پرهام پورمضان
گروه سیاسی: از مباحثی که در دهه های گذشته مطرح بوده و امروزه موضوع اصلی محافل علمی و مراکز سیاستگذاری و تصمیم گیری می باشد، پدیده جهانی شدن یا جهانی سازی است جهاني شدن یا جهانی سازی معادل هایی است که برای مفهوم Globalization در زبان فارسی اختیار شده و به نظر می رسد بر حسب نوع نگاه به این مفهوم، هر دو معادل ساخته شده در جای خود درست است که اندیشمندان و سیاستگذاران ما نیز از این دغدغه مستثنا نمی باشند.
جهانی شدن یا جهانی سازی ابعاد مختلفی مانند جهانی شدن فرهنگ، ارتباطات، اقتصاد و سیاست دارد. بعضي از دانشمندان، جهانی شدن را فرآیندهایی تعریف می کنند که بر اساس آن تمام مردم جهان در جامعه واحد و فراگیر جهانی به هم پیوند می خورند. برخي ديگر، جهانی شدن را نوعی جامعه شبکه ای می دانند که در ادامه حرکت سرمایه داری، پهنه اقتصاد، جامعه و فرهنگ را در بر می گیرد.
جهانی شدن بیش از همه در حوزه اقتصاد به وقوع پیوسته و بدون شک، انقلاب ارتباطات به تسریع آن در این حوزه کمک بسیار کرده است . به عقیده برخي ديگر، جهانی شدن عمدتا پی آمد یک انفجار تکنولوژیک است که همزمان در کامپیوتری کردن امور، ارتباطات از راه دور و حمل و نقل سریع مشاهده می شود. به طور كلي جهاني شدن در ٤عرصه بروز ميكند.١)عرصه اقتصادي٢)عرصه اجتماعي و سياسي٣)عرصه فرهنگي٤)عرصه تكنولوژي
جهاني شدن فرصت هاي امنيتي هم براي كشورهاي جهان سوم پديد مي آورد این موضوع یعنی فرصتهای امنیتی بستگی بسیاری به شرایط شکاف دولت ـ ملت در هر کشور جهان سومی دارد. اگر شکاف از حد معینی تجاوز نماید، تأثیر جهانی شدن بر طرح مجدد ملت و جامعه در برابر دولت و حکومت سبب می شود، تلقی از امنیت و چگونگی تأمین آن در دو حوزه ي متفاوت شکل بگیرد و نیروهای مکمل جامعه و حکومت به صورت نیروهای متضاد عمل نمایند. امّا اگر سیاستگذاری ها معطوف به کاهش شکاف دولت و ملت گردد، قدرت دولت با توجه به تقویت قدرت جامعه، از اتکای مناسبی در چالش امنیتی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و نظامی برخوردار می گررد و می تواند از این طریق ابتکار عمل و سرعت اقدام مناسبی را در تعاملات بی المللي به نمایش بگذارد. بنابراین میتوان گفت جهانی شدن به جهت طرح عوامل بنیادی و اجتماعی امنیت، فرصت امنیتی مناسبی را برای تقویت دولتهای جهان سوم در درون و برون مرزهایشان فراهم آورده است. اگر دولتهای جهان سومی بتوانند نگاه درونی، بومی یعنی اجتماعی و جامعه شناختي به امنیت را تقویت نمایند، در اینصورت موفق به اصلاح ساختار حکومتی خود میگردند و از این رهگذر میتوانند از بنبستی بنام جهان سوم ـ که از اصلیترین شاخصه هایش شکاف عمیق دولت ـ ملت است ـ به تدریج رهایی یابند.
براي خروج از اين بن بست يكي از راه ها فرهنگ جهاني شدن است كه به مفهوم زير است. فرایند جهانی شدن، تنوع و کثرت فرهنگ ها را برمی تابد؛ چرا که راه را برای عرضه فرهنگ های مختلف و حتی اقلیت هموار ساخته است. پدیده چند فرهنگی در جهانی شدن هر چند بیانگر تنوع و تکثر است، ولی در عین حال، مستلزم وحدت نیز هست؛ زیرا پدیده چند فرهنگی، ما را به شناسایی و حتی گرامی داشتن دیگران، همه مردم و در همه جا، دعوت می کند و فرهنگ ها را به تحمل، تبادل، همزیستی و ... فرا می خواند. از این رو، در سایه جهانی شدن، فرهنگی عام و جهانی پدید می آید که معطوف به اصول و ارزش ها و معیارهایی است که به علایق و تعلقات محلی، قومی، زبانی، نژادی و دینی افراد بستگی ندارد و فقط به انسان (به خودی خود)، نظر دارد. البته بخش های مختلفی از جوامع که به دنبال فرهنگ و هویت سنّتی هستند، در برابر جریان های جهانی شدن مقابله می کنند و جوامعی که سعی در سلطه فرهنگی و در نتیجه، نابرابری ها و تبعیض ها دارند، در مقابل شکل گیری فرهنگ واحد جهانی و انسانی، زیرکانه ایستادگی می کنند.