به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۱ - ۲۱:۳۵
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۴ ساعت ۰۹:۱۵
کد مطلب : ۱۸۳۵۸۲

کرباسچی: اصلاح‌طلبان چه چیزی را می‌خواهند اصلاح کنند؟

کرباسچی: اصلاح‌طلبان چه چیزی را می‌خواهند اصلاح کنند؟
گروه سیاسی: غلامحسین کرباسچی (دبیركل حزب كارگزاران) می‌گوید: اصلاح‌طلبی یعنی چه و چه کار کند؟ اینکه حسن برود، حسین بیاید، تقی برود و نقی بیاید که اصلاح‌طلبی نمی‌شود. باید بگویند که اصلاح‌طلبی هدفش چیست؟ و بعد هم معلوم شود که برنامه و استراتژی‌اش چیست و این اهداف را به چه شکلی می‌خواهد در جامعه پیاده کند. گفت‌وگوی او با انصاف‌نیوز را در ادامه می‌خوانید:
این نقد توسط برخی مطرح شده که شورایعالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان به‌اصطلاح سنگین‌پاتر از آن است که بتواند فضای خموده‌ی جریان اصلاح‌طلبی را متحول کند، از این جهت که این جریان نیاز به گفتمان سازی جدیدی دارد. از طرفی گفته می‌شود آقای خاتمی هم تمایل دارد تحولی را در جریان اصلاح‌طلبی ایجاد کند، اما احتمالاً برخی از اعضای شورای عالی در اینباره مقاومت می‌کنند. این ادعا تا چه اندازه درست است؟ شورایعالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان از سوی برخی با این انتقاد مواجه شده که اگر این شورا به نظارت استصوابی شورای نگهبان انتقاد دارد چگونه خود می‌تواند ساختاری غیردموکراتیک و غیرشفاف داشته باشد؟ نظر شما در این باره چیست؟
واقعیت این است که شورایعالی اصلاح‌طلبان برای برخی بد فهمیده شده. برخی فکر می‌کنند شورایعالی سیاست گذاری اصلاح‌طلبان سازوکار پیچیده و وظایف مهمی دارد. به نظر من نه ترکیبی که آنجا است و هیچ وقت از شروع به کار آن، نه اعضا، نه مسوولین و نه احزاب نسبت به آن این ایده را نداشتند که جایی است که بتوان در آن ایده‌پردازی کرد.
آنجا فقط شورایی در جریان انتخابات سال ۹۲، ۹۴ و ۹۶ بوده است و وظیفه‌ی اصلی آن نیز هماهنگی بین گروه‌ها و شخصیت‌های اصلاح‌طلبی است که می‌خواهند در انتخابات شرکت و راجع به انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری اظهارنظر کنند. در واقع شورایعالی اصلاح‌طلبان جمعی است برای هدفی بسیار محدود و مشخص، یعنی هماهنگی در زمان انتخابات برای کسانی که می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند؛ یعنی شورایعالی سیاست گذاری اصلاح‌طلبان برای این نیست که بگویند «ما در انتخابات شرکت نمی‌کنیم». خب اگر شرکت نمی‌کنید که دیگر شورایعالی سیاستگذاری نمی‌خواهد. مقصود اصلی از تشکیل این شورا این است که گروه‌ها و شخصیت‌هایی که می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند و داعیه‌ی اصلاح‌طلبی دارند و خودشان را احیاناً جزو جریان چپ یا میانه و معتدل می‌دانند، با هم هماهنگی داشته باشند که آرای‌شان پراکنده نشود.
فقط در همین حد است: هماهنگی درباره انتخابات. یعنی اگر کسی توقع داشته باشد شورای عالی بیاید تمام سوالاتی که از اصلاح‌طلبان هست را پاسخ بدهد چنین چیزی نه برای شورایعالی تعریف شده و نه چنین قابلیتی دارد که بخواهد از طرف تمام احزاب راجع به مسائل اصلاح‌طلبی اظهار نظر کند.
خودشان هم فکر نمی‌کنند چنین کارایی و ادعایی داشته باشند. یعنی بعد از انتخابات هم شورایعالی کار مهمی انجام نداده است، نه در امر منتخبین و نه در امر ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس و شورای شهر مداخله‌ای نکرده. چنین قابلیتی نبوده است و آنها چنین ادعایی هم ندارند.
توقع زیادتر از این جمع در آن حد که برای مثال بگوییم چنین قابلیتی را دارد یا نه، دلیل ندارد. اگر آنجا بتوانند هماهنگ کنند و افراد بالاخره به تفاهم برسند که در شهرستان‌ها و حوزه‌های مختلف از چه کسانی حمایت شود چیز خوبی است. من فکر می‌کنم از نظر آقای خاتمی و بقیه کسانی هم که این شورا را تشکیل داده‌اند و اظهارنظری کردند، قدر متیقن وظایف این شورا همین است. اما بیشتر از این نه کسی از اینها توقع دارد و نه باید توقع داشته باشد. چون احزاب اصلاح‌طلب بالاخره دیدگاه‌های مختلفی راجع به مسایل مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارند و اصلاً چنین یکپارچگی و هماهنگی بین احزاب اصلاح‌طلب بسادگی ایجاد نمی‌شود.
اصلاح‌طلبی تا به حال اینگونه تعریف نشده است که بگوییم نو یا کهنه است. اصلاً کهنه‌اش چه بوده که نوی آن چه باشد؟ در کدام بخش وحدت نظر بین احزاب اصلاح‌طلب در مسایل اقتصادی، سیاسی، سیاست خارجی و داخلی وجود داشته؟ اصلاً چنین چیزی تدوین و اعلام نشده و مانیفستی داده نشده است که حال بگوییم قدیمی آن به درد نمی‌خورد و یا بگوییم جدید آن چگونه باشد. اصلاح‌طلبی شامل شعارهایی کلی راجع به «بهبود وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور» است و همه هم دلشان می‌خواهد در این جهت حرکت کنند و همه هم مدعی هستند.
این جمعی هم که گرد هم آمده‌اند، براساس یک تعلق خاطری که از گذشته بوده و در طول سال‌ها تشکیل شده دور هم جمع شده‌اند. والا اینکه به این شکل مانیفست و نقطه نظرهای مشترک مشخصی داشته باشد که بگوییم این مانیفست از بین رفته است و کهنه شده، چنین تعریفی اصلاً وجود ندارد. هم وزارت کشور و هم خود احزاب و مسوولین در همین حد نظر دارند و بیشتر از این اگر کسی بخواهد حرفی بزند، به نظرم خیلی دقیق نیست.
شما به این مسئله اشاره کردید که این شورا تنها کارش هماهنگی میان کسانی است که داعیه اصلاح‌طلبی دارند. اما در حال حاضر جو ناامیدی در جامعه ایجاد شده است و صحبت از این می‌شود که کسانی که دست به انتخاب و هماهنگی میان کسانی می‌زنند که داعیه اصلاح‌طلبی دارند، برای بسیاری مشخص نیست که تمایز خیلی از این افراد به عنوان اصلاح‌طلب چیست و این افراد در چه زمینه‌ای داعیه اصلاح‌طلبی دارند؟ آیا ساختار شورا دموکراتیک است؟ افراد چگونه به آن وارد می‌شوند و برای مثال آقای عارف به چه معنا اصلاح‌طلب است که فردی دیگر نمی‌تواند داخل جریان اصلاح‌طلبی قرار بگیرد؟ باید تعریف مشخصی از این جریان ارائه داده شود یا خیر؟
حتماً باید این کار را انجام دهند اما تا به حال انجام نداده‌اند. اما این از عهده‌ی آقای عارف و شورایعالی سیاست گذاری برنمی‌آید. این نیازدارد به یک مجموعه‌ی پیگیرتر و گسترده‌تر و در عین حال از مجموعه‌ی احزاب، آن‌ها که برنامه و خط مشی دارند. باید یک چالش وسیعی بین خودشان و شخصیت‌هایی که صاحب نظرند انجام شود. کار خیلی ساده‌ای نیست که بگوییم شورایعالی یا آقای فلان این کار را بکند. مساله‌ی اصلاح‌طلبی منهای شعارهای کلی اگر بخواهد مانیفستی برای آن طرح شود، کار سنگین‌تر و وزین‌تری می‌خواهد. حرف‌های مختلفی زده شده و بحث‌هایی در طی این سال‌ها صورت گرفته است. باید کسانی از این مجموعه بنشینند و یک جمع بندی‌ها و شعارهایی که مورد قبول همه است دربیاورند. بعد همه‌ی آن اعضا که می‌خواهند در آنجا به عنوان اصلاح‌طلب مشارکت کنند اینها را بحث کنند و قبول داشته باشند. این کار اصلاً در توان شورایعالی نیست که بخواهد چنین کار بزرگی را انجام بدهد. در این مدت هم نسبت به ساختار شورایعالی انتقاداتی بوده و بسیاری از این انتقادات وارد بوده است. خودشان هم توجه دارند که برای رفع این انتقادات باید کسانی که سابقه‌ی حضور در جبهه‌ی اصلاح‌طلبی دارند و هزینه‌هایی در رابطه با این شعارها داده‌اند، دست به ترمیم بزنند. معلوم است و انتقادات نابه‌جایی نیست که نسبت به ترکیب این شورا وجود دارد. اما به هرحال همین است و جایگزین بهتری هم فعلاً وجود ندارد. یا باید مجموعه‌ها بگویند شعار اصلاح‌طلبی و جمع اصلاح‌طلبی و فعالیت سیاسی و همه‌ی این را رها کنیم، یا بالاخره همین مجموعه‌هایی که هستند یک رهنمود و راهکاری را نشان بدهند و افرادی را مشخص کنند.
ناامیدی هم فقط مربوط به اصلاح‌طلبان نیست. یعنی این چیزی است که در مجموعه‌ی اصولگرایان هم وجود دارد. مگر مردم به مجموعه‌ی اصولگرایان یا دیگران امیدوار شده‌اند؟ مجموعاً اگر بتوان گفت ناامیدی وجود داشته باشد از مجموعه‌ی جریانات اجرایی و دستگاه‌های حاکمیت و گرفتاری‌های مردم و مشکلاتی است که وجود دارد. بحث اصلاح‌طلبی هم این است که اگر کسانی نارضایتی دارند امیدوار باشند که جریان اصلاح‌طلب یا اصولگرا یا هر جریان دیگری که روی کار بیاید می‌تواند وضعیت‌شان را بهتر بکند. اما وقتی چنین باوری وجود نداشته باشد که اینها نه چنان برنامه‌ی مشخصی را ارائه کردند و جایی هم که آمده‌اند نتوانستند در مجموعه‌هایی هم که آمده‌اند، چه مجلس و چه شورا، عملکرد درخشانی که بتواند مشکلات مردم را حل کند از خودشان نشان دهند، ناامیدی‌ها بیشتر به عملکردها و کارایی‌ها برمی‌گردد نه راجع به اینکه شعار جدیدی باید بیاید، مثل نواصلاح‌طلبی و مانند آن. این‌ها هم خیلی در ذهن مردم جایی ندارد و آن‌ها کارایی جریان اجرایی و حاکمیتی را می‌بینند و مشکلاتشان را می‌بینند که تداوم دارد و سعی‌شان هم این است که کاری کنند و گزینه‌ای را انتخاب کنند که این مشکلات‌شان را حل کند.
فکر نمی‌کنید اصلاح‌طلبان به صورت کلی در گفتمان‌سازی دچار مشکل شده‌اند؟ بسیاری از مردم به ویژه بعد از دی ماه ۹۶ سوالشان این است که «اصلاح‌طلبان دقیقاً قرار است چه چیزی را اصلاح کنند؟» آیا چنین ساختار دموکراتیکی می‌تواند فراتر از شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان به وجود بیاید و به این بپردازد که اصلاح‌طلبی بعد از بیست سال قرار است به اصلاح چه چیزی بپردازد؟
جریان اصلاح‌طلبی اشکال اساسی‌اش این است که مشخص نکرده قرار است چه چیزی را اصلاح کند. این اشکال درستی است. اصل مسئله این است که این جریان اگر بخواهد جریان پایدار و اصیلی باشد و همه دنبال آن اهداف باشند، مرحله اول این است که تعریفی از اصلاح‌طلبی ارائه بدهند. اصلاح‌طلبی یعنی چه و چه کار کند؟ اینکه حسن برود، حسین بیاید، تقی برود و نقی بیاید که اصلاح‌طلبی نمی‌شود. باید بگویند که اصلاح‌طلبی هدفش چیست؟ و بعد هم معلوم شود که برنامه و استراتژی‌اش چیست و این اهداف را به چه شکلی می‌خواهد در جامعه پیاده کند؟ از طریق انتخابات یا براندازی، اعتصابات، مقابله یا معامله؟ بالاخره اینکه می‌خواهد اصلاحی را در امور ایجاد کند روش کارش چیست و می‌خواهد تعامل کند یا جنگ؟ می‌خواهد بسازد یا می‌خواهد نسازد؟ نه اینکه در هر مرحله‌ای عده‌ای بگویند انتخابات خوب است یا بد است یا عده‌ای بگویند شرکت می‌کنیم یا شرکت نمی‌کنیم. بالاخره یک دفعه برای همیشه باید بگویند روش کارمان در جریان اصلاح‌طلبی چیست؟ اگر نمی‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم پس می‌خواهیم چه کار کنیم؟ کجا را می‌خواهیم اصلاح کنیم؟
و بالاخره جریان اصلاح‌طلبی درون خودش هم باید مدیریت و نظارتی داشته باشد. یعنی یک مجموعه که با شعار اصلاح‌طلبی و مجموعه‌ی نیروها در سراسر کشور روی کار می‌آیند بالاخره بیایند حساب پس بدهند و بگویند چه کار کرده‌اند؟ آیا توانسته‌اند این اهداف را یک سانت، دو سانت، یک اپسیلون، یک کیلومتر جلو ببرند؟ یا نه همان سرجای اولشان درجا زده‌اند و یا اینکه عملکردشان بدتر بوده است؟ این هم بالاخره باعث ناامیدی و پراکندگی می‌شود.
به نظر من اصل مسئله این نیست که ما یک چیز جدید یا قدیمی بیاوریم. اصل مساله این است که ما یک جمع بندی کنیم و تعریفی از اصلاح‌طلبی داشته باشیم که تا حالا نداشتیم. یک تعریف جامع که همه‌ی این گروه‌ها که می‌خواهند دور هم جمع شوند قبول داشته باشند. بعد برنامه کار داشته باشند و بعد هم اگر نتیجه‌ای را گرفتیم نظارت و مدیریتی روی این مجموعه باشد که این برنامه و روش را عمل کرده‌اند یا نکردند. هر سه‌ی این ارکان در حال حاضر نقص دارد و در واقع اصلاً وجود ندارد. کسی نظارت ندارد که در هر کدام از این شوراها یا مجلس که اصلاح‌طلبان آمده‌اند چه اتفاقی افتاده است؟ آیا مثبت شده یا بدتر از قبل شده است؟ در هر حوزه‌ای که نگاه بکنید، اینکه اصلاح‌طلبی آمده است آثار وجودی‌اش چه بوده است؟ دولتی رفته و وزیری آمده است. این وزیر حال نتیجه‌ی کارش چه بوده؟ کسی وزیر راه شده است، پنج، شش سال بوده است و وقتی رفته شروع کرده است به انتقاد. کارش در آن پنج، شش سال چه بوده؟ چه نتیجه‌ای داشته؟ کمی راه‌ها را درست کرده؟ کمی تلفات و تصادفات را کم کرده است؟ بالاخره اصلاح‌طلبی یعنی همه اینها. همه‌اش حرف‌های سیاسی انتزاعی ذهنی که نیست. باید به مردم عملکرد و کارایی نشان بدهند.