رضا صادقیان
چندان تفاوتی نمیکند حاشیه نشینان را «آلونک نشین» ، «کم بضاعت» ، «ساکنان خانههای غیر ایمن» ، «بد مسکن» و با عبارتهای دیگر یاد کنیم، حاشیه نشین، بدون تغییر کلمهها و جملههای مشابه حاشیه نشین است. همین که عبارت «حاشیه» در کنار کلمهای قرار بگیرد، نشان دهنده وضعیتی وخیم در آن حالت خاص است. حاشیه نشینی با برهم خوردن نظم اجتماعی و به چالش کشیدن توسعه شهری تعریف میشود، افرادی که با ساکن شدن در نقطهای از شهرهای بزرگ و محلههای فرسود و بافتهای قدیمی و مشغول شدن به کارهای ناهنجار و بعضا با ایجاد چالش برای نظم اجتماعی روزگار میگذرانند حاشیه نشین هستند. شاید چنین افرادی در نزدیکی شهرها و یا در مرکز شهر زندگی کنند، ولی در بلند مدت نه تنها با نظم شهری و آداب شهرنشینی ارتباطی دوسویه برقرار نمیکنند، بلکه در هر حالتی قسمتی از بینظمی در شهرها به شمار میروند.
آمارهای فعلی درباره حاشیه نشینی در کشور چراغهای وضعیت اضطراری را روشن میکند. شرایطی که نمیتوان با سادهسازی از پیامدهای رو به گسترش این بحران اجتماعی طی سالهای پیشرو چشم پوشید. وزیر مسکن و شهرسازی در گزارشی اعلام کرده: 59 میلیون شهر نشین داریم، 19 میلیون حاشیه نشین، بد مسکن و زندگی در بافتهای فرسوده شهرها را داریم. خبرگزاری سازمان صدا و سیما در گزارشی کوتاه و با ذکر انجام شدن یک کار «پژوهشی» خبر از 35 درصد جمعیت حاشیه نشین در کشور میدهد. آمارهای دیگر هم در دست است، آمارهایی که این رقم 19 میلیون نفر را 9، 10 و در نهایت 20 میلیون اعلام میکنند. به عنوان نمونه، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی از آمار 20 میلیونی حاشیه نشینان سخن میگوید و نسبت به ادامه یافتن این وضعیت و تبدیل شدن آن به یک بحران فراگیر هشدار میدهد.
هنگامی که سخن از یک جمعیت بیست میلیونی حاشیه نشینان در میان است و به آمارهای معتبر ارجاع داده میشود، این آمارها نشان میدهد ما در داخل کشور با بحران حاشیه نشینی روبرو هستیم، حرفی از بحران پیشرو و آیندهای نزدیک نیست. همین نقطهای که قرار گرفتیم با جمعیت غیرقابل چشم پوشی دست به گریبان هستیم که در صورت پیدا نکردن راه حلی کاربردی در کوتاه مدت چه بسا این جمعیت به صورت پراکنده و غیرهماهنگ باعث برهم زدن نظم اجتماعی و سیاسی شوند. شهرهای بزرگ ایران به پایگاه و مقصدی قابل توجه برای حاشیه نشینان مبدل شده است. از کلان شهر تهران، کرج، اصفهان، مشهد، همدان و تبریز به عنوان شهرهایی با حاشیه نشینان رو به گسترش یاد میشود. طی آمارهای اعلام شده، شهر اصفهان با جمعیت بالغ بر بیش از دو میلیون نفر، بیش از 450 هزار نفر حاشیه نشین دارد! جمعیت عظیمی که در صورت بروز بحران در همان دقایق اولیه نظم شهر را با چالش جدی و جبرانناپذیری روبرو میسازد.
مرتبط دانستن جمعیت حاشیه نشین به مهاجرت از کشورهای همجوار به داخل کشور راه حل اساسی نیست. چنین سیاستی شکست خورده است، سیاستی که در دورهای با معرفی کردن افغانیها به عنوان عامل برهم زدن نظم و رواج بینظمی آنان را از کشور بیرون میکرد، راه به جایی نبرد. آن تجربه آنقدر پر ایراد بود که باعث اعتراض برخی از کارشناسان مسائل اجتماعی شد. موج حاشیه نشینی قبل از آنکه به عوامل خارجی و بیرونی ارتباط پیدا کند، ریشه در سیاستها و تغییر اقلیم در داخل کشورمان دارد، پدیده مهاجرت بخشی از این حاشیه نشینی را دامن میزند، ادامه یافتن رکود اقتصادی و به ثبات نرسیدن بازار نیز، با این حال نمیتوان تمام این بحران را به مهاجرت ربط داد و از بخشهای دیگر غفلت کرد. آمارهای مهاجرت طی یک دهه گذشته حکایت از کاهش جمعیت روستایی و افزایش جمعیت شهرها دارد. در واقع با خشک شدن قناتها، چاههای آب و تعطیل شدن کارهای کشاورزی شمار قابل توجهی از روستاییان با مهاجرت به شهرهای بزرگ و مشغول شدن به کارهای یدی بخشی از همین حاشیه نشینان را تشکیل میدهند. روستایهایی که زمین و خانه خویش را در ملک آبا و اجدادی رها و به امید به دست آوردن لقمه نانی به سمت شهرها هجوم میآورند، ناگذیر از حاشیه نشینی هستند.
مجالی برای نادیده گرفتن بحران حاشیه نشینی در کشور وجود ندارد. همانگونه که آمارهای طلاق حکایت یک بحران اجتماعی را بازگو میکند، حاشیه نشینی میتواند به مراتب تاثیر منفی و مخربتری در حوزه نظم اجتماعی بگذارد، تاثیری که با بروز یک حرکت اعتراضی کلیت نظم و امنیت شهرها را با مخاطرات جدی روبرو کند. محققان علوم اجتماعی عنوانهای متفاوتی برای تبدیل شدن حاشیه نشینان به یک جنبش اجتماعی را برشمردند. جنبش پا برهنگان، جنبش حاشیه علیه محلههای مرفه نشین، حرکت تودههای گرسنه، جنبش افراد کم بضاعت و. . . چنانچه پیامدهای بحران حاشیه نشینی در کلانشهرها و شهرهای بزرگ کشور از سوی مسئولان جدی گرفته نشود و یا در تلاشی بیهوده آمارهای فعلی را نادیده و در پی تعدیل آنان به سود دولت خویش و جناح مقابل باشیم، چندان دور از ذهن نخواهد بود با به چالش کشیدن نظم حاکم از سوی حاشیه نشینان رو به افزایش طی سالهای آینده روبرو شویم. بحران حاشینه نشینان را آنگونه که هست جدی بگیریم، نه آنطور که میخواهیم!