روزنامه بهار: بستنشینی در حرم عبدالعظیم حسنی تازهترین پرده از نمایش احمدینژادیهاست. گروهی که در چند وقت اخیر و به خصوص از زمانی که هر دو کاندیدای آنان (محمود احمدینژاد و حمید بقایی) از گردونه رقابت انتخاباتی در سال 1396 حذف شدند رفتارهایی عجیب و غریب از خود به نمایش گذاشته و سعی در نوعی مظلوم نمایی و جلب توجه دارند. آنان ابایی از اعتراضات تند و گاه هتاکانه علیه مقامات ارشد کشور نداشته و به سادگی دست به اقداماتی میزنند و مطالبی را مطرح میکنند که اگر نیمی از آن از سوی جریان اصلاحطلب انجام میشد با برخوردهای سخت و عتابآلود تصمیم گیران مواجه میشد. درباره آن که دلیل این نوع رفتارهای احمدینژاد و نزدیکانش چیست در روزهای اخیر تحلیلهای گوناگونی مطرح شده است که در ادامه به چند نمونه از آنها به طور کوتاه و خلاصه خواهیم پرداخت.
1ـ تحلیل اول مبتنی بر این نکته است که مسئولان ارشد دولت پیشین به دلیل آنکه در پروندههای گشوده شده علیهشان در دستگاه قضایی توان دفاع مستدل و حقوقی از خود را نداشته و تمام اسناد را علیه خود یافتهاند در حال نوعی فرار به جلو هستند و به دنبال آنند تا با نوعی جوّسازی سیاسی و رسانهای، قوه قضائیه را تحت تاثیر قرار داده تا پروندههای مالی آنان که در حال رسیدگی است از مسیر اصلی خود منحرف شود. این تحلیل که بیشتر از سوی مسئولان قضایی و بخشی از جریان اصولگرا که در گذشته حامی احمدینژاد بودند و حالا مخالف اویند مطرح میشود بر این اعتقاد است که علت رفتارهای تندوتیز احمدینژاد به نوعی همراهسازی جامعه با خود علیه نهادهای تصمیم گیر کشور و منحرفسازی پروندههای قضایی این «جریان انحرافی» است.
2ـ دیگر تحلیلی که در خصوص رفتارهای اخیر احمدی نژادیها مطرح میشود تلاش آنان برای نوعی عوام فریبی و مظلوم نمایی توامان است. آنان که چنین نظری دارند معتقدند رییس جمهور سابق و یاران نزدیکش به خوبی از خطاها و تخلفات بزرگی که مرتکب شدهاند آگاهند و در نتیجه به دنبال آن هستند که با نوعی عوام فریبی و سوار شدن بر موج نارضایتیهای بخش هایی از جامعه از برخی نهادهای تصمیم گیر کشور با نوعی عوام فریبی خود را در جایگاه مظلوم بنشانند. به عنوان نمونه حسامالدین آشنا، مشاور رییس جمهور روحانی بر اساس همین تحلیل با زبانی کنایی نوشته است: «او در میانه راهی است که دیگران در آن راه، اولین قدمها را برنداشته، متوقف شدند. او پیش از این با توسل به مفهوم عدالت اقتصادی بدنبال کسب محبوبیت بود و حالا با فرار به جلو، عدالت قضایی را هدف گرفته است. او میداند مردم رضایت چندانی از عملکرد دستگاه قضا ندارند اما نمیداند دیگر کسی وی را به عنوان پیشگام در مبارزه با فساد باور ندارد. برای قضاوت مردم و نظام در باره او 8 سال کافی بود»
3ـ تحلیل سوم که بیشتر از سوی بدنه جریان اصلاحطلبی کشور که بیشترین آسیبها از دوران هشت ساله احمدی نژاد را متحمل شده است مطرح میشود بر این نظر استوار است که رییس جمهور سابق در حال جعل مفاهیمی همچون آزادی خواهی است.آنان معتقدند که نمیتوان پذیرفت که فردی که در زمان حضورش شاهد برخوردهای قهری بسیاری با منتقدان بودهایم و حامی امثال سعید مرتضوی، محمدعلی رامین، صفارهرندی و. . . بوده است به یکباره ردای آزادی خواهی به تن کرده و نقش «اپوزیسیون» را بازی کند. با نگاهی به گذشته احمدی نژاد و همینطور آنچه این روزها از او میبینیم میتوان این هر سه تحلیل را در خصوص رفتارهای احمدینژاد و همراهانش پذیرفت. او در دورانی در صف اول شاکیان روزنامه سلام بود و در نهایت باعث توقیف این روزنامه شد، در دوران ریاست جمهوری اش یکی از سختترین برخوردها با اهالی فرهنگی که اصطلاحا «خودی» شناخته نمیشدند انجام میگرفت، بیشترین آمار توقیفها و سخت گیریها علیه رسانهها در همان زمان هشت ساله رخ میداد، در آن هشت سال برخوردهای سخت و گاه حیرتآوری با بزرگان کشور تنها به واسطه آنکه دولت احمدی نژاد را خطری برای کشور میدانستند شد، همین آقای احمدی نژادی که این روزها به یکباره آزادی خواه شده است بیشتر از هر فردی، از سعید مرتضوی که عامل اصلی «جنایت کهریزک» بود حمایت کرد و. . . حال با چنین کارنامهای چگونه میتوان پذیرفت که احمدینژاد و همراهانش که آنان نیز سابقهای بهتر از او ندارند به اصطلاح از این رو به آن رو شده باشند؟ ! برای تحلیل این رفتارهای ظاهری احمدی نژاد که میتوان بر آن «آزادی خواهی جعلی» نام نهاد چارهای جز این نداریم که به مواردی همچون متقن بودن مستندات علیه احمدینژاد و یارانش، مظلوم نمایی آنان، عوام فریبی، موج سواری سیاسی و. . . اشاره کنیم. آنچه این روزها از رییس دولتهای نهم و دهم میبینیم باورکردنی نیست زیرا تنها زمانی به یاد مفاهیمی همچون آزادی و انتقاد از برخی رویههای نادرست افتاده است که برخوردها به سمت خود و یارانش رفته است.