در این گزارش به سراغ فیلمهایی رفتیم که در این ایام اکران شدهاند، اما نگاهمان به حواشی این فیلمها و مسائلی بوده است که برای ساختشان مطرح شده است.
آزمون یک قصهگویی متفاوت
کارگردان: نیما جاویدی
تهیهکننده: مجید مطلبی
مخاطبان سینمای ایران عادت کردهاند که برای دیدن فیلمی طنز یا فیلمی اجتماعی به سینما بروند، اما «سرخپوست»، اتفاقی جدید در سینمای ایران است، فیلمی که شما را به سالهای دور و در یک زندان میبرد و بعد هم مخاطب را به دنبال خودش میکشاند تا سرنوشت آزادی یا اسارت یک انسان را ببیند. «سرخپوست» هم در یک سکوت خبری ساخته شد. این فیلم، دومین ساخته نیما جاویدی است.جاویدی پنج سال بعد از ساخت فیلم ملبورن در قامت یک قصهگوی متفاوت از قصهگوهای سینمای امروز ظاهر شده است و موفق شده نظر مخاطبان زیادی را به جدیدترین ساختهاش جلب کند. فیلم «سرخپوست» در اکران عمومی در یک آزمون مهم قرار گرفته است و اگر مخاطبان این اثرسینمایی را بپسندند، شاید بتوان امید داشت که مسیری نو برای سینمای ایران گشوده شده است تا دنیایهای نو قصهگویی بر فیلمهای تکراری چیره شوند.
همه چیز برای فروش
کارگردان: کمال تبریزی
تهیهکننده: رضا میرکریمی
اسم اولیه فیلم، «ولشدگان» بود، بعد تغییر نام داد و شد «ما همه با هم نیستیم» و بعدا «ما همه با هم هستیم» شد.فیلمی که سکانسهای آن پرشده است از بازیگران چهره امروز سینمای ایران. حواشی زیاد دارد و بیشتر آن هم به سرمایهگذار این فیلم بر میگردد که حتی مراسم افتتاحیه آن را هم تحتتاثیر قرار داد و فقط محمدرضا گلزار در مراسم افتتاحیه آن فیلم شرکت کرد.«ما همه باهم هستیم» به لطف تبلیغات میلیاردی، سالنهای زیاد و البته بازیگران مشهورش توانسته در روزهای اول اکران فروش میلیاردی را از آن خود کند ولی باید دید که در روزهای آتی و بعد از مواجهه اول مردم با اثری که حرف جدیدی برای گفتن ندارد، آیا همچنان این فروش ادامهدار خواهد بود؟ اگرچه در همین سه روز اول اکران، انتقادهای زیادی نسبت به حضور بیمعنای این همه سلبریتی در یک فیلم سینمایی مطرح شده است و این سوال بارها تکرار شده که چرا کارگردان نتوانسته با این همه چهره و هزینه یک قصه چفت و بستدار را تعریف کند.
خندیدن به هیچ!
کارگردان: مهدی نادری
تهیهکننده: ابوالفضل صفاری
کارگردان فیلم میگوید: «من برای مسئولیت اجتماعی این فیلم را ساختم تا در این فضای غمگین، جامعه را شاد کنم و سعی هم نکردم که از عواطف آدمها سوءاستفاده کنم. هیچ ادعایی درباره «سامورایی در برلین» ندارم و این فیلم فقط یک فضای تنفس برای کارگردان، تهیهکننده و مخاطبان است.» این حرفها، بیشتر آدم را به فکر فرو میبرد که کارگردانی که سابقه ساخت «بدرود بغداد» را دارد، چرا به یکباره به سمت فیلمی میرود که مشابهاش در سینمای ایران زیاد ساخته شده است.دو بازیگر ایرانی شلوارکپوش، لوکیشن خارجی، چند بازیگر خارجی و بعد هم شوخیهای متعدد که گاهی مرزهای بیاخلاقی را هم رد میکنند! وقتی هدف سازندگان فیلم، فقط این باشد که مخاطب سرگرم شود آن هم با هیچ، برای مخاطبی که برای دیدن فیلمی با هدف خندیدن به هیچ آمده است! هم هیچ نخواهد ماند. البته نکته دیگری هم وجود دارد، اینکه چرا برخی به دنبال ساخت این فیلمها میروند که در سابقهشان هم چنین فیلمهایی دیده نمیشود، بر میگردد به همان فروش گیشه به هر قیمت!
فیلمسازی به قصد گیشه
کارگردان: قربان محمدپور
تهیهکننده: قربان محمدپور
محمدپور، وقتی «سلام بمبئی» را با حضور گلزار ساخت و فروش گیشه را برای آن فیلم دید، تصمیم گرفت که قسمت دوم آن را هم بسازد اما عواملی مثل نبود سرمایهگذار، آماده نشدن بازیگران قسمت اول این فیلم سینمایی و مسائل دیگر، باعث شد که قسمت دوم آن فیلم سینمایی ساخته نشود ولی این دلایل باعث نشد تا او بار دیگر سراغ قصهای تکراری با بازیگران هندوستانی نرود. «دختر شیطان» یک تهیهکننده بالیوودی هم دارد و برای اکرانش برنامههای ویژهای دارند و سرمایهگذاری زیادی برای موسیقی آن انجام شده است.نکته مشترک این فیلم با فیلمهای به سبک خودش دوباره همان لوکیشن خارجی است و بازیگرانی که مشترک هستند. نمونه آن حمید فرخنژاد که اکثرا در این نمونه فیلمها بازی میکند و در سال 97، حدودا چهار فیلم این مدلی بازی کرده است که لوکیشن فیلمها در خارج از کشور بوده و درنهایت هیچ هدف خاصی هم برای فیلم نیست و فقط گیشه مهم است، بدون اینکه مخاطب بتواند در انتهای فیلم چیزی یاد بگیرد!
خشن و زنانه
کارگردان: نرگس آبیار
تهیهکننده: محمدحسین قاسمی
آخرین اثر نرگس آبیار دست روی موضوعی سخت و حساس گذاشته است. پرداختن به زندگی عبدالمالک ریگی و خانوادهاش، موضوعی که مطمئنا مهم و خاص است. خیلیها در زمان ساخت این اثر خبر نداشتند که آبیار به سراغ چه موضوعی رفته است و فقط میدانستند که الناز شاکردوست بعد از سالها نقشی متفاوت را ایفا کرده تا اینکه در ایام جشنواره، همه چیز مشخص شد. اما نگاه خشنی که در بعضی سکانسهای فیلم جای گرفته است، مخاطب را دچار شوک میکند و این سوال در ذهن تکرار میشود که چگونه یک کارگردان زن میتواند از پس تولید صحنههای خشن این اثر سینمایی بر بیاید.ویژگی دیگر این است که نگاه کارگردانهای زن در سینمای ایران بیشتر در فیلمهایشان به این سمتوسو میروند که در فضای اجتماعی و عاشقانه بسازند اما ساخت چنین فیلمی توسط یک کارگردان زن، برای اولین بار است. آبیار همیشه در فیلمهایش از آن فضای شهری معمول خارج شده و رنگبندی در فیلمهایش، آثار او را خاص و ویژه میکند. الناز شاکردوست بعد از سالها دوری از فضای سینما و تلاش برای ایفای نقشی متفاوت، توانست ایفاگر نقشی باشد که درنهایت سیمرغ جشنواره را از آن خود کند.