اميد پور عزيز
انتخابات ٢٩ اردیبهشت ایران یکی از دوقطبیترین و رقابتیترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی بود. در این انتخابات فارق از جوسازیهای تبلیغاتی وتریبونهای مبسوط الید، به صورت ملموس و میدانی تا حدودی وزن جناحهای سیاسی در ایران مشخص شد. به نوعی که شاید عدهای به جهت داشتن امکانات زیاد و آزادی عمل بیشتر، خودشان نیز باورشان شده بود که صدای بلندتر جامعه هستند، اما عملا در شوک ناباوری و بهت شکست خویش فرو رفتند. این ضربه چنان کاری و سنگین بود که در چند روز اول عکس العملهای ضد و نقیضی از جناح مغلوب انتخابات ساطع میشد، ولی در چند روز اخیر گویا کم و بیش دست و پایشان را جمع کرده و با سازماندهی نصفه و نیمه ایی رویارویی سیاسی را در جبهه تازه ایی گشوده اند.
این جبهه در واقع انتخابات سالانه هئیت رئیسه مجلس میباشد که شاید در نگاه اولیه چندان حساس و مهم نباشد ولی در واقع شکست خوردگان انتخابات ٢٩ اردیبهشت بهواسطه این تجدیدترکیب هیأت رئیسه درصدد ایجاد تفرقه و در هم شکستن ائتلافهای چند سال اخیر اصلاح طلبان و اعتدالیون هستند. این پاتک جدید که با روحانی هراسی و ساختن تصویر هولناکی از اتحاد تحکیم شدهی بین اصلاح طلبان و دولت، پیش برده میشود درصدد جبران نسبی بخشی از شکست سهمگین اش در عرصه انتخابات ٢٩ اردیبهشت میباشد. اما یک مسئله عمده در اینجا نادیده انگاشته میشود و آن اینکه شاید این انتخابات در مورد مجلس نبوده باشد، ولی وزن سیاسی کشور تا حدود زیادی بواسطه این انتخابات محک خورد. لذا بخش عمدهایی از نمایندگان فعلی مجلس که اتفاقا در قالب گفتمانهای اعتدالی و اصلاحی به مجلس راه یافتهاند نباید بهواسطه موقعیت فعلی و منصب گذری شان از آن میثاق فاصله گرفته و با خیانت به رأی مردم مطامع سیاسی خویش را دنبال کنند.
رأی اکثریت مردم در ٢٩ اردیبهشت، که اتفاقا بر خلاف جوسازیهای اخیر رأی خالصتر و مردمیتری بود، خواستار گفتمان اصلاحی-اعتدالی و حتی چه بسا اصلاحات جدیتری نیز بود. این آرا مطلقا بهخاطر یارانه، کارانه، تحریک مذهبی و دروغهای ٢٠٣٠ و فسادهای ساختگی به صندوق ریخته نشد. بدون شک کف خواستههای این آراء اکثریت، بلندتر شدن صدا و میدان دادن به افرادی همچون علی مطهری و حتی سایر دگراندیشان و اصلاح گران ایرانی میباشد. لذا تنگتر کردن عرصه برای چنین افرادی، معنایی جز دهن کجی به رأی مردم و بی ارزش کردن آنها ندارد.
بهتر است سیاست ورزانی که شاید در باطن خویش با مردم همدل نباشند، همچون زمانی که نیازمند آراء این مردم بودند، حفظ ظاهر کرده و در این آوردگاه حساس نمک خورده و نمکدان نشکنند. مردم عهدشکنان و سوء استفاده گران سیاسی را هیچگاه از یاد نمیبرند. مسلما بالاترین معیار و مرجع تصمیم گیری در این مملکت خود مردم ایران هستند و هرگونه تأیید و رد صلاحیت واقعی باید در محضر شفاف و رقابتی مردمی سنجیده شود. لذا زمزمههای تشویقی و یا تهدیدی مربوط به مسئله تأیید صلاحیت در انتخابات آتی بهعنوان یک ابزار سیاسی، کاملا مذموم و مصداق خیانت مسلم به کشور است.
لذا از تمامی نمایندگانی که با عنوان مسئولیت برانگیز لیست امید به مجلس راه یافته اند، علی الخصوص آن دسته که صدای بلندتر و شجاعت بیشتری دارند.انتظار میرود در این مقطع حساس به هیچ وجه مصلحت اندیشی و سکوت نکنند و پردهها را کنار بزنند تا مردم شاهد تمامی تحرکات و چانهزنیهای پشت پرده باشند. مسلما بعد از آن حضور وفادارانه مردم در روز ٢٩اردیبهشت هیچ توجیهی برای خیانت به باورها و انتخابهای مردم باقی نمیماند. نباید اشتباهات گذشته اصلاح طلبان که پیروزی هایشان در جلوی پرده به باختها در پشت پرده بدل میشد، دوباره تکرار شود.
مردم وقتی از منتخبین شان صلابت، شفافیت و اهتمام جدی ببینند به عهدشان وفادار مانده و پای تصمیمات شان میایستند. پیام روشن و خدشه ناپذیر ٢٩ اردیبهشت مسلما عقبگرد از مواضع فعلی و مدیریت غیرشفاف و منفعت طلبانه افکار عمومی نبوده است. مردم از اینکه با آنها بازی شود و خواسته هایشان تفسیر به رأی گردد، متنفرند. این مردم به لطف فضای مجازی و تحلیلگران نکته سنج تک تک اعمال سیاسیون را رصد کرده و با کسی عهد اخوت نبسته اند. لذا هرجا که احساس کنند بلوک قدرتی شکل گرفته و قصد فریفتن و یا سوء استفاده از آراء و حضور آنها را دارد، بی هیچ ملاحظه ایی موضع گرفته و همراهی اش را از آن جریان دریغ خواهد کرد.
این مردم نه وامدار جریان اصلاح طلبی هستند و نه جریان اعتدالی و نه اصولگرایان معتدل، بلکه باورهای جامعه ایران به مرور بیشتر و بیشتر براساس آزادی و دموکراسی شکل میگیرد، و هر جناحی که بیشتر بتواند در مقام شعار و عمل به این اصول نزدیکتر شود از مقبولیت بیشتری در بین مردم برخوردار خواهد شد و هرگونه فاصله گرفتن از این معیارها و یا تظاهر به این میثاقها بیشتر شود مردم نیز بی تعارف، حمایت شان را از عهدشکنان دریغ خواهند نمود.
مسلما این میزان از شفافیت و سرعت در انتقال مواضع سیاسی، لازمه انکارناپذیر گذار به دموکراسی در کشور است و مردم باید به این باور برسند که اکستاب دموکراسی کارا و واقعی یک امر طاقت فرسا و مداوم خواهد بود و هیچ فرمول جادویی و ضربالعجلی جزء هوشیاری و پایش اصولی وجود ندارد. مسلما مسئله هیأت رئیسه مجلس فعلا فقط یک دستگرمی در رویارویی پس از شکست برای اصولگرایان افراطی میباشد و آنها به این راحتی آرام نخواهد نشست و هر روز بحران و جبهه جدیدی را پیش روی دولت روحانی و هم پیمانانش خواهند گشود.
لذا اهتمام جدی و گسست ناپذیر در بین این هم پیمانان یک امر حیاتی است و البته باید مرتب مواضع شان بروزرسانی هم بشود. چرا که در مقابله با حربهها و رویکردهای بدیع ناکامان ٢٩ اردیبهشت، مسلما استراتژی هدفمند و جامعی نیاز است و رقیب روز به روز ابتکارعمل و هزینههای هنگفتی را برای جبران شکست مصروف خواهد داشت، و بزنگاهها و شگردهای جدیدی را بهکار خواهد بست. بدون شک پیروی از همان استراتژی دور اول دولت روحانی و بی عملیهای بحث برانگیز آن زمان نه تنها موجبات شکست روحانی در پیشبرد برنامههایش را به همراه خواهد داشت، بلکه یأس و ناامیدی زائدالوصفی را در جامعه موجب خواهد شد که شاید اینبار نتیجه اش نه هشت سال دولت احمدی نژاد که بلکه دهه هایی بهمراتب فاجعهبارتر از ٨٤ تا ٩٢ را به بار خواهد آورد.