروهايشان رد صلاحيت شوند، اصولا شكست برايشان بيمعنا ميشود، هر موفقيتي يك پيروزي بزرگ خواهد بود. بنابراين برداشت عموم اين است كه اصولگرايان و ليست آقاي حداد عادل شكست فاحشي خورده و نه فقط اينكه بر پيروزي اصلاحطلبان تاكيد كنند.
٤- درباره دخالت در انتخابات، بهتر بود كه آقاي حداد عادل به صورت شفاف و با بيان مصداق سخن ميگفتند، چراكه در اين موارد معترض اصلي هميشه اصلاحطلبان بوده و هستند. اگر چنين مشكلي بوده به راحتي ميتوان از طريق نهاد نظارتي يا حتي قوه قضاييه پيگيري كرد، حداقل ادعاهاي اصولگرايان در اينگونه موارد به خوبي رسيدگي ميشود. پس طرح مسائل كلي و بدون مصداق در شان آقايان اصولگرا نيست. ولي مهمتر از همه اينكه چه خوب بود همين اظهار نظرات را در نقد رفتار برخي از مقامات نهاد نظارتي هنگامي كه در ستاد يك نامزد انتخابات رياستجمهوري حضور مييافتند و براي او سخنراني ميكردند، بيان ميكردند.
اگر الان كسي نميداند كه كدام مقام دولتي در انتخابات اخير گرايش ادعايي آقاي حداد را داشته و آن را ابراز كرده، در گذشته همه ميدانستيم كه چه كساني از نهادهاي نظارتي در ستاد انتخاباتي آقاي احمدينژاد فعال بودند. هنوز هم دير نشده، ميتوان نسبت به آن رفتار اعتراض و انتقاد كرد البته اگر منصف باشيم.