مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانی، موسسهای فرهنگی است که تحت نظارت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه ادبیات فعالیت میکند. این بنیاد در چند محور مهم از جمله محور پژوهشی، آموزشی و ارتباط بین المللی فعالیت هایی جدی را دنبال میکند و علاوه بر این برگزاری جشنواره هایی چون جشنواره شعر فجر، جایزهادبی جلال آل احمد و جایزهادبی پروین اعتصامی در راس کار دارد. این بنیاد با برگزاری جشنواره ها، دورههای عمومی و مجازی آموزشی و همچنین ایجاد پل ارتباطی با اهالی ادبیات جهان، درصدد اثرگذاری جدی در حوزه ادب است و دستاندرکاران آن امید دارند که در حوزه داخلی و خارجی پیشرو عمل کنند. مهدی قزلی، مدیر عامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، امید دارد که این بنیاد در همه زمینههای آموزشی، پژوهشی و ارتباط با اهالی قلم جهان جدیتر عمل کند.
***
بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان چه اهدافی را دنبال میکند و چه عملکردی در توسعه این حوزه فرهنگی در جامعه دارد؟
این بنیاد از موسسات تحت مدیریت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و در واقع بازوی اجرایی این وزارت خانه در حوزه شعر و ادب است. برگزاری جشنوارههای مهمی چون شعر فجر، جایزه جلال و پروین اعتصامی، مهمترین برنامههای این بنیاد را تشکیل میدهد. برنامه اصلی این بنیاد پرورش استعدادها و ارتباط با دیگر استان ها است و بر این اساس ارتباط جدی و متداوم با استانها و تعامل علاقهمندان با نویسندگان در راس برنامههای ما قرار دارد. در تلاشیم تا استعدادهای جوان از حمایتهای آموزشی و پرورشی بنیاد شعر و ادبیات داستانی بهره مند شوند. ارتباط ادبی استان ها، پشتیبانی اجرایی هم از طریق این مرکز برقرار میشود. در برگزاری برخی از بزرگداشتها هم با استانها همکاری میکنیم. ماموریتهای این بنیاد همان ماموریتهای محوله در معاونت فرهنگی ارشاد است. به غیر از آن مواردی که به خرید کتاب مربوط میشود. هر ماموریتی که به حوزه ادبیات در معاونت فرهنگی مربوط میشود به شیوه مشورتی یا اجرایی به این بنیاد محول میشود. این بنیاد نزدیک به 7 سال است که تاسیس شده است و تا قبل از سال 93 ماموریتش فقط در حوزه ادبیات داستانی بوده است اما با روی کار آمدن دولت جدید، حوزه شعر و همچنین برگزاری جشنوارههای مهم هم به وظایف بنیاد اضافه شد.
در واقع این بنیاد از نظر استعدادیابی و جنبههای حمایتی از نویسندگان چه برنامه هایی دارد؟
وظیفه اصلی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، ایجاد بستر برای علاقه مندان به شعر و نویسندگی است و نه مشخصا استعدادیابی. ما وظیفه داریم که شرایطی مهیا کنیم که اگر کسی در خودش استعداد ادبیات میبیند، از زمینههای رشد و ارتقا که این بنیاد مهیا میکند، بتواند بهره مند شود. سعی ما این است که به حد بضاعت دورههای متمرکز در تهران داستان نویسی و شعر یا در استانها دورههای نیمه متمرکز برگزار کنیم. این دورهها مبتنی بر گفتگو و تعامل با نویسندگان و شاعران است. بر اساس آمارها تعدادی در حدود 500 نفر در این دورهها شرکت کرده اند. دورههای پیشرفتهتری هم به شیوه ارتباط مجازی برگزار کردهایم که این جلسات هم مخاطبان خود را پیدا کرده است. جلسات حقیقی برگزار میشد اما تعامل با علاقه مندان در زمانی مشخص از طریق ارتباط مجازی صورت میگرفت. در حال حاضر دوره پیشرفته رمان را با همکاری آقای دهقان برگزار میکنیم که در این جلسات 18 نفر شرکت دارند و در حال نوشتن رمانهایشان هستند.
از منظر حمایتی، این بنیاد چه عملکردی داشته است؟ آیا درصدد گردهم آمدن و حمایت از آثار برتر یا نویسندگان بوده است؟ آیا این از وظایف این بنیاد هست؟
این بنیاد از برنامهها حمایت میکند و نه از افراد. پیش از این انتشاراتی به نام «عصر داستان» داشتیم که رمان چاپ میکرد اما به نظرم چاپ رمان و داستان وظیفه بنیاد نیست. ناشران مستقل در این زمینه فعالند. با این حال بر اساس این نگاه حمایتی و در جهت پرورش استعدادها، ده کتاب درباره آموزش مهارت نوشتن آماده کرده ایم. تا به حال چنین پکیجی تهیه نشده است و بسیاری از پیشکسوتان هم در تهیه این کتاب ها، نکات خوبی را به ما یادآور شده اند. بازخورد این مجموعه تاکنون خوب بوده است و با این که این مجموعه در بخش جنبههای حمایتی بنیاد قرار میگیرد اما حمایت از فرد خاصی نبوده است. امیدواریم که این مجموعه به عنوان منبعی قابل اعتنا در دسترس همگان قرار بگیرد. از منظر حمایتی همچنین برنامه هایی که در شهرها و اماکن مختلف مطرح میشوند را بررسی میکنیم که آیا پیش از آن تکرار شدهاند یا اولین بار است؟ و در حمایت از برنامهها سعی میکنیم توزیع عدالتی را درنظر بگیریم. همچنین پایگاه «نقد شعر» را در اردیبهشت ماه راهاندازی کردهایم که از طریق آن شاعرانی که مایلند آثارشان مورد نقد قرار بگیرد، شعرهایشان را میفرستند و این آثار توسط منتقدین بنام و پیشکسوتان بررسی میشود. این پایگاه فرصتی ایجاد کرده است تا تعامل بین شاعران جوان و منتقدین ممکن و آسان شود. این بستر برای همه علاقه مندان از هر جای جهان فراهم شده است.
شاعران و منتقدینی که با شما همکاری میکنند، چطور در این تعاملات مشارکت میکنند؟ الزام همکاری آنها چیست؟
الزام ندارند. ما از آنها درخواست همکاری کردهایم و آنها هم در صورت همکاری و مشارکت شان، حق الزحمه دریافت میکنند. آنهایی که دوست دارند با شاعران جوان کار کنند، به ما پیوسته اند. از طرفی اگر پیش از این شاعران جوان با پیشکسوتان در ارتباط بودند، نمیدانستند که این تعامل به رشد آنها منتهی شد یا نه؟ اما از طریق این پایگاه ارتباط مشخص و متداومی ممکن شده و رشد و تغییر آنها در طی آثار مختلف شان قابل بررسی است. از طرفی این شاعران جوان میتوانند امیدوار باشند که متن شعرهایشان برای همه اعضا منتشر و نقد میشود. همچنین درصددیم پایگاه «نقد داستان» را راهاندازی کنیم و امیدواریم بعد از قوام یافتن شان، این پایگاه به صورت اپ و نرمافزار در دسترس علاقه مندان قرار بگیرد و مسیر رشد همگانی فراهم شود. پایگاه «نقد شعر» تاکنون 1000 شاعر جوان عضو آن شده است و براساس آموزش پیش میرود. 15 منتقد هم با این پایگاه و شاعران جوان در ارتباط هستند. از آقای شکار سریری، طریقی، اسماعیلی و بهمنی گرفته تا افرادی چون اسماعیل امینی و محمد کاظم کاظمی.
اتفاق خوبی که به آن توجه داشتهاید، استفاده از ابزارهای نوین و کلاسهای آنلاین برای ارتباط با نسل جدید است.
ما راهی غیر از این نداریم و با توجه به نگاه توسعهای و جذب استعدادها، لازم است که به این سمت برویم. نباید فراموش کنیم که با استعدادهای جوانی روبه رو هستیم که از این ابزار استفاده میکنند. در افق ده سال آینده راهی جز این نداریم در حالی که هنوز هستند کسانی که به جای تایپ کردن، مینویسند. بعید است که این روند ادامه دار باشد و درنتیجه ما باید این نگاه توسعهای را دنبال کنیم. وقتی جوانی در روستایی دوردست زندگی میکند که به حوزه ادبیات و شعر هم علاقه مند است، به راحتی از طریق یک موبایل و اینترنت همراه از این امکان استفاده کند. مخصوصا در حوزه داستان، مدرنیته اثر دارد به این صورت که موزع و ناشری در میان است. شعر هم از ابزارهای مدرن حتی با وجود آسیب هایی که داشته، استفاده کرده است. فکر میکنم لازم است بر این فضا و ابزارهای مدرن سوار شویم و برای توسعه ادبیات از آنها بهره بگیریم.
این بنیاد چقدر در گرد هم آوردن نویسندگان و شاعران مختلف موثر بوده است؟ اصلا به این نوع تعاملات توجه میکند؟
پیش از این جایزه جلال برگزار شده است یا جشنواه «شهر فجر» که در دورههای مختلف معلوم بوده است که چه کسانی و چگونه آنها را برگزار کرده اند، در دوره ما نیز این موارد قابل بررسی است. در این سه دوره که ما جایزه «جلال» را برگزار کرده ایم، داوران و هیات علمی که با ما همکاری کرده اند، مشخص بوده اند. در این اعضا میتوانید مستور، هجوانی یا فتاحی را پیدا کنید. همین طور افرادی چون دهقان، ابوتراب خسروی، بایرامی، راضیه تجار، مجید قیصری و منیژه آرمین هم حضور داشته اند. تلاش کردهایم که رنگین کمانی از همه دیدگاهها در هیات داوری وجود داشته باشند.
چقدر جایزه هایی که این بنیاد برگزار میکند توانسته است در جذب مخاطب اثرگذاری کند؟ چرا مخاطبان جایزهها و جشنوارههای مهم ادبی را نمیشناسند؟
دوره آخر جایزه «جلال» وقتی نامزدها اعلام شدند، برخی معترض شدند که چرا در لیست نیستند، نه اینکه چرا جایزه را دریافت نکردند. چرا معترض شدند؟ چون حتما این جایزه اهمیت دارد. در فروش، در مطرح شدن اثر. این اعتراضها نشان میدهد که جایزه بیاثر نبوده است یا حداقل رشد اثرگذاری اش در این دو سه دوره اخیر صعودی بوده است. ضمنا کسانی که قبلا جایزه را رد میکردند الان جایزه را گرفته اند. مصطفی مستور، رضا امیرخانی و مجید قیصری، کسانی بودند که قبلا در جایزه «جلال» مطرح شده بودند اما جایزه را رد کرده بودند. الان مستور عضو هیات علمی شده است و قیصری هم جایزه را برده است و هم در داوری مشارکت کرده است و امیرخانی هم در جشنواره شرکت داشت و جایزه یک هنری اش را دریافت کرد.
چرا؟ یعنی دیدگاه آنها تغییر کرده است؟
بله زیرا جشنواره تکان خورده است و باعث جذب کسانی که آن را رد میکردند، شده است.
در جذب مخاطبان هم این جایزهها اثر داشته اند؟
کمابیش بله اما به نظرم این کار رسانهها است که هم مردم را به کتاب خوانی دعوت کنند و هم این جایزه و اهمیتش را به مخاطبان معرفی کنند. عمر بنیاد چندان جوان نیست اما میتوان بررسی کرد که آثاری که پیش از این در جایزه «جلال» حضور داشتهاند چه تعدادی چاپ شدهاند و آنهایی که اخیرا در جشنواره جایزه گرفته اند، چقدر تعداد چاپ آنها تکرار شده است. کتاب خانم مرعشی، برنده دوره قبل جایزه «جلال» به 17 چاپ رسیده است و این نشانه اثرگذاری این جایزه هم برای نویسنده و هم اهمیت و جایگاه آن در بین مخاطبان است. ناشرین با منطق بازار کار میکنند و وقتی آنها روی جلد کتاب میزنند که برنده جایزه «جلال» است، نشان از آشنایی مخاطبان و اهمیت این جایزه در میان آنها دارد. البته این کافی نیست و نیاز به توجه و کار بیشتری در این زمینه و همت همگانی برای کتاب خوانی هستیم. خیلی بیشتر از این اثرات را طالب هستیم و امیدواریم که بتوانیم در کشورهای حاشیه و جامعه جهانی هم بتوانیم این جایزه و کتابهای برترمان را مطرح کنیم. امیدواریم که بتوانیم انجمنهای ادبی را در آینده پیگیری کنیم و این انجمنها میتوانند واسطه بین نویسندگان، وزارت فرهنگ و مخاطبان را ایجاد کنند و امور صنفی را هم دنبال کنند. لازم است که از تصدی گری دولتی فاصله بگیریم.
تعامل با نویسندگان جهانی چه تاثیری بر حوزه ادبیات ما دارد؟ و تنظیم سفرهای مختلف و ارتباط با اهالی قلم دیگر نقاط جهان چه فایده هایی دارد؟
در بنیاد برنامه هایی هم در زمینه سفر به دیگر نقاط در نظر داریم که به نظرم سفر کردن و تجربه نویسندگی عجین است. هیچ نویسنده ای را نداریم که تجربه کردن و شهود را تجربه نکرده باشد. یکی از ضعفهای بزرگ نویسندگان ما این بوده است که کم ارتباط با دیگران بوده اند. هیچ وقت با دیگر مناطق ارتباط تعاملی نداشته ایم این در حالی است که آفریقایی ها، عرب ها و نویسندگان آسیای شرقی وضعیت بهتری نسبت به نویسندگان ما دارند. آنها توانستهاند مخاطبان دیگر مناطق جهان را هم جذب و دغدغه هایشان را مطرح کنند. ما نویسندگانی داریم که به راحتی می توانند مورد استقبال مخاطبان جهانی قرار بگیرند. چاپ سوم کتاب «من او» را در برنامه داریم که از سوی روس ها به خوبی مورد اقبال قرار گرفته است. وقتی یک کتاب ایرانی میتواند به چاپ سوم برسد، یعنی کسانی مخاطب آن هستند یا کتاب «پاییز فصل آخر سال است» نوشته نسیم مرعشی در ایتالیا مورد توجه قرار گرفته است. آشنایی ما با جهان بیرون کم و بسترهای لازم هم مهیا نبوده است اما حالا برنامه ها و سفرهایی را در بنیاد طراحی و دنبال می کنیم که پل ارتباطی لازم را بین اهالی قلم داخلی و جهانی ایجاد نماید. اخیرا سفر به بوسنی را در برنامه داشتیم که برای شرکت در یک تجربه جمعی و جهانی صورت گرفت. البته این تجربه جهانی به هویت ما هم بی ارتباط نبود، به مسلمان بودن مان و نقش مان در جنگ بوسنی ارتباط داشت.