«خواهشمند است از به همراه آوردن آلات موسیقی، قلیان، حیوانات (سگ و ...) و برپایی چادر در سطح محوطه بوستان جداً خودداری فرمایید.» تابلویی حاوی این مضمون از سوی پلیس پارکها تقریبا در همه فضاهای سبز نصب شده است و البته سؤالهای بسیاری را هم ایجاد میکند.اولین پرسشی که با خواندن سه کلمه قلیان، آلات موسیقی و حیوان در کنار هم به ذهن متبادر میشود این است که این سه مورد چه ارتباط معنایی میتوانند با هم داشته باشند؟ حتی برخی سازندههای سازهای سنتی این تابلو را به نحوی توهین به یکی از هنرهای سنتی کشورمان تلقی میکنند. این تابلو حتی میتواند یادآور سکانسی دردناک از یکی از فیلمهای بروسلی باشد که بارها از تلویزیون پخش و صحنههای آن در ذهن بسیاری از ما تهنشین شده است. در این سکانس نگهبان از ورود بروسلی به پارک ممانعت میکند و در پی آن تابلویی را به او نشان میدهد که بر روی آن درج شده ورود سگ و چینیها ممنوع است!
این تابلوها در حالی در برخی اماکن عمومی نصب شدهاند که به نظر میرسد برای ورود ساز به این مکانها برخوردهای چندان قانونی و مدونی هم نمیشود و در این زمینه به شکل سلیقهای برخورد میشود.بر این اساس با وجود آنکه تقریبا در همهی پارکها و فضاهای سبز تابلو ورود ممنوع ساز، قلیان و حیوانات نصب شده است اما در بسیاری از مواقع نیز جوانان سازهایشان را با خود به این مکانها میبرند و با نواختن، مخاطبان بسیاری را نیز جذب میکنند. با این حال در برخی موارد برخورد سلیقهای با نوازندگان، هنرمندان و سازهایشان خاطرات پاکنشدنی را در اذهان عمومی ثبت کرده است؛ برای مثال شهریور ماه سال ۱۳۹۳ بود که به گروه حسین علیزاده که برای اجرای کنسرت عازم شیراز بودند، اجازه داده نشد به همراه سازهایشان سوار هواپیما شوند.این اتفاق در حالی رخ داد که طبق معاهده ورشو کادر پرواز با هماهنگی تیم امنیت اجازه دارند از ورود هر چیزی که بار خطرناک به حساب آید جلوگیری کنند. در این مورد حرفی از ساز زده نشده و تصمیمگیری در این رابطه نیز در اختیار کادر پرواز است.
از سال ۱۳۸۹ بود که برخی از منابع خبری از نصب تابلوهایی از سوی شهرداری مبنی بر ممنوعیت ورود ساز در کنار سگ و قلیان به داخل بوستانها و فضاهای سبز خبر دادند. این تابلوها همچنان در پارکها وجود دارد اما نکته قابل توجه اینکه در بسیاری از جشنهای مناسبتی که در پارکها برگزار میشود، این دستور نادیده گرفته میشود و از هنرمندان این حوزه دعوت میشود تا چند قطعهای را در پارکها اجرا کنند.در بیست و ششمین نمایشگاه صنایع دستی که خرداد ماه ۱۳۹۵ در مصلای تهران برگزار شد، نیز اجازه ورود به هنرمندان سازنده سازهای سنتی و همچنین گروههای موسیقی اقوام در کنار چادرهای عشایری داده نشد. به این ترتیب بخش مهمی از صنایع دستی از این رویداد مهم فرهنگی حذف شد.اما ممنوعیت ورود ساز به این مکانها ختم نمیشود بلکه بسیاری از نوازندگان و دوستداران موسیقی در شبکههای اجتماعی از تجربهی ناخوشایند خود که به آنها اجازه داده نشده است سازهایشان را در طبیعت و کوه با خود همراه کنند نیز نوشتهاند.ممنوعیت نمایش سازها از رسانه ملی هم موضوع تازهای نیست و بارها کارشناسان حوزه در این باره انتقادهایی داشتهاند. حتی برخی از مخاطبان جشنواره ملی موسیقی نواحی نیز در یازدهمین دوره آن به این موضوع نقد داشتند و اعلام کردند: اگر سازها را در تلویزیون نشان میدادند نسل جدید با موسیقی محلی و اقوام تا این اندازه بیگانه نمیشد و با فرهنگ خودش احساس غریبی نمیکرد.بر اساس این گزارش ایسنا، بهرغم تمام نصب این تابلوها در برخی از مکانهای عمومی، گروههای هنری بسیاری را در سطح شهر، متروها و حتی سفرهخانهها در حال نواختن ساز و اجرای موسیقی میبینیم، چرا تابلوی ممنوعیت ورود ساز به برخی از مکانها همچنان وجود دارد؟