حمیدرضا جلائیپور طی یادداشتی با هشدار نسبت به آینده سیاست داخلی و سیاست خارجی ایران نوشت: این روزها هرچه نوشتههای کارشناسان امورسیاسی و روابط بینالملل را میخوانیم اجمالا نتیجه این است که بعید است برجام «فرو بریزد»، ولی از آن مهمتر و خطیرتر تحریمها است که به صورت نوشته و نانوشته دارد تشدید میشود و بقول روزنامهنگراران بجای اینکه برجام برود این «اقتصاد» ایران است که دارد «می رود».جلایی پور ادامه داد: باز این روزها هرچه بحثهای اقتصاددانان با گرایشات مختلف را میخوانیم اجمالا یکی از نتایج مشترک این است که عبور از وضعیت فعلی و بحرانی اقتصادی به وضعیت رونق و پایدار اقتصادی، فقط راهحل اقتصادی ندارد و به راهحل اساسی سیاسی (هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی) نیاز دارد.
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که «منظور از راهحل سیاسی چیست؟» تصریح کرد: یکی از راهحلهای اساسی سیاسی این است که شکاف بین دولایه اصلی نظام سیاسی در ایران را به نفع اولی سامان یابد. لایه اول لایه بیرونی نظام سیاسی یا دولت رسمی است که مشروعیت آن متکی بر رای مردم است و به افکار عمومی پاسخگو است، ولی در امور کلیدی و مربوط به منافع ملی قدرت عمل ندارد. لایه دوم لایه درونی و دولت موازی است که از قدرت موثر برخوردار است و حرف آخر را در توزیع منابع کشور و تعیین سیاستهای اصلی میزند، ولی در برابر اقداماتش در پیشگاه افکار عمومی پاسخگو نیست. دولت موازی بیشتر جهتگیریهای ایدئولوژیک نظام سیاسی را بر جهتگیریهای مبتنی بر منافعملی ترجیح میدهد. وجود این شکاف یکی از عوامل ناکارامدی نظاماقتصادی و یکی از عوامل گسترش رانتخواری، فساد ساختاری و اخیرا گسترش ناامیدی از آینده در بیش از هفتاد درصد مردم ایران است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: توجه کنیم کاهش شکاف بین دو لایه نظامسیاسی به معنای آن نیست که مشکلات جامعه سریع حل خواهد شد بلکه به معنای این است با کاهش شکاف مذکور گشایش سیاسی و رابطه مردم با نظامسیاسی بهبود مییابد و بجای رشد ناامیدی، امید به آینده و اعتماد به حکومت افزایش مییابد و این امید مهمترین سرمایه ملی برای رویارویی با ابرچالشهای کشور است.وی خاطر نشان کرد: علامتهای کاهش شکاف بین دولایه حکومت در کجا است؟ حداقل به چهار علامت میتوان اشاره کرد. علامت اول در ظهور سیاست خارجی «متوازن» است. متاسفانه سیاست خارجی کنونی ایران در منطقه در حاشیه سیاست روسیه حرکت میکند. سیاستخارجی متوازن بدین معنا است که در صحنهسیاست خارجی برای جمهوری اسلامی همانقدری که روسیه وزن دارد باید بتواند به طور همزمان با همان وزن با چین، اروپا، ترکیه، مصر، عربستان و آمریکا تعامل (و رقابت) داشته باشد.
این عضو حزب اتحاد ملت ادامه داد: در ضمن مجری اصلی سیاست خارجی متوازن وزارتخارجه جمهوری اسلامی است نه نهادهای نظامی. علامت دوم کاهش میان دولایه، تغییر در سیاستهای اصلی صداسیما است. در شرایط فعلی برنامههای سیاسی صداوسیما در جهت تقویت انسجام و اعتماد ملی نیست بلکه ابزار دست «دولت موازی» است.وی با اشاره به طرح فیلتر تلگرام اظهار کرد: اینکه می بینیم پیام رسان تلگرام به وسیله اصلی ارتباطی و خبری مردم ( در اندازه چهل میلیون) تبدیل شده یکی از عللش به بی اعتمادی مردم به صداوسیما است. علامت سوم انجام اصلاحات قضایی در قوهقضاییه است. قوهای که در پروندههای ملی به ابزار سیاسی دولت موازی تبدیل شده است. علامت چهارم اصلاحات اساسی در نظارت استصوابی است. در سیسال گذشته نظارت استصوابی حافظ دولت موازی بوده و راه رشد شایستهها در قوای حکومتی را با مشکل روبرو کرده است. نتیجه این «شایستهگریزی» یک نظام سیاسی غولپیکر ، ناکارامد و آلوده به رانت و فساد شده است.
جلایی پور همچنین گفت: چرا نیروهای سیاسی در داخل کشور از راه حل سیاسی در ایران صحبت میکنند؟ یکی از این نیروها اصلاحطلبان هستند که در بیست سال گذشته دنبال کاهش شکاف فوق به نفع دولت رسمی در نظام سیاسی بودهاند که همچنان دولت موازی در برابر آن مقاومت میکند. نیروی دوم تقابلگرایان و حافظان دولت موازی و دولت پنهان هستند. این نیرو هم از راه حل اساسی سیاسی دفاع می کند و راه حلش این است که شکاف در بین دولایه در نظام سیاسی را به نفع لایه دولت موازی تمام کنند. ظریف اینکه بعضی از آنها بی احتیاطی هم میکنند و صریح حرف می زنند و برای حل ابر چالشهای ایران از حکومت نظامیان سخن می گویند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: به نظر میرسد هم اکنون شرایط داخلی و منطقهای جمهوری اسلامی در مجموع در شرایط مناسب برای تصمیمگیریهای راهبردی است و بهترین موقع برای پر کردن شکاف دولایه به نفع لایه دولت رسمی برای مهار ابرچالشها است. و نزدیک شدن به پیشنهاد تقابلگرایان یعنی یک ضربهکاری دیگر به ایران زدن است. زیرا نظامیگری عریان هم نظام سیاسی فعلی را فشلتر میکند (مثل دوره احمدی نژاد که در آن نظامیان فعال مایشا شدند و کشور زیر فشار قطعنامههای شورای امنیت رفت) و هم مردم ایران را به آینده نا امیدتر میکند. و ضربهای از این بزرگتر به ایران وجود ندارد.