فرهاد فخرآبادی- روزنامه بهار: محمود احمدینژاد به رفتارهای چند مدت اخیرش ادامه ميدهد؛ به صورت علنی روسای قوا را آماج اتهامات پیاپی قرار میدهدو بدون محدودیت به گوشه و کنار کشور مسافرت میکند اما در مقابل محدودیتها برای سید محمد خاتمی روز به روز بیشتر ميشود تا جاییکه بازهم در هفته گذشته اجازه ملاقات او با وزرای دوران ریاستجمهوریاش داده نشد. با محمد تقی فاضل میبدی عضو جامعه محققین و مدرسین حوزه علمیه قم درباره حواشی این روزهای احمدینژاد و اعمال محدودیتها برای رئیس دولت اصلاحات هم کلام شدیم. فاضل میبدی اعتقاد دارد برخوردهای دوگانه با دو رئیس دولت اصلاحات و اصولگرا ناشی از کمرنگ شدن عدالت در جامعه است. او ميگوید مشکل از ذهنیت حاکم بر کشور است و برای اصلاح شرایط باید این ذهنیت تغییر کند. اما در گوشهاي دیگر از حرفهایش با بیان اینکه اعتماد مردم به دولت کم شده است ميگوید در برابرتخلفات احمدینژاد تنها خود او نباید پاسخگو باشد و حامیان بزرگ رئیس دولت نهم و دهم باید از مردم عذرخواهی کنند و دیگر وارد سیاست نشوند.
***
این روزها در کشور برخوردهای متفاوتی را با دو رئیسجمهور اصلاحطلب و اصولگرای پیشین ميبینیم. اصولگراها اذعان ميکنند که احمدینژاد کلکسیونی از تخلفات است اما همچنان آزادانه به اظهار نظر و سفرهای خود ادامه ميدهد. اما در مقابل محدودیتهاي سید محمد خاتمی ادامه دارد و شنیده ميشود که پنجشنبه هفته گذشته برای دومین بار در ماههای پیشین، از حضور ایشان در نشست با وزرای سابق دولتش ممانعت شده است. علت این تناقض در برخوردها را چی ميدانید؟
در جامعهاي که عدالت کمرنگ شده باشد، ارزشها جابهجا ميشود؛ خوب جای بد را ميگیرد و بد بر جای خوب مينشیند. در شرایط فعلی هم چیزی که ما در کشور ميبینیم همین است. ارزشهاي ما جابجا شده که شخصیتهاي وارستهاي مانند سید محمد خاتمی روز به روز محدودتر ميشوند؛ برخی دیگر 7 سال است بدون محاکمه در حصر هستند اما در مقابل افرادی مانند احمدینژاد و یارانش باید آزادانه حرکت کنند؛ کسی ایرادی به آنها نگیرد و این آزادی باعث شود که احمدینژاد و اطرافیانش به گونهاي فعالیت کنند و حرف بزنند که همه چیز را زیر سئوال ببرند. مشکل از ذهنیتهاست؛ مسبب این وضعیت ذهنیتهاي حاکم در کشور است که ایراد دارد و باید تغییر کند.
پاسخگوی این نوع رفتارها چه کسی است؟ باید تمام تقصیرها را بر گردن احمدینژاد انداخت؟
تمام افرادی که طی 8 سال حضور احمدینژاد از او به هر شکل و هر تریبونی حمایت کردند در فسادهای دولت نهم و دهم شریک هستند. به ویژه کسانی که دولت او را به امام زمان متصل کردند، خوابهاي آنچنانی ميدیدند و ميگفتند دولت احمدینژاد بهترین دولت بعد از مشروطه است امروز که حجم فساد مشخص شده است و خودشان هم قبول دارند فساد صورت گرفته است باید در برابر مردم ایران پاسخگوی این رفتارها و بيقانونیها و بياخلاقیها باشند. احمدینژاد با همین مقایسهها و بزرگ نماییهاي این آقایان بود که پرورش داده شد و امروز به جایی رسیده است که اینگونه برخورد ميکند. در همان سالها یادمان نرفته است که چه قدر از افراد به خاطر انتقاد از مدیریت دولت احمدینژاد و حتی بیان یک کلمه که دولت احمدینژاد دروغگو است زندانی شدند ولی حالا ميبینیم همان حرف هایی که از سالهای 84 تا 92 اصلاحطلبها زدند و به خاطر آن جریمه شدند از دهان برخی اصولگراها خارج ميشود و رسما اذعان ميکنند که دولت احمدینژاد کلکسیون تخلفات بوده است.
اما احمدینژاد از این باب وارد شده که دستگاه قضایی کشور به او ظلم کرده است.
شما ببینید در طی این سالهایی که مدیریت کشور در اختیار احمدینژاد و هم فکرهایش بود چه بر سر منابع کشور و بیت المال آوردند. در آن هشت سال چه رقم هایی از پول مردم گم شده است؟ احمدینژاد زمانی که دهها نفر را به جرم انتقاد از دولتش زندانی ميکردند کجا بود؟ زمانی که فاجعه کهریزک اتفاق افتاد کجا بود که حالا دم از عدالت ميزند. کسی دم از عدالت ميزند که پس از فاجعه کهریزک، او در برابرش قاضی مرتضوی را تشویق کرد و به او پستهاي بالاتری در دولت داد.
نظر من بر این است که تنها نباید شخص محمود احمدینژاد یا بقایی و یا مشایی پاسخگوی فسادها باشند. افرادی باید پاسخگو باشند که او را از استانداری اردبیل به شهرداری تهران و ریاستجمهوری رساندند. امثال کسانی که آن زمان از احمدینژاد حمایت ميکردند باید پاسخگوی فعالیتهاي او باشند. انسان اگر اشتباهی مرتکب شد باید شهامت عذرخواهی را داشته باشند. این آقایان هم باید از مردم ایران عذرخواهی کنند. مردم قطعا با عذرخواهی کوتاه خواهند آمد اما با سکوت و رد شدن از ماجرا کنار نمیآیند و مسببان را نخواهند بخشید. افرادی که در راس حامیان احمدینژاد بودند دیگر نباید وارد سیاست شوند چون ممکن است دوباره با تصمیم گیریها و مدیریت آنها پدیدهاي مانند احمدینژاد را رو کنند و باز هم به کشور و بیت المال ضربه بزنند.
یکی از مطالبات مردم در زمان انتخابات ریاستجمهوری دهم و به ویژه یازدهم از حسن روحانی موضوع رفع حصر بود. هر چند آقای شمخانی گفته است که حصر نداریم اما امروز برخوردها با رئیس دولت اصلاحات در همان مسیر قرار دارد و محدودیتها همچنان دیده ميشود.
حقیقتی را که باید بگویم این است که اعتماد مردم به دولت کم شده است. رفع حصر به عنوان یک درخواست جدی از سوی حامیان آقای روحانی در جریان دو انتخابات سالهای 92 و 96 وجود داشت و جامعه از شخص رئیسجمهور انتظارهای بسیار بالاتری در این زمینه داشت. آقای روحانی باید به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی طی این پنج سالی که گذشته است فکری به حال رفع حصر ميکرد نه اینکه امروز بعد از 5 سال با عرض تاسف ميبینیم که نه تنها رفع حصر صورت نگرفته است بلکه برای آقای خاتمی هم محدودویت هایی قائل ميشوند که اصلا عادلانه نیست. این نوع برخوردها و محدودیتها برای افرادی که مردم دوستشان دارند و همه آنها انسانهاي شریفی هستند باعث کمرنگ شدن اعتمادها خواهد شد. وقتی مردم ميبییند رئیس دولت اصلاحات که در دوران مدیریتاش مشکلی وجود نداشته اجازه خروج از منزل را پیدا نمی کند اما از آنسو محمود احمدینژاد با آن همه تخلف و اظهار نظرهای تند آزادانه حرکت ميکند حق دارند به عدالت شک کنند.