محمد توکلی- روزنامه بهار
سرلشگر فیروزآبادی، رییس سابق ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به انتخابات88 میگوید: «مهندس موسوی گفته بود از باطن احمدینژاد خبر دارد ولی ما خبر نداشتیم.» این بخش از سخنان این مقام ارشد نظامی سابق را میتوان در ادامه انتقادات، اعتراضات و افشاگریهای چهرههای جریان اصولگرا پس از اقدامات و اظهارات اخیر رییسجمهور سابق ارزیابی کرد. اما آیا واقعا میرحسین موسوی از باطن احمدی نژاد باخبر بود و پرسش مهمتر اینکه آیا برای عبور از احمدی نژاد در خرداد88 و انتخاب گزینهای دیگر نیاز به کشف باطن او بود؟! با هم نگاهی بیندازیم به ظاهر عملکرد دولت نهم در دو حوزه اقتصاد و سیاست خارجی؛ با نگاهی به شاخصهای اقتصادی در روزهای انتخابات88 که به نوعی برآیند عملکرد دولت اول احمدی نژاد هم بود شاهد آن بودیم که نرخ تورم کشور بنابر اعلام مراکز آماری همان دولت عددی بیشتر از 25 درصد را نشان میداد و نرخ رشد اقتصادی نیز که نشانگر میزان رکود یا رونق در اقتصاد کشور است به نزدیک صفر رسیده بود.
در بخش سیاست خارجی نیز شاهد انزوای کامل کشورمان در صحنه بین الملل، انتقال پرونده هستهای به شورای امنیت و شکست کامل مذاکرات هستهای بودیم. بیاییم از عملکرد آن دولت را در حوزه هایی همچون سیاست داخلی، فرهنگ و مسائل اجتماعی عبور کنیم که شکست سیاستهای دولت اصولگرا در این بخشها مشخصتر از آن است که نیازی به شرح و توضیح اضافهتری داشته باشد. همانطور که مشخص است بر خلاف تصور جناب فیروزآبادی که در روزگاری نه چندان دور از همراهان نزدیک محمود احمدی نژاد بود با نگاهی به «ظاهر» احمدی نژاد هم میشد به این نتیجه رسید که چنین فردی کشور را به چه سمت و سویی خواهد بود و نیازی به دیدن «باطن» او و یا کشف رمز و رازهای او نبوده است.
بنابراین مهندس موسوی و دیگر فعالان سیاسی کشور که در انتخابات88 دلسوزانه از به پرتگاه رفتن ایران در صورت حضور مجدد او در قوه مجریه سخن میگفتند کاری به باطن او و این قبیل مسائل نداشتند و با نگاهی گذرا بر ظاهر کارنامه پر اشکال او به این نتیجه رسیده بودند که خطر انتخاب احمدی نژاد و مانند او برای کشور بزرگترین خطری است که میتواند امنیت ملی و منافع مردم را تهدید کند.به نظر میآید اصولگرایانی که در این روزها به یکباره به یاد «باطن» احمدی نژاد افتادهاند و در جایگاه اعتراض به او نشستهاند اتفاقا به بخشی از اظهارات رییس جمهور سابق معترضند که با دقت در آن و فراموشی عملکرد گوینده آن سخنان میتوان گفت آنقدرها هم بی راه نیست.
موضوعاتی از قبیل انتخابات آزاد و یا ایجاد فضای باز سیاسی و عبور از برخوردهای ناصواب با فعالان سیاسی که اعتراضاتی را به رویههای نادرست حکمرانی در کشور دارند موضوعاتی است که بیش از دو دهه پیش جریانات اصلاح طلب از آن سخن گفتهاند و هر فرد دلسوزی نسبت به ایران و نظام سیاسی برآمده از انقلاب مردم در سال57 از آن حمایت میکند.به نظر میآید اتفاقا آنچه «باطن» احمدی نژاد خوانده شده است و این روزها مورد نقد و اعتراض حامیان و شیفتگان دیروز اوست «تَکرار» سخنان بزرگان اصلاح طلب است که حتی میتوان فارغ از سابقه گوینده این سخنان با بخشهای بسیاری از آن هم همدلی و همراهی داشت.