این نویسنده در گفتوگو با ایسنا، درباره تب نوشتن و نویسنده شدن اظهار کرد: در دورهای قرار داریم که قشر جوان و تحصیلکرده به دنبال راههایی هستند که شناخته شوند. هنر یکی از این راههاست که سهلالوصولتر است و در ظاهر به زمینه خاصی نیاز ندارد. در بین هنرها نیز نویسندگی نسبت به سینما و موسیقی در دسترستر است. آنها ظرفیت خاصی دارند و محدودترند. وارد شدن به این رشتهها و فراگیریشان زمان بیشتری میخواهد اما ابزارهای لازم برای نوشتن، دم دستی است و به راحتی میتوان وارد آن شد.او در ادامه اظهار کرد: فضای مجازی، نوشتن را راحتتر کرده است. فرد در خانه، محل کار و یا هر جایی هر نوشتهای را میتواند علنی و عمومی کند. در گذشته اگر فرد میخواست داستان منتشر کند باید در مجله یا هفتهنامه چاپش میکرد. هرچند الان مجله یا هفتهنامه خاصی که داستان منتشر کند نداریم.
زمانی افزود: فضای مجازی راه میانبری شده است و فرد فکر میکند اگر مطلب قابل انتشاری دارد حتی میتواند دلنوشته منتشر کند. از طرف دیگر، چاپ کتاب با توجه به تسهیلاتی که چاپ دیجیتال فراهم کرده است، راحتتر شده و خود نویسنده میتواند با هزینه مبلغی کتاب چاپ کند. این موضوع باعث شده است افراد به چاپ مطالب خود در قالب کتاب علاقهمند شوند.او همچنین گفت: فقدان نقد نیز باعث شده کارهای خوب در انبوه کارهایی که چاپ میشود دیده نشود. نبود نقد ادبی ضربههای زیادی به ادبیات زده است مثلا اینکه فرد فکر کند میتواند بنویسد. کماطلاعی در حوزه ادبیات نیز باعث شده قداستی که قلم و نوشتن داشت، کمرنگ شود. هچنین نوعی بیتفاوتی در ادبیات ما شکل گرفته است و برای نویسنده اهمیت ندارد که کار او وهن ادبیات است. به قول یکی از دوستان خیلیها با کاری که ارائه میدهند بیسوادی خود را عمومی میکنند. شاید این موضوع یکی از ویژگیهای دوره جدید است که برای فرد مهم نیست هنرش یک چیز نازل و بازاری باشد و فقط دیده شدن مهم است.
این نویسنده درباره اینکه چگونه میتوان کسانی را که در کتاب اول متوقف شدهاند در مسیر درست قرار داد، گفت: چند سال پیش از یک مسئول فرهنگی شنیدم سه، چهارهزار نویسنده داریم که یک کتاب منتشر کرده و دیگر ادامه ندادهاند. این موضوع دلایل متفاوتی دارد؛ گاهی صنفی است، گاهی به تیراژ کتاب و نبود بازخورد مناسب مربوط است. اما اینکه نویسنده بخواهد ادامه دهد به ذات نویسندگی برمیگردد. آنهایی که انگیزه درونی دارند، ادامه میدهند زیرا شرایط بیرونی شرایط مساعدی نیست.او در ادامه خاطرنشان کرد: نویسندگی مکانیکی نیست و اگر فرد انگیزه نداشته باشد نمیتواند ادامه دهد. این مسیر، مسیر پردستاندازی است و فرد خیلی زود دلسرد میشود. از طرف دیگر سوژهیابی کار سختی است و برخی با اندوختهای که دارند یک یا چند کتاب تولید میکنند، برخی به تکرار میرسند، زیرا توان این را که موضوع جدیدی را بپرورانند ندارند و برخی این کار را رها میکنند.
شهریار زمانی همچنین درباره تأثیر کارگاههای نویسندگی بر افزایش رغبت به نوشتن، گفت: کارگاهها بر اساس عرضه و تقاضا شکل میگیرد؛ حتما افرادی میخواهند نویسنده شوند که این کارگاهها شکل میگیرد. یکی دیگر از خصلتهای دوره فعلی این است که افراد خیلی راحت و سریع میخواهند بنویسند. در گذشته چنین شتاب و عجلهای در کار نبود که فرد بخواهد خیلی سریع و بدون زحمت نویسنده شود.او اضافه کرد: در گذشته فرد اگر پنج، شش سال زمان صرف یادگیری آداب نویسندگی میکرد، آن را سرمایه خود در کار میدانست، اما اکنون چنین نیست و فرد فکر میکند عمر خود را تلف کرده است. کارگاهها زمینهای است که افرادی که دوست دارند نویسنده شوند بروند و فن نویسنده شدن را یاد بگیرند.
این نویسنده متذکر شد: ظاهرا تبلیغاتی میشود که از طریق این کلاسها میتوان نویسنده شد، این مانند تبلیغاتی است که میگوید میتوان در ۲۰ جلسه زبان یاد گرفت.او سپس در پاسخ به اینکه چگونه نارضایتی از میزان مطالعه ما و چاپ بیرویه کتاب در تناسب قرار میگیرند، اظهار کرد: در هر رشتهای یکسری افراد هستند که کتاب مینویسند و تعداد محدودی از علاقهمندان این رشته کتابها را میخوانند. تیراژ کتاب نیز محدود شده است زیرا با عموم مردم سر و کار ندارد. میتوان گفت کتابها خاص شدهاند. البته در کشورهای دیگر نیز کتاب تخصصی خاص است؛ در این مورد مشکلی نیست اما اینکه ادبیات (شعر و داستان) در کشور ما خاص شده، معضل است.
زمانی خاطرنشان کرد: درباره اینکه مردم کتاب نمیخوانند به طور مفصل بحث شده است. مردم به کتاب ایرانی اعتماد نمیکنند، و کتابها مسائلی را بیان میکنند که مسئله مردم نیست و یا زبانی دارند که مردم نمیتوانند با آن زبان ارتباط برقرار کنند. اینکه مردم کتاب نمیخوانند واقعیتی است، حتی مردم به عنوان سرگرمی نیز به کتاب نگاه نمیکنند. او با بیان اینکه بحث تاریخی نیز میتواند در فقدان مطالعه تأثیر داشته باشد، افزود: رمان و داستان مقوله جدیدی هستند که هنوز برای ایرانیان غریباند. بین عموم مردم و رمان پیوندی برقرار نشده، هرچند کتابهایی هستند که با تبلیغ خوب، فروش رفتهاند اما عموما کتابها مخاطبی ندارند و ظاهرا برای قشر خاصی نوشته میشوند.او افزود: در جامعه رایج شده است که مطالعه دردی را دوا نمیکند، مردم نیازی به مطالعه ندارند و اگر نیازی داشته باشند از طریق دیگری خارج از کتاب و رمان مانند خواندن مثلا خواندن متن تلگرامی و یا دیدن یک ویدئو آن را برطرف میکنند.