در حالی که با تصمیم جمعی نمایندگان مجلس، قرار شده فعلا و تا دستکم یکماه موضوع استیضاح وزیر علوم بهصورت مسالمتآمیز حل شود، به نظر میرسد اظهارنظرهای برخی در مورد وزارت علوم و شخص دکتر فرجیدانا فضا را همچنان ملتهب نگاه خواهد داشت.
در همین راستا، غلامعلی حداد عادل، به عنوان رییس فراکسیون اصولگرایان مجلس در اظهار نظری تازه، سعی کرده توپ را به زمین دولت و شخص فرجیدانا بیندازد و با بیان اینکه ما با وزیر علوم مشکل شخصی نداریم، اظهارداشته: «به شخصیت علمی فرجی دانا احترام میگذاریم. از وزیر علوم انتظار داریم کاری کند که حوادث تلخ سالهای 78 و 88 تکرار نشود. در سال 78 بنده در مجلس ششم و در صف اول مشاهده حوادث بودم در 18 تیر؛ سال 88 و آن فتنه را نیز همه به یاد داریم. »
در این میان یک سوال اساسی توجه را به خود جلب میکند و آن اینکه مسبب واقعی حوادث 18 تیر 78 و به خاکوخون کشیدهشدن دانشجویان در محل خواب و درسخواندن خود به راستی چه کسی است؟ مگر غیر از این است که رهبر معظم انقلاب، سه روز پس از حادثه و در روز 21 تیرماه 78 فرمودند: «این حادثه تلخ، قلب مرا جريحهدار كرد»؟ مگر دستور ندادند که «هركسى بوده، فرق نمىكند؛ چه در لباس نيروى انتظامى، چه در غير آن. مسلماً با كسانىكه در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مىكنند، بايد برخورد شود»؟
با توجه به اینکه آقای حداد خودشان گفتهاند که در وقایع سال 78 در صف اول مشاهده حوادث بودهاند، این سوال پیش میآید که اگر آن موقع با پیگیریهای مجلس، با مسببان اینگونه حوادث خودسرانه برخورد قاطع میشد، آیا مشابه این حادثه در سال 88 تکرار میگشت؟ آیا بازهم چنین زخمهای سنگینی بر پیکره دانشگاه و دانشجو وارد میآمد؟ اصلا حادثه 78 به کنار. حوادث 88 چطور؟ آیا با مسببان برخورد غیرقانونی با دانشجویان برخوردی شد؟ آیا نمایندگان مجلس به عنوان وکلای ملت، از حق طبیعی دانشجویان برای پیگیری مطالباتشان در برخورد با عوامل حمله به دانشگاه، در روزهای 16 و 17 آذر 88 دفاع کردند؟ به راستی چه کسی باعث ملتهبشدن فضا در این وقایع بود؟
آقای حداد در بخش دیگری از این اظهارنظر گفته: «ما از رئیسجمهور که شعار اعتدال را عنوان کرده و از وزیر علوم درخواستمان در درجه اول این بوده و هست که آن آرامشی که مستلزم کار دانشگاهی است و رهبری در روز تنفیذ ریاست جمهوری گفتند و در هفته جاری نیز مطرح کردند، آن آرامش حفظ شود.» در این مورد هم میتوان گفت، دانشگاه و دانشجو که مشغول کار خود هستند. وزارت علوم دارد کار خودش را میکند. سرپرستان جدید دانشگاهها منصوب شدهاند تا در فضای آرام فصل تابستان خود را برای اجرای برنامههای علمیشان در سال تحصیلی جدید آمادهکنند. چه کسی نمیگذارد دانشگاهها آرام باشند؟ مگر غیر از این است که مجلس با طرح استیضاح دکترفرجیدانا به دلیل انتصاباتشان (که حق طبیعی وزیر علوم است)، قصاص قبل از گناه کردهاست. پس چرا در دولت قبل که هرروز از این دانشگاه و آن دانشگاه خبر اخراج یک استاد و بازنشستگی استادی دیگر بلند میشد، صدای مجلس درنیامد؟ چرا هنگامی که حق تحصیل یک دانشجو با ستارهدارشدن خورده میشد، حرفی نزدید؟
حداد عادل صحبتهایش را در این خصوص اینگونه ادامه داده:« ما به سراغ وزیر علوم نرفتهایم که از باند، جریان، جناح یا حزب ما رئیس دانشگاه بگذارند بلکه حرف ما این است کسانی که آزموده شدهاند و دیدیم چه کردند اینها را در دانشگاه مسلط نکنید البته وزیر علوم هم همیشه میگوید من نمیخواهم چنین کاری کنم اما تصور بسیاری از نمایندگان این نیست.» باز هم با شنیدن این اظهارنظر سوالاتی در اذهان متبادر میشود: چرا تا قبل از مطرحکردن ماجرای بورسیههای غیرقانونی خبری از این انتقادها نبود؟ چرا بهجای دخالت در حق طبیعی وزیر علوم برای انتصاباتی که قانون به او اجازه داده، به سراغ پیگیری چنین ماجراهایی نمیروید و جریمهکردن خاطیان را خواستار نمیشوید؟ چرا در فضایی که چنین پروندههایی رو میشود، به یکباره به یاد دفاع از دانشگاه میافتید تا در جو رسانهای بهراهافتاده، چنین اتفاقاتی در هیاهوی استیضاح گمشود؟ آقای حداد، در اینمیان به راستی چه کسی دلسوز دانشگاه و دانشجو است؟