گروه سياسي: آيت ا... محمدتقی مصباح یزدی پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ را «تدبیر» خداوند خواند و گفت همه گروهها و تشكلها «مخالف» ریاست جمهوری سعید جلیلی بودند. بخشهايي از گفت و گوي فارس با پدر معنوي گروه پايداري را بخوانيد:
...در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، ملاحظه شد؛ کاندیدایی که هیچ نوع امکانات مادی نداشت، نه دار و دستهای داشت، نه حزبی، نه سرمایهای، و نه حتی حزبی از او حمایت کرد، بدون اینکه یک صدم برخی دیگر هزینه کرده باشد، صرفاً به خاطر اینکه مردم در او خلوصی دیدند، به همان اندازه که فهمیدند رأی قابل توجهی به او دادند. علت آن است که مردم به اسلام و انقلاب علاقه دارند، به رهبری علاقه دارند، و همین که بیدارباشی به آنها داده شود حاضرند زحمتها بکشند و فداکاریها بکنند. طبیعی است که اگر افرادی که بیشتر بتوانند مردم را روشن کنند امکانات بیشتری داشته باشند، راه تبلیغ را بهتر بلد باشند، و بهتر بتوانند مسائل سیاسی را تحلیل کنند، قاعدتاً تاثیرش بیشتر خواهد بود.
البته این بدان معنا نیست که بتوانیم بهطور قطعی پیشبینی کنیم که بر همهی عوامل دیگر ــ مانند تبلیغات، پول، وعده و وعیدها، و عوامل دیگری از این قبیل که در مردم مؤثر استــ غالب میشویم. ولی وظیفهی ما این است که در جهت تقویت این عملکرد مثبت فعالیت کنیم. در این راه، هر قدمی که برداریم، یک گام به هدف نزدیکتر شدهایم و در پیشگاه الهی سرفراز هستیم، علاوه بر اینکه نزد وجدان خود شرمنده نیستیم، و زمینه برای رشد بیشتر در آینده نیز فراهم خواهد شد.
عامل آسیبزای دیگر، ضعف اخلاقی و کمبود تقواست. متأسفانه بعد از انقلاب، مسئولان کشور در ردههای مختلف از ضعفهای اخلاقی فراوانی رنج میبردهاند که آثاری منفی بر حرکت جامعه بهسوی اهداف عالی نظام برجایگذاشته است. باید برای تقویت ارزشهای اخلاقی و ارتقای تقوا در همة سطوح جامعه تلاش کنیم.
...بخشی دیگر از عوامل ناهنجاریها در رفتار سیاسی مردم به این مربوط است که اکثر مردم جزئیات و پیچیدگیهای مسائل سیاسی و بینالمللی را درست درک نمیکنند. مقام معظم رهبری در طول این مدت بارها بیان کردند که پیروزی ما در صحنههای بینالمللی به مقاومت بستگی دارد، ولی نه مسئولین ما بهقدر کافی این حقیقت را باور دارند، و نه مردم به عمق آن پی میبرند؛ البته عموم مردم بیشتر از مسئولین پذیرش دارند! ما باید در حدی که میتوانیم این روحیهی مقاومت را تقویت کنیم.
...ما چه پیروز شویم و چه نشویم، چه دولت مطلوبی سر کار بیاید و چه نیاید، هر قدر کاندیدایی با این ویژگیها رأی بیشتری بیاورد نشانة آن است که ما یک قدم پیش رفتهایم، هرچند پیروز هم نشویم. همینکه چنین فکری آرای بیشتری داشته باشد، مردم اقبال بیشتری کنند، علاقه بیشتری نشان دهند، و از شکست خوردن او ناراحت شوند، این نشانهی پیروزی است و حاکی از آن است که ما در راهی که باید برویم موفق بودهایم، چرا که مردم بیشتری طالب حق شدهاند.
...اما اینکه چه کسی عملاً در انتخابات پیروز میشود و چرا، عوامل مختلفی دارد. به طور کلی، بعد از اینکه ما وظیفه خود را انجام دادیم، و از دعا و توسل هم کوتاهی نکردیم، باید حسن ظن داشته باشیم که مصلحت نظام همین بوده است. شاید اگر کسی که ما میخواستیم سر کار میآمد، چه بسا در اندک مدتی زمینههای شکست او را فراهم میکردند، که در آنصورت، به معنی شکست اصولگرایی و شکست آرمانخواهی بود، زیرا همهی گروهها، از اصلاحطلبان تا کارگزاران و حتی برخی احزاب و گروهها با او مخالف بودند و همه «اصولگرایان» سابقهدار علیه او ائتلاف کردند، و جبهه پایداری را خط قرمز خودشان قرار دادند. اگر به فرض، اکثریت مردم هم به او رأی میدادند، چه بسا در امر مدیریت کشور کسی با او همکاری نمیکرد، که در آنصورت، دست تنها چه کاری از او ساخته بود؟ اگر او شکست میخورد، اصل آرمان شکست میخورد، و مردم به طور کلی ناامید میشدند.
...خدا تدبیری کرد که کسی سر کار بیاید که در شرائط فعلی مجبور باشد هوای خط رهبری را داشته باشد، چون خودش بیست سال نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی بوده، و نقطه های مثبتی هم در زندگیاش دارد.
....متأسفانه از وقتی که مردم با وسائل جدید مانند کامپیوتر، تلویزیون و ... سروکار پیدا کردهاند، دیگر کمتر مجالی برای مطالعه، فکر، یا شرکت در جلسات و بحثهای علمی پیدا میکنند! درحالی که باید دنبال این باشید که خودتان جلسات مذهبی داشته باشید و مطالعه و مباحثه داشته باشید. حساب کنید که خودتان و دوستانتان در سال چه مقدار کتابهای مقام معظم رهبری یا شهید مطهری را مطالعه میکنید؟ بعضی جوانها حاضرند تا نصف شب پای اینترنت، کامپیوتر، یا تلویزیون بنشینند، ولی حاضر نیستند یک صفحه قرآن بخوانند. نتیجة این روند چه خواهد شد؟