گروه سیاسی: اظهارات دیروز غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی كه خواستگاه اولیه و تفكرشان اصولگرایان تكنوكرات بوده و هست (اما سالهاست خود را به اصلاحطلبان منتسب كردهاند!) علیه چهرههای اصلاحات و محمد خاتمی به تیتر برخی روزنامهها تبدیل شد.
صحبتهایی که مثل اغلب اوقات از آن بوی تکروی و ساز مخالف با بدنه مورد وثوق اصلاحطلبان به مشام میرسید و معلوم بود که با واکنشهایی مواجه خواهد شد. امروز مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی دولت خانمی که به توییتها و ابرازنظرهای بیپروایش در توییتر مشهور است، در پستی توییتری به صحبتهای کرباسچی عکسالعمل نشان داد و نوشته است: «آقای کرباسچی است که در انتخابات ۱۴۰۰ هم شرکت کند و حتی به تبلیغ آقای لاریجانی بپردازد، اما به اسم کارگزاران، و نه به نام اصلاحطلبان. باتوجه به رایندادن بخشی از همحزبیها در انتخابات ۹۸، قانعکردن اعضا و هواداران به رایدادن و حمایت از نامزد نیابتی اولویت دارد.»
گفتنی اینكه لیست حزب و روزنامه كرباسچی و رفقایش در انتخابات اسفندماه گذشته با شكست مفتضحانهای مواجه شد و سرلیست آنها در تهران فقط حدود 1 درصد آرا را به خود اختصاص داد! این در حالی است كه در تهران فقط 22 درصد واجدین رای دادن، در انتخابات شركت كردند كه نشانگر رویگردانی 80 درصد مردم پایتخت (كه معمولا آرایشان سیاسی ارزیابی میشود) از هر دو طیف سیاسی سنتی كشور یعنی اصولگرایان و اصلاحطلبان میباشد. هرچند در این انتخابات اعضا و بدنه اصلی اصلاحطلبان حاضر به ارائه لیست نشدند و فقط چند حزب گمنام و فصلی و بدلی! كه مهمترینشان حزب كارگزاران بود زیر نام اصلاخات لیست دادند كه با پاسخ منفی شدید مردم مواجه شدند.
رویه فعلی اصلاح طلبان یک جنگ حیدری، نعمتی را تشدید می کند
غلامحسین کرباسچی، دیروز در گفتگو با روزنامه جهانصنعت گفته بود: اصلاحطلب و اصولگرا ندارد. وقتی سازوکار ناکارآمد باشد و یک سری افراد ناکارآمد در آن حضور داشته و هیچ کاری نکنند، سرمایه اجتماعی از دست میرود. یک مجموعه سیاسی وقتی که حرکتی از خود نشان داده و کاری کند، سرمایه اجتماعی هم کسب میکند اما وقتی که خاصیت نداشته باشد، سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهد. بنابراین این دو بحث از هم جدا نیست. بازگرداندن امید و اعتماد خیلی کار سختی است. بازیابی سرمایه اجتماعی کار سادهای نیست که گمان کنیم با دو تا شعار و چهار تا مصاحبه و … میتوان امید را به مردم برگرداند. توجه داشته باشید آن چه موجب امیدواری شده بود مجموعه یک سری تحولات ۱۰، ۱۵ ساله بود. از حضور و فعالیت و سیاستورزی مرحوم آقایهاشمی بعد از همه آن برخوردهایی که با او شد، گرفته تا تجربه ناموفق جریان افراطی در دولت نهم و دهم. همه این مسائل مجموعاً یک امید و سرمایه اجتماعی را ایجاد کرده بود که برای حفاظت از آن باید خیلی بیشتر کار میکردیم و درست عمل میکردیم.دبیرکل حزب کارگزاران گفت: به نظر من نیروهای سیاسی و اصلاحطلب اکنون باید بیشتر به ارزیابی خود، ارزیابی گذشته خود و نیروهای فعال خود بپردازند و بعد از آن میتوانند به جامعه برگردند. فکر نمیکنم که با یک استعفا و بیانیه یا یک مصاحبه بتوان کاری کرد. این قضایا خیلی ساده نیست. شورای عالی اصلاحطلبان و همه نیروهای سیاسی باید ماهیت، هدف و برنامه خود را تعریف کنند. صرف این که یک نفر برود و یک نفر بیاید چندان تاثیرگذار نیست.
وی با بیان آن که بالاخره یک پوستاندازی انجام میشود و همه نیروهای گذشته حذف میشوند، خاطر نشان کرد: حالا یا حذف فیزیکی یا این که حذف سیاسی. یک نسل جدید و آدمهای جدید در کار هستند. این یعنی اصلاحطلبان نیاز دارند که در فضای جدید یک بازنگری در اصل مساله انجام دهند.کرباسچی تصریح کرد: از نظر من هر مجموعه سیاسی اگر حرفهای بیمحتوا و سیاسی بزند، کمکی به اصلاح مسائل مملکت نمیکند. فرقی هم ندارد؛ چه رسایی از آن طرف و چه آقای تاجزاده و دیگران از این طرف. این رویه فقط یک جنگ «حیدری، نعمتی» را تشدید میکند. این نیز نه به نفع اصلاح امور کشور است و نه به نفع و مورد توقع مردم. این خستگی سیاسی که در روحیه جامعه احساس میشود، ناشی از همین رویکرد است. هر فردی که از مسیر توسعه کشور، نجات از ورشکستگی، نجات مردم از گرفتاریها و … جدا باشد، از مجموعه اصلاحات نیست.وی با بیان اینکه دو نفر در یک شهری به عنوان کاندیدا هستند و ممکن است سازوکار هم دچار مشکل باشد اما بالاخره همین سازوکار باید ببیند که کدام یک از این دو نفر به درد اداره کشور میخورد، گفت: در سال ۹۲ هم اگر آقای هاشمی تایید میشد همه نیروها سمت او میرفتند اما خب نشد، باید چه کار میکردیم؟ اجاره نمیکردیم هم باید در خیابان مینشستیم.
وی با بیان اینکه به نظر من این اصولگرایی و اصلاحطلبی و… پوستههای سیاسی است و تعریف دقیقی هم ندارد، گفت: مثلا آقای مطهری اصولگرا نیست اما فلان نماینده که پروندههایش رو میشود هم به صرف قرارگیری در آن طایفه اصولگراست؟! کدام اصول است که مطهری به او پایبند نیست و دیگری پایبند است؟! من اصلا به این نوع تقسیمبندی ایراد میگیرم. من میگویم کسانی که به فکر توسعه کشور، حل مشکلات اقتصادی، مشکلات روابط خارجی و نجات کشور از بحران هستند باید تقویت شوند. اصلاحطلبی هم یعنی اصلاح مشکلات کشور. اصلاحطلبی محیط آکادمیک نیست که بخواهیم حرفهای تئوریک بزنیم. این حرفها را در دانشگاه و مجلات و روزنامهها میتوان گفت اما در صحنه سیاسی کشور، جایی برای تئوریپردازی سیاسی نیست. صحنه سیاست جای عمل است و عمل افرادی که به دنبال توسعه کشور از مسیر کار حسابشده هستند با افرادی که این موازین را قبول ندارند فرق دارد. فرقی هم نمیکند که چپ باشند یا راست. در خود ما هم از این افراد هستند که حرفهای سیاسی میزنند و به فکر توسعه کشور نیستند.کرباسچی ادامه داد: من اصلاحطلبی را غیر از حل مشکلات مردم نمیدانم. اصلاحطلبی بحثهای سیاسی شعاری نیست. اصلاحطلبی یعنی دنبال کردن حل معضلات کشور، مشکلات مردم و توسعه به معنای همهجانبه. من فکر میکنم باید از هر کسی که در جهت توسعه توانایی بیشتری دارد، کمک گرفت.
کرباسچی افزود: با شخصیتهای محترم سیاسی هم رودربایستی نداشته باشیم. مثلا این که آقای دکتر عارف یک وقتی نامزد ریاستجمهوری شدند و اصلاحطلبان به هر دلیلی دنبال آقای روحانی رفتند نباید باعث این شود که بخواهیم جبران کنیم و بگوییم که او حتما رییس شورای عالی باشد. آقای عارف اگر میتواند در شورای عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هر جایی نقش برجسته ایفا کند باید از او حمایت کنیم اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت اجرایی با توانایی برقرار کردن یک سازوکار فعال را ندارد باید تعارف را کنار بگذاریم.دبیر حزب کارگزاران با بیان اینکه کار سیاسی که رودربایستی ندارد، گفت: درباره بقیه بزرگان هم همین طور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیتهای بزرگوار و خصلتهای قابل تحسینی که دارند، به خاطر این که نمیتوانند به هیچکسی نه بگویند و … نباید تعارف داشته باشیم. ما باید به فکر مجموعه کشور، مردم و نظام باشیم. ما به همه شخصیتها احترام گذاشته و دستشان را میبوسیم اما در عرصه سیاست به این شکل نمیتوان پیش رفت.