گروه سیاسی: روزنامه جهان صنعت نوشت: در یک نگاه گذرا متوجه خواهیم شد که جامعه ایران امروز از چند گروه متفاوت و متمایز از یکدیگر تشکیل شده است.
گروه اول دولتمردان و حلقههای پیرامونی نزدیک به آنها، مدیران اجرایی دولت تا سطوح مدیران میانی ارشد و نیمهارشد، صاحبمنصبان و مقامات حکومتی تا ردههای میانی، فعالان اقتصادی برخوردار از رانت، تجار و بازرگانان فعال در حوزه صادرات که کمترین نقشی در تولید محصولی که صادر میکنند ندارند و تنها از مزیت درآمدهای ارزی آن استفاده میکنند ضمن آنکه از مصائب و مشقتهای تولیدکنندگان و صنعتگران هم در امان هستند.
صاحبان مشاغل آزاد و واسطهگری پردرآمد، مدیران ارشد مدیریتهای شهری و درصد بالایی از نمایندگان قوه قانونگذاری کشور که سر جمع آماری این گروهها که درصد اندکی از جمعیت هشتاد میلیونی کشور را تشکیل میدهند و افراد آن خصوصا در حوزه تشکیلات دیوانسالاری دولتی به دلیل برخورداری از سطح بالای حقوق و انواع مزایای شغلی و نیز به دلیل فاصلهای که به مروز زمان میان آنها و بدنه جامعه ایجاد شده و دلایل بسیار دیگر اصولا برایشان موضوعی به نام گرانی، تورم، سختی معیشت، افزایش کمرشکن هزینه زندگی و دارو و درمان، نداشتن مسکن و سرپناه و مصائبی همچون پدیده زبالهگردی، بیکاری و نداشتن وسیله امرارمعاش قابل درک و دریافت نیست و حلقه اطرافیانشان هم مانند آجودانهای ماری آنتوانت همسر لویی شانزدهم در زمان انقلاب کبیر فرانسه که هرگز کلمه گرسنگی به گوشش نخورده بود اطلاعات پاکسازی و رتوششدهای از وضعیت اقتصادی کشور را به اطلاعشان میرسانند و آنها هم بر اساس همان اطلاعات و اختیاراتی که قانون به آنها داده برای معیشت و آب و نان و زندگی آن گروه اکثریت تصمیمگیری میکنند که خروجی تصمیمگیریهای این اقلیت کوچک آماری را در اقتصاد و در زندگی مردم به چشم میبینیم.
به کلام دیگر در مقابل این جمعیت کوچک آماری از مسوولان و کارگزاران مملکت فارغ از مشکل افزایش نرخ ارز، گرانی و کمیابی، اکثریت بزرگی از حقوقبگیران ردههای میانی به پایین و کارمندان شاغل و بازنشسته سازمانهای دولتی و گروههای کارگری شاغل و بازنشسته وجود دارند که حقوق و دستمزدهای ریالی آنها به هیچوجه تکافوی هزینههای دلاری زندگی آنها را که به خصوص در این چند سال آخر عمر دولت آقای روحانی شدت بیسابقهای گرفته نمیدهد و دولت هم در توجیه تمامی این مشکلات و گرانیها توجیهی جز تحریمهای اقتصادی آمریکا برای خود نمیشناسد و بر این مجموعه بزرگ جمعیتی که دارند زیر بار سنگین مشکلات معیشتی خرد و خمیر میشوند لشکر شش، هفت میلیونی بیکاران فاقد منبع امرارمعاش را که با شیوع ویروس کرونا آمار جمعیت آنها هر روز بیشتر میشود و از هیچگونه حمایت دولتی هم برخوردار نیستند، اضافه کرد.
دقیقا به همین دلایل است که باید پرسید آن همه ذوق و شوق آقای رییسجمهور در اعلام مژده پایان یافتن دوره تحریمهای تسلیحاتی ایران در حالی که تحریمهای نفتی و بسیاری از تحریمهای دیگر همچنان پابرجاست و اکثریتی از مردم دلشوره تامین نان فردای خود را دارند، تا چه اندازه میتواند برای مردم خبری مسرتبخش باشد و آیا به جای این قبیل مژده دادنها صلاح ملک و ملت در آن نیست که دولت و مسوولان دست در دست یکدیگر برای نجات کشور از چنگال بیرحم این همه مشکلات دست به یک جراحی بزرگ در سیاستهای داخلی و خارجی و ایجاد دگرگونی در شیوه اداره امور کشور بزنند؟