میگل هشترودی- روزنامه بهار
زمان زیادی است که کارشناسان بر موضوع اعتیاد دانش آموزان تاکید ميکنند اما آموزش و پرورش و مسئولان ذیربط همچنان این امر را انکار ميکنند و آمار دقیقی از دانش آموزان معتاد ارائه نمیدهند به همین دلیل است که آمارهاي ضد و نقیضی از اعتیاد در مدارس به گوش ميرسد که همه ی آنها خبر از عمق فاجعهاي ميدهد که در زیر پوست شهر در جریان است. روز گذشته پرویز افشار سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر با اشاره به کاهش سن شروع مصرف مواد مخدر در کشور گفته بود:« 2 درصد جامعه دانش آموزی در مقطع دوم متوسطه تجربه حداقل یک بار مصرف مواد مخدر را داشتهاند و متاسفانه از سال 92 شاهد افزایش مصرف موادمخدر بودیم که این افزایش نیز ناشی از مصرف «گل» گزارش شدهاست.» و این موضوع آژیر خطری است که صدایش هر روز بلند تر ميشود.
***
«گل» از «شیشه» مخربتر است
چندی پیش سرهنگ محمد بخشنده، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر شهر تهران درمورد دلایل گرایش جوانان «گل»گفته بود: «متاسفانه گرایش قشر جوان به مواد مخدر جدید زیاد است و بخش قابل توجهی از کشفیات پلیس مواد صنعتی و جدید مواد مخدر است. جوانها به دنبال تجربههاي جدید هستند و در حالی که آموزش مناسب و نظارت خانوادهها نباشد این مواد جدید با تبلیغاتی که درمورد آنها وجود دارد ميتواند جوانان را به خود جذب نماید. یکی از مواد مخدری که امروزه مورد توجه جوانان قرار گرفته «گل» است که در مزارع کشت و به طور سیگارت مصرف ميشود. بذر این ماده مخدر از هلند به ایران وارد ميشود و قابلیت کشت در بیشتر مزارع کشور را دارد و به همین دلیل ما به فرمانداریها و استانداریها تاکید نمودیم نسبت به کشت این مواد حساس باشند. تاکنون هم افرادی در فرودگاههاي کشور دستگیر شدند که بذر این گیاه را با خود به کشور وارد ميکردند. گل در برخی زمینهها تا ۵ برابر شیشه قدرت تخریب کنندگی دارد.»
حالا اما پرویز افشار، معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر معتقد است که همه دانش آموزانی که گل استفاده ميکنند معتاد نیستند زیرا خیلی از آنها تنها یک بار از این مواد استفاده کرده اند. او ميگوید:« میانگین سن مصرف مواد مخدر تغییر نکرده است اما اطلاعاتی داریم که نشان میدهد در جمعیت دانشآموزی افراد در سن 15، 16 و 17 سالگی شروع به مصرف گل میکنند و البته مصرف گل در سنین پایینتر هم آغاز میشود. با توجه به اینکه برخی از افراد بذر گل را در گلخانهها کشت میکنند و تبلیغات اغواکننده در فضای مجازی وجود دارد؛ دسترسی به ماده مخدر گل سادهتر شده است، همچنین برخی معتقدند که گل اعتیاد آور نیست در حالی که اعتیاد به این ماده مخدر به سرعت شیشه نیست و به مرور زمان صورت میگیرد.»
او در مورد آمار مصرف دانش آموزان ودانشجویان از ترامادول و قرصهای مشابه نیز ميگوید: «مصرف این قرصها در جمعیت دانشجویی نسبت به سال 95 افزایش زیادی نداشته است و همچنین هم اکنون برنامه غربالگری جمعیت دانش آموزی و شناسایی و درمان گروههای در معرض خطر نیز انجام میشود.»
به نظر ميرسد این که سن اعتیاد دانشآموزان به زیر 15 سال برسد و آنها اعتیاد را با «گل» تجربه کنند، مواد مخدری که به گفته رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر از شیشه هم خطرناک تر است، علاوه بر افت تحصیلی و دوری دانش آموزان از فضای نوجوانی، آنها را به پرتگاهی نزدیک ميکند که اگر در ابتدای امر پیشگیری صورت نگیرد نسلی را همراه با خود به سقوط دعوت خواهند کرد.
آمارهاي ضد و نقیض ادامه دارد!
آخرین باری که آمار دانش آموزان معتاد اعلام شد سال ۱۳۸۷ بود که محمد رضا جهانی،قائم مقام دبیر کل وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر از وجود ۳۰ هزار دانش آموز معتاد در کشور خبر داد. این آمار زمانی اعلام شد که هنوز کارشناسان برای بررسی وضعیت مواد مخدر در کشور، به طرح ارزیابی سریع وضعیت اعتیاد در کشور استناد ميکردند که در سال ۱۳۸۶ انجام شده بود. آمار اعلام شده، بر اساس شمار دانش آموزان خودمعرف بود و بنابراین دانش آموزانی که تمایل به ترک نداشتند در آن لحاظ نشده بودند.
سال گذشته بود نیز محمدرضا انصاریپور مسئول دفتر سیاسی فرمانداری شهرضا گفته بود : «اگر در دهه ۸۰، ۳۰ هزار دانشآموز داشتیم که برای یک بار از مواد مخدر استفاده کردهاند، در سال ۹۰ این آمار به ۴۵ هزار نفر رسیده است. در سال ۸۷ بالغ بر ۳۰ هزار مصرف کننده نوجوان مواد مخدر داشتیم که این میزان در سال ۹۰ برابر با ۱۳ درصد کل معتادان موجود در جامعه بوده است که همگی خود معرف بودند. آموزش و پرورش منکر این تعداد از معتاد در مدارس میشود که خود آسیبی در زمینه بررسی این موضوع در آموزش و پرورش است.
پیش از آن نیز وقتی خبر از اعتیاد یک درصدی دانش آموزان در مدارس، در رسانهها پیچید، نادر منصور کیایی مدیرکل دفتر مراقبت از آسیبهای اجتماعی آموزشوپرورش در این باره گفت: «یک درصد از دانشآموزان معتاد هستند یعنی جمع زیادی از افراد وابستگی به مواد مخدر دارند در حالی که پروژه میدانی مدیریت مورد با نام مددکاری اجتماعی در مدرسه که در حال فعالیت است حکایت از آن دارد در سال تحصیلی گذشته یک درصد از دانشآموزان در معرض خطر شناسایی شدند یعنی 136 هزار دانشآموز در معرض خطر مصرف مواد مخدر هستند اما افرادی که مصرف مواد داشتند 3 هزار و 600 نفر هستند. این 136 هزار نفر دانشآموزانی هستند که نشانههای خطر را دارند یعنی متغیرهای روانی، اجتماعی و محیطی موید این است که این افراد ریسک خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر را دارند و بر اساس اقدامات تشخیصی متوجه شدیم از میان آنها 3 هزار و 600 نفر حداقل یک بار مصرفکننده مواد مخدر بودند بنابراین اختلال مصرف مواد در آنها احراز شد و این افراد به مراکز درمانی ارجاع شدند و با همراهی دانشگاههای علوم پزشکی تحت درمان سرپایی یا بستری قرار گرفتند.»
این آمارهاي ضد و نقیض نشان از این دارد که آموزش و پرورش میلی برای ارائه دقیقی از این موضوع ندارد و چه بسا اعتیاد دانشآموزان را به طور کلی انکار ميکند و مثل حمید رضا حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش دولت دهم معتقد است که نباید آماری از اعتیاد دانش آموزا اعلام کرد چون با اعلام این مسائل، کار آموزش و پرورش زیر سوال خواهد رفت! بالاخره هر چه که هست و هر فکر و نظر و ایدهاي که پشت این کتمان و انکار پنهان است، مسئولان ذیربط باید این موضوع را هم مد نظر قرار دهند که اعتیاد دانش آموزان شوخی بردار و قابل انکار نیست و حتی اعتیاد یک دانشآموز هم فاجعه محسوب میشود.
مدرسه دولتی و غیرانتفاعی ندارد
در چند سال اخیر با توجه به رشد تعجب برانگیزمدارس غیرانتفاعی به جهت بهبودی کیفیت در امور تحصیل و همچنان فضای تربیتی دانش آموزان، والدین با هزاران امیدو آرزو سعی ميکنند که فرزندانشان را در این مدارس ثبت نام کنند تا خیالشان از هر نظر یعنی هم از نظر آموزشی و هم از نظر تربیتی راحت باشد.اما متاسفانه شاهد هستیم که فرق چندانی میان مدارس دولتی و غیرانتفاعی و حتی مدارسی با القاب مختلف، وجود ندارد. اعتیاد پیش از آن که به مدرسه و نظارت ربط داشته باشد به محیط اطراف ربط دارد و فکر کردن به این موضوع که تحصیل یک دانش آموز در مدرسه غیرانتفاعی به دلیل کم بودن دانش آموزان و نظارت بیش تر مانع از این ميشود که آن دانش آموز به اعتیاد روی بیاورد کاملا اشتباه است زیرا خیلی از کسانی که در مدارس غیر انتفاعی تحصیل میکنند از تمکن مالی بسیار خوبی بهرهمند هستند و این طور هم که این روزها معلوم است اعتیاد ابتدا به سمت افراد متکمن ميرود بعد انگشت نشانه را به سوی افراد کم تر برخوردار ميگیرد. بنا براین تفاوتی نمی کند که دانشآموزی در مدرسه دولتی تحصیل کند یا غیر انتفاعی و غیره، اگر آگاهی لازم در جهت خود داری از اعتیاد را نداشته باشد هر لحظه ممکن است که به سمت اعتیاد کشیده شود.
نسل جوان باید مهارت اجتماعی مقابله با اعتیاد را فرا بگیرد
بهزاد کرمیان، کارشناس آموزش و پرورش در رابطه آگاهی بخشی به دانشآموزان درباره اعتیاد ميگوید: «نسل جوان باید مهارتهای اجتماعی مقابله با اعتیاد وعدم گرایش به مصرف موادمخدر صنعتی و شیمیایی را فرا بگیرد. هر اقدامی در راستای افزایش آگاهی مردم در زمینه کاهش مواد مخدر انجام شود گامی مثبت تلقی خواهد شد و مبحث اجتماعی شدن مبارزه با اعتیاد هم گامی نوین و مهم در همین راستا است. هم اکنون عرضه و تقاضا برای موادمخدر روانگردان و صنعتی افزایش یافته و در واقع یک تهدید خطرناک و مهم به حساب میآید، چراکه این موضوع بر روی دیگر نارساییهای اجتماعی نیز تاثیرگذار بوده است.»
وی مهمترین گروههای هدف در پیشگیری از اعتیاد را دانشآموزان و محیط مدرسه بیان کرده و میگوید: «محیط مدرسه بیشترین تاثیرگذاری و الگوگیری را در قشرعظیمی مانند دانشآموزان دارد و میتواند بیش از محیط خانه به شکل غیر مستقیم اثرگذار باشد. دانشآموزان باید در محیط مدرسه تحت تاثیر آموزش مهارتهای اجتماعی درمقابله با اعتیاد قرار بگیرند؛ چرا که مقابله با آسیبهای اجتماعی با رویکرد ارتقای فرهنگ روانی و اجتماعی در جامعه نهادینه میشود.»
کرمیان با اشاره به اینکه کسب اطلاعات درمورد انواع مواد مخدر باید به روز باشد، گفت:« نباید به موضوع مهم اعتیاد به مصرف مواد مخدر تکبعدی توجه کرد، ضرورت دارد نسل از همان دوران پیش دبستانی تا دبیرستان افراد تحت آموزش مهارتهای اجتماعی قرار گیرند تا بتوانند در هر شرایطی خود را از گرفتاری مواد مخدر نجات دهند. مقابله جدی با معضل اعتیاد به مصرف مواد مخدر صنعتی و شیمیایی نیاز به یک اراده ملی در تمامی سطوح دارد که باید مرکز شروع آن از محیط خانه و مدرسه باشد. نباید به این معضل که آسیبهاي اجتماعی زیادی را به بار میآورد سطحی نگاه کرد، بحث اجتماعی شدن مبارزه با اعتیاد باید در جامعه ایدهای جدی و حساس تلقی شود و همه دربرابر آن احساس مسئولیت کنند تا نسل آینده و امروز سالم بمانند.»
یادمان باشد بچهخلافهای این روزهای مدارس با بچه خلافها و دانشآموزان «سیگاری» گذشته فرق دارند. آنها شب امتحانشان را با سیگار که نه، با انواع و اقسام مخدرها سر میکنند تا نمره بالاتری بیاورند و ساعتهای بعد از امتحان را با مستی در خیابانها میگذرانند. بنابر این نوع ارتباط و واکنش با این نوجوانان که آینده خود را ميسوزانند متفاوت است. برای نسل بعد کاری کنیم...