روزنامه بهار: محمود احمدینژاد همچنان به نامه نگاریها و اظهارات «از جنس دیگر» خود ادامه میدهد. حالا حدود دو هفته از نامه رییس جمهور سابق به رهبری نظام گذشته است و او چند روز پیش در سخنرانی خود در جمع برخی دانشجویان بر مطالب آن نامه تاکید دوبارهای داشته است. نامهای که در آن سخن از برگزاری انتخابات آزاد و زودهنگام آمده بود و تغییر در سطوح عالی مدیریتی در قوه قضاییه، از تغییر در دفتر رهبری گفته شده بود و آزادی فعالان سیاسی که به رویههای جاری در کشور اعتراضاتی را داشتهاند و. . . در چند روزی که از نامه احمدینژاد میگذرد واکنشهای مختلف و متفاوتی را شاهد بودیم، جریان اصولگرا که روزگاری شیفته و حامی رییس دولتهای نهم و دهم بود به مخالفت کامل با او روی آورد و حتی در این راه از تعریف و تمجید نسبت به محصوران هم دریغ نکرد!
به عنوان دو نمونه از این مواجهه با نامه احمدینژاد شاهد اظهارات رییس سابق ستاد کل نیروهای مسلح بودیم که مهندس موسوی را فردی میدانست که بر خلاف اصولگرایان باطن احمدینژاد را دیده بود و یا مدیر مسئول روزنامه اصولگرای «جوان» که در یادداشتی به تمجید از رای دادن محصوران در انتخابات96 پرداخته و رای باطله احمدینژاد در آن انتخابات را مورد انتقاد قرار داده بود.اما پرسش اساسی این است که جریانات اصلاحی در این میان قرار است چه موضعی اتخاذ کنند. رییس جمهور سابق و همراهانش معتقدند مسیری که آنان در حال پیمودن آن هستند «اصلاحات بنیادین» است و نه تنها از جریان اصولگرا «منحرف» هستند بلکه ضد آن جریان سیاسی عمل میکنند. از طرف دیگر اصلاح طلبان نیز پس از اعتراضات دی ماه مورد انتقاد شدید بخشی از بدنه اجتماعی حامی خود قرار گرفته اند، به شکلی که درصد قابل توجهی از حامیان اصلاحات و دولت مورد حمایت این جریان سیاسی از انتخاب کاندیدای این جریان و به طور کلی حضور در انتخابات96 ابراز پشیمانی میکنند.
در چنین شرایطی به طور طبیعی امکان آن که این بدنه اجتماعی در بلند مدت به سمت و سوی گروهی برود که جدا از اهداف و نیت واقعی آنان، پرچم «اصلاحات بنیادین» را در دست دارد کم نیست، در نتیجه همین امر به نظر میرسد جریان اصلاح طلب لازم است تکلیف خود را در این بزنگاه تاریخی روشن کند. تاکید اصلاح طلبان بر نقاط تاریک کارنامه احمدینژاد و دولتهای نهم و دهم – که اندک هم نیست – تا یک جایی میتواند همدلی و همراهی بدنه اجتماعی حامی جریان اصلاحات را با خود به همراه داشته باشد و از یک مرحلهای به بعد دیگر همچونترفند سیاسی، رسانهای دولت اعتدال که استفاده از کلیدواژه «دولت قبل» بود به ضد خودش تبدیل خواهد شد.
به نظر میرسد که لازم است اصلاحطلبان به جای تاکید (و یا حداقل در کنار تاکید) بر عملکرد منفی دولتهای نهم و دهم در حوزههای مختلف و یا یادآوری نقش احمدینژادیها در وقایع ناگوار پس از انتخابات88 از تفاوتهای قرائت خود از اصلاحطلبی با خوانش احمدینژاد و یارانش بگویند. آیا اساسا تفاوتی وجود دارد؟ اگر تفاوتی هست مصداقهای آن چیست؟ موضع مشخص اصلاح طلبان نسبت به نامه رییس جمهور سابق و تاکید او بر آزادیهای سیاسی، اصلاحات در قوه قضاییه و انتخابات آزاد چیست؟سکوت چهرههای اصلاح طلب درباره این نامه و به طور کلی اظهارات و اقدامات یک سال اخیر محمود احمدینژاد نه تنها سبب کاهش همراهی اجتماعی با رییس دولتهای نهم و دهم نمیشود بلکه باعث آن خواهد شد که بخشی از بدنه اجتماعی حامی جریانات اصلاحی، به درست یا غلط اصلاح طلب واقعی را احمدینژاد بدانند، به خصوص آن بخش از جامعه که به هر دلیلی دیگر تمایلی به دو گانه سیاسی اصلاح طلب، اصولگرا ندارد و تلاش کرد صدای خود را در اعتراضات دی ماه به گوش تصمیم گیران کشور برساند.
وجه دیگری از آزمون دشواری که اصلاحطلبان در آن قرار گرفتهاند پاسخ به این پرسش است که جریان اصلاحات نسبت به برخورد احتمالی با رییس جمهور سابق چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؟آنطور که از شنیدهها برمیآید ادامه تحرکات اخیر احمدینژاد با برخورد نظام سیاسی با او همراه خواهد شد و ممکن است سرنوشت او نیز همچون روسایجمهور گذشته شود، در صورت تحقق این شنیدهها چهرههایی که ذیل جریان اصلاحطلبی به فعالیت سیاسی مشغول هستند چه خواهند کرد؟ آیا رقابتهای سیاسی آنان را از اهداف و آرمانهای اصلاح طلبانهای که مدعی پیروی از آن هستند دور میکند؟به نظر میآید که لازم است در پرونده احمدینژاد دو موضوع از یکدیگر تفکیک شود.
موضوع اول عدم کفایت او در مدیریت اجرایی کشور است که سبب آسیبهای فراوانی به ایران در بازه زمانی سالهای 1384 تا 1392 شد. آسیب هایی که بخشی از آن را میتوان در گزارشهای نهادهای نظارتی، وضعیت معیشتی مردم، سیاست خارجی ناکارآمد، پروندههای مفاسد اقتصادی و. . . مشاهده کرد، اما آن برخوردی که این روزها صحبت از آن میشود نه به دلیل بی کفایتیهای گذشته رییس جمهور پیشین بلکه به علت مواضع سیاسی اخیر اوست.به نظر میآید که لازم است اصلاحطلبان همان قدر که در پی رسیدگی به پرونده عملکرد اجرایی او و خساراتهای وارد بر کشور در دولتهای نهم و دهم هستند میباید با تمام توان نسبت به برخورد احتمالی سیاسی با رییس جمهور سابق واکنش منفی نشان داده و تا جایی که امکان و اختیار آن را دارند اجازه تکرار تصمیمات هزینهسازی همچون حصر و یا محدودیتهای مشابه را ندهند.