امیر راعی فرد-روزنامه بهار
با گذشت زمانی نسبتا طولانی نوبت به گفتوگوی مستقیم رئيسجمهور با مردمی رسید که منتظر ساختاری متفاوت در محدوده ارتباطی میان خود و رئيس دولت بودند.آنچه پیش از آغاز این گفتوگو نظرها را به خود جلب نمود نحوه تبلیغات صورت گرفته برای این بخش از برنامههاي صدا و سیما بود که بیشتر به تبلیغات یک برنامه تلویزیونی شباهت داشت تا یک گفتوگوی ملی. به زعم نگارنده پرداختن به طرف مقابل گفتوگو با رئيسجمهور و مانور تبلیغاتی بر روی یک مجری توانمند سیما نکته منفی اولیه پیش از ورود به آغاز این گفتوگو را تشکیل ميداد.در شرایطی که کشور به ظاهر از یک بحران اعتراضی سخت عبور کرده است، روال پیش گرفته شده از سوی مدیران ارشد
نظام نه تنها امکان برقراری یک رابطه منطقی میان مردم و مسئولان را فراهم نکرد بلکه با روشی تصنعی تمام سعی خود را معطوف به ایجاد جذابیت هایی موازی نسبت به گفتار رئيس دولت نمود.انتخاب گزینهاي همچون رشید پور از سوی صدا و سیما و احتمالا با تایید رئیس جمهور که دارای آیتمهاي مشخصی ميباشد صرفا ميتوانست سبب ایجاد جذابیتهاي غیر واقعی گردد. به نظر ميرسد که تصمیم سازان رسانهاي در کشور با این تحلیل که انتخاب رشید پور به عنوان حامی دیروز رئيس دولت و به عنوان کسی که از سوی صدا و سیما در یک بازه زمانی با محدودیت فعالیت روبرو بوده و یا دست کم شایعات قدرتمندی در این زمینه به گوش ميرسیده است، ویترین خوبی را برای عامه مردم فراهم مينماید، دست به این انتخاب ظاهرا جسورانه زده اند.اما شاید بتوان ادعا کرد که آنچه از دید برنامه سازان رسانهاي و سیاسی صدا و سیما و نهاد ریاست جمهوری پنهان مانده است، عدم وجود تعریف درست کلمه «گفتوگو» و برنامه زنده تلویزیونی است.
به این مفهوم که مدیران رسانه کشور هنوز و با گذشت قریب به ۴۰ سال نقش حاکمیتی درک درستی از یک برنامه مدون گفتوگوی مستقیم در ذهن ندارند.باید توجه داشت که گفتوگو به معنای ساده گفتن و شنیدن میان دو نفر به عنوان نمایندگان دو طیف مختلف سیاسی یا اجتماعی و حتی در سطح تضعیف شده آن به معنای طرح مقولههاي مورد تعارض از سوی یک طرف و از زبان سایرین در قبال طرف دیگر گفتوگو ميباشد.حال با توجه به معنای سیاسی و اجتماعی این مقوله نحوه انتخاب طرف دوم یک گفتوگو نخستین پرسشی است که ذهن را به خود مشغول ميسازد.آیا برای اجرای چنین برنامهای درباره انتخاب یک مجری تلویزیونی کار مناسبی خواهد بود؟آیا روال برنامه سازی ورود به حیطههاي غیر حرفهاي رئيسجمهور بوده است که یک مجری تلویزیونی باید طرف گفتوگوی رئيس دولت قرار بگیرد؟
آیا مردم منتظر یک شوی سرگرم کننده از زندگی شخصی رئيسجمهور بودند که یک « شو من» نیاز مردم منتظر را برآورده سازد؟!توانمندی رشیدپور در قواره یک مجری عمومی که نسبت به اجرای جنگهاي شادی و برنامههاي روزانه تلویزیونی و مهمانیهاي خصوصی امری کتمان ناشدنی ست اما آیا مدیریت یک گفتوگوی تخصصی در حوزههاي سیاسی و اقتصادی نیز از عهده یک مجری عام بر ميآید؟!نداشتن اطلاعات کامل در حوزههاي اقتصادی و سیاسی و همچنین دادن اطلاعات غلط به مخاطب که دست کم در دو مرتبه با واکنش طرف مقابل گفتوگو مواجه گردید نخستین مواردی بود که در حین انجام این گفتوگو جلب نظر ميکرد. رشیدپور بر مبنای اجراهای پیشینش خود را نیازمند بازیگری و جلب نظر مخاطب ميدید، در این برنامه هم به همان سیاق رفتار خود را تنظیم کرده بود که شاید بتوان آن را به عنوان یکی از نقاط ضعف این گفتوگو برشمرد.
لبخندهای تصنعی و تلاش محکوم به شکست مجری جهت نشان دادن شرایط دوستانه بیش از حد نیاز و عدم وجود توان تخصصی جهت ورود چالشی به نفس گفتوگو از دیگر نقاط ضعف فاحش مجری اشتباه این برنامه بود.باید توجه داشت که در تمام دنیا این گونه گفتوگوهاي سیاسی و مدیریتی توسط روزنامه نگاران متبحر که دارای شناسنامه کاری شفاف و تخصصی هستند اجرا ميشود و البته جهت حفظ ویترین ابتدایی گفتوگو در ابتدا و به عنوان نخستین انتخاب، توان برنامه سازان بر انتخاب روزنامه نگاران متخصص و سلبریتی معطوف ميگردد.حال آنکه گویا در ایران تخصص گرایی در اجرا و گفتوگوهای چالشی میان مردم و مسئولان از کمترین درجه اهمیت برای برنامه سازان و سیاست مداران برخوردار است.
کوتاه سخن اینکه فارغ از پاسخهاي کلیشهاي و قولهاي همیشگی مسئولان که به امری عادی در ارتباطهاي مستقیم بدل شده است، انتخاب مجری سلبریتی مجلسی برای مدیریت این گفتوگو بزرگترین و نخستین اشتباه برنامهسازان سیاستمدار تلقی ميگردد. لازم به یادآوری است که مردم در انتظار ندایی متفاوت از جانب رئيسجمهورشان بودند که این گفتار برایشان جذابیت خلق نماید نه اینکه مجری برنامههاي طنز و نشستهاي صمیمی عمومی خود را در محدوده جذابیتهاي تلویزیونی غرق کند و بدل به مجری رئيسجمهور گردد