احمد ابوالفتحی- روزنامه بهار
اگر آماری که مسئولان اقلیم کردستان از تعداد کشتهها و مجروحان زلزله یکشنبه شب در نقطه مرزی ایران و عراق ارائه میدهند موثق باشد، میتوان با اطمینان و با وجدانِ راحت، زلزلهای که رخ داد را «زلزله مهر» نامید. طبق آخرین آمارها، تا لحظه نوشته شدن این مطلب (غروب دوشنبه بیستودوم آبان ماه) تعداد درگذشتان ناشی از زلزله در اقلیم کردستان نه نفر (بله... نه نفر. عجیب است اما آمارها چنین میگویند) و تعداد مصدومان حادثه در آن اقلیم پانصد و پنجاه و سه نفر است. این اعداد را مقایسه کنید با آمار درگذشتگان و مصدومان حادثه در ایران: چهارصد و هفت کشته و ششهزار و هفتصد مصدوم تا لحظه نوشته شدن این مطلب!این یادداشت را میتوان در همین نقطه پایان رساند. در صورت صحت گفتههای مسئولان اقلیم، همین آمار حاکی از عمق فاجعه است. زلزله درست در نقطه مرزی رخ داده. در فاصله میان ازگله و حلبچه در دو سوی مرز. هر دو سو را هم لرزانده. به شدت لرزانده. امواج زلزله از کردستان عراق گذشته و حتی تا لبنان و عربستان را هم با خود درگیر کرده است. مرزها را انسانها ساختهاند. لایههای زیرین زمین با مفهوم مرز آشنا نیستند. پس اتفاقی اگر آن زیر بیفتد به راحتی مرزها را پشت سر میگذارد و همهجا را متاثر میکند. اما نه به یک اندازه.
طبس، رودبار و منجیل و بم در مناطق مرکزی ایران واقع شدهاند و خسارات ناشی از زلزلههای این مناطق تنها مناطقی در ایران را با خود درگیر کرده بود. اما این زلزله که درست در نقطه مرزی رخ داده است، امکان مقایسه را تا حدودی فراهم میسازد. چه شده است که تعداد کشتهها و مصدومان در این سو و آن سوی مرز این تفاوت فاحش را دارد؟ آیا زمین بر مبنای منطق انسانی عمل کرده و شدتِ امواجش را تنها به آن سمتی که ایران نام دارد فرستاده؟ آیا کردستان عراق خالی از سکنه است و انسانی در آن مناطق نبوده که آوار بر سرش خراب شود و جانش را از دست بدهد؟ آیا آمارهای مسئولان کردستان عراق غلط است؟ آیا آنها اطلاعرسانی درباره تعداد کشتهها و مصدومان را جایی متوقف کردهاند؟ با چه انگیزهای؟ در حالی که مسعود بارزانی، رهبر پیشین اقلیم معترض است که کمکهای دولت مرکزی عراق به زلزلهزدگان محدود است و اقلیم برای جذب کمکهای بیشتر نیازمند نمایش مظلومیت است، چه دلیل دارد که آنها آمارها را مخدوش کنند؟
نه. ماجرا به آنسوی مرز ربط ندارد. هر چه هست از قامت ناساز بیاندام ماست. حشمتاله فلاحتپیشه، نماینده مردم اسلامآباد غرب گفته است اگر بیمارستان این شهر، در اثر زلزله ویران نمیشد آمار تلفات به این حد نمیرسید. تصاویری که از وضع مجتمعهای مسکن مهر در شهرهای زلزلهزده در فضای مجازی منتشر شده است هم، بهخوبی دلیل شدت تلفات در این زلزله در بخش ایرانینشین جغرافیای حادثه را مشخص میسازد.
در سال 1382، پس از زلزله بم، بیش از هر چیز صحبت از «مقاومسازی» ساختمانها در مناطق روستایی بود و دولت مبلغی قابل توجه را برای وام دادن به روستائیانی که قصد مقاومسازی منازلشان را داشتند اختصاص داده بود. اما برآیند آن طرحها چه بود؟ برآیند این بود که پس از گذشت چهارده سال، حالا نه روستاها، که شهرها آمار اصلی تلفات زلزله را به خود اختصاص دادهاند.مجتمعهای مسکونیای که بنا بود سرپناه فقرا باشند، حالا قاتل آنها شدهاند و این مجتمعها تنها مخصوص اسلامآباد غرب و قصر شیرین و کرمانشاه نیستند. در سراسر ایران با این پدیده مواجه هستیم و از مجملِ زلزله در مرزهای غرب میتوان این حدیث مفصل را خواند که هر زلزله بالای هفت ریشتر در ایران، تلفاتی قابل توجه به دنبال خواهد داشت. تلفاتی از ساکنان مسکن مهر.
اما درد تنها مسکن مهر نیست. گیریم که سیاست پشت به هوا رفتن دیوارهای کاغذی مسکن مهر، حداقلیسازی قیمت بوده است. در مورد بیمارستانی که به قول فلاحتپیشه ویران شدنش یکی از عوامل اصلی افزایش تعداد کشتهها بوده چه میخواهیم بگوئیم؟ با خود چه کردهایم؟ بنا بود که انسان عاقل دو بار از یک سوراخ گزیده نشود. ما بارها و بارها از سوراخ زلزله گزیده شدهایم و با وجود مسکنهایی که قرار بود نمودی از «مهر» باشند و تسکینی بر آلام فقرا، پس از این هم گزیده خواهیم شد. تمام بندها و آئیننامههای مقاومسازی شهرداری را به درک واصل کردهایم و شهرهامان را در برابر زلزله، مینگذاری کردهایم. این مینها پس از این هم منفجر خواهند شد. مینهای بلندمرتبهای که در تمام شهرهای ایران به احتزاز درآمدهاند. پس از این، هر زلزله در ایران، «زلزله مهر» خواهد بود. اگر چارهای نیندیشیم.
یک افتخار دوره دولت محبوبشان را بشمارند چرا که مسکن مهری که حدود 40000 میلیارد تومان را از بانک مرکزی صرف ان کردند را هم میگویند مربوط به دولت محبوبشان نبوده!!!! (356226)