روزنامه بهار: میگویند چرا فراکسیونی که نام و نانش از اصلاحطلبی است به وزیران پیشنهادی که چهرههای اصلاحطلب و رسانههایشان نه گفتند پاسخ مثبت دادهاند و به دیگری که عمر مدیریتیاش را در دولت اصلاحات گذرانده است نه گفتند. پیش از هر حرفی ابتدا باید یک نکته را به صریحترین شکل ممکن یک بار برای همیشه مشخص کنیم و آن اینکه فراکسیون امید، فراکسیون اکثریت در مجلس نیست.
در نتیجه این تصور که هر چه نمایندگان اصلاحطلب مجلس بخواهند رخ خواهد داد از مبنا خطا و غیر واقعی است. برخی بر اساس همین توهم از بافت موجود در مجلس دهم تصورشان این بود که هر وزیر پیشنهادی که نمایندگان اصلاحطلب اراده کنند از کابینه پیشنهادی حذف خواهد شد. افرادی نظیر رحمانیفضلی، آذریجهرمی، علی ربیعی و. . . از جمله کسانی بودند که برخی تصور میکردند جایی در کابینه ندارند. حال و با یادآوری این واقعیت به این پرسش میپردازیم که چرا آذریجهرمی که پیشنهاد پرحاشیه روحانی برای حضور در رأس وزارت ارتباطات بود با پاسخ مثبت خانه ملت مواجه شد و بیطرف که چهرهای اصلاحطلب بود با پاسخ منفی نمایندگان (حتی برخی اعضای فراکسیون امید) مواجه شد.
واقعیت ماجرا آن است که رای فراکسیونی (و از زاویهای دیگر رای حزبی) هنوز آن طور که باید و شاید در سپهر سیاسی ایران جا نیفتاده است و بسیاری همچنان خواست و نظر خود را بر تصمیم جمعی و کار گروهی ارجح میدادند. به همین جهت هم بود که بیطرف که فراکسیون امید به روی او نظری مثبت داشت از حضور در کابینه باز میماند و آذریجهرمی که بخش اعظمی از فراکسیون و افرادی از فراکسیون مستقلین مخالفش بودند رای میآورد. فارغ از آن که این دو تصمیم را درست بدانیم یا اشتباه این مسئله را میتوان بهعنوان یکی از نقاط ضعف سیاستورزی به سبک ایرانی مورد توجه قرار داد که توجه کافی به تصمیمات جمعی نمیشود و هر فرد بنا بر تشخیص شخصی خود عمل میکند.
شاید یکی از پر سروصداترین مصداقهای این ضعف سیاستورزی در رای الهه راستگو در شورای شهر چهارم بود که بر خلاف تصمیم حزبی گرفته شده به قالیباف رای داد.یکی از مهمترین دلایل رای مثبت به آذریجهرمی و رای منفی به بیطرف همین شکل سیاستورزی خودسرانه است. پرسش قابل طرح در این باره آن است که علت این مسئله لزوماً سیاسی است یا میبایست ریشه این موارد را در ضعف فرهنگی جستجو کرد؟ به نظر میآید که علت اصلی تکرار چنین مواردی بیشتر به نوعی ضعف فرهنگی باز میگردد و میتوان اساس آن را در ضعف تاریخی ایرانیان در کار گروهی دانست، به طوری که هر کس خود و تصمیم و تشخیصش را نسبت به تصمیم جمعی درستتر میداند و بر همین اساس به تصمیمات اتخاذ شده در احزاب، فراکسیونها و... وقعی نمینهد.