گروه حوادث: مردی که متهم است در یک درگیری فرد سابقهداری را به قتل رسانده است، در حالی پای میز محاکمه میرود که اولیای دم برای او درخواست قصاص کردهاند. پاییز سال جاری شهروندان منطقهای در جنوب تهران به مأموران خبر دادند قتلی اتفاق افتاده و جوانی کشته شده است. بلافاصله مأموران پلیس به محل حادثه رفتند و تحقیقات گستردهای را در این خصوص آغاز کردند. آنها متوجه شدند درگیری بین مقتول و دو برادر رخ داده که یکی از برادران متواری شده است.وقتی مأموران دیگر برادر را که سامان نام دارد، بازداشت کردند، او را مورد بازجویی قرار دادند. سامان گفت: مقتول که سعید نام داشت، مدتی قبل از زندان آزاد شده بود. او فرد سابقهداری بود و سابقه سرقت داشت. یک روز قبل از حادثه متوجه شدم او از زندان آزاد شده است. وقتی همدیگر را دیدیم از من خواست موتورسیکلتم را به او بدهم، اما چون سابقهاش را میدانستم موتور را به او ندادم و گفتم من آن را لازم دارم. آن روز موتور را از من نگرفت تا اینکه فردایش دوباره سراغم آمد. او وارد پارکینگ خانه شد و گفت موتور را لازم دارد. من باز هم گفتم نمیدهم و همین باعث کشمکش بین ما شد.
متهم در ادامه گفت: چارهای نداشتم جز اینکه از برادرم به نام سیروس کمک بگیرم. او را خبر کردم. وقتی برادرم آمد درگیری بین آن دو بالا گرفت. من هم زورم نرسید که آنها را جدا کنم و برادرم سعید را به قتل رساند.این در حالی بود که شاهدان نیز اعلام کردند متهم را دیدهاند که از محل حادثه فرار کرد. یکی از همسایهها گفت: درگیری بین آنها شدید بود و ما نمیتوانستیم دخالت کنیم. یکدفعه سیروس که خیلی عصبانی شده بود در پارکینگ را بست و سر ما داد کشید که برویم. بعد از چند دقیقه صدای درگیری قطع شد و سیروس با شتاب و عجله از پارکینگ خارج شد. پشت سر او هم برادرش دوید و وقتی ما وارد پارکینگ شدیم، متوجه شدیم سعید مرده است.
مأموران با توجه به اطلاعات بهدستآمده تحقیقات خود را برای دستگیری سیروس آغاز و بعد از گذشت دو ماه او را ردیابی و بازداشت کردند. سیروس در تحقیقات اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من نگهبان پارک بودم. زمان حادثه سر کارم بودم که برادرم با من تماس گرفت و گفت فردی میخواهد به زور موتورش را بگیرد. من هم برای کمک به برادرم به خانهاش رفتم و دیدم سعید در پارکینگ خانه با برادرم درگیر شده است.
برادرم کوچک بود و زورش به سعید نمیرسید. سعید به محض اینکه من را دید به سمتم حمله کرد چون میدانست اجازه نمیدهم موتور برادرم را بگیرد. او میخواست مرا بزند که من دستمالی را که دستش بود، دور گردنش پیچیدم و او را کشتم؛ البته قصدم کشتن او نبود؛ برای اینکه او را ضعیف کنم و وادارش کنم دست از سر من و برادرم بردارد، این کار را کردم.مأموران همچنین متوجه شدند سیروس نیز سابقهدار است و چند ماه قبل از این حادثه از زندان آزاد شده است. او درباره سابقه کیفریاش گفت: من را به خاطر اعتیاد بازداشت کردند. مأموران وارد پارک شدند و وضعیتم را که دیدند، بدنم را تفتیش و مواد پیدا کردند؛ به همین دلیل هم بازداشت شدم. به خاطر حمل مواد به شش ماه حبس محکوم و بعد از پایان حبس هم آزاد شدم اما حالا پاک هستم.متهم در ادامه گفت: من فقط اعتیاد دارم اما سعید فردی بود که کاملا در محل شناختهشده بود. او سرقتهای زیادی انجام داده بود و به همین دلیل هم سابقه زیادی داشت. ضمن اینکه اهالی به خاطر شرارتهایش از او میترسیدند. او خیلی زورگیری میکرد اما من نمیخواستم اجازه دهم از برادرم زورگیری کند.
در ادامه روند رسیدگی به این پرونده مادر مقتول به عنوان ولی دم از متهم شکایت کرد و گفت: پسر من اگر سابقه داشت زندان را تحمل کرده بود و وقتی آزاد شد دیگر خلافی نکرده بود. این دو برادر پسر من را به خانه کشاندند و به قتل رساندند. آنها خودشان هم سابقهدار هستند. اگر پسر من دنبال موتور بود، میتوانستند او را از پارکینگ بیرون کنند و در را ببندند؛ چطور است که به گفته شاهدان او را به داخل پارکینگ کشاندند و به قتل رساندند. آنها حتی در پارکینگ را بستند تا سعید راه فرار نداشته باشد. اگر پسر من خطاکار بود این دو برادر چرا راه او را بستند؟ میتوانستند او را آزاد بگذارند که برود.با توجه به شکایت این زن به عنوان ولی دم و تکمیل تحقیقات صحنه قتل بازسازی شد. متهم یک بار دیگر در محل حادثه جزئیات را توضیح داد. وی در بیان آخرین دفاع در مرحله تحقیقات به بازپرس گفت: من و ساسان از سعید میترسیدیم؛ او خیلی فرد خشنی بود، زورگیری میکرد و با همه درگیر میشد؛ به همین دلیل وقتی برادرم تماس گرفت و گفت سعید قصد دارد به زور موتور را از او بگیرد من خیلی سریع خودم را رساندم چون ممکن بود او برادرم را بکشد.بعد از گفتههای متهم و تکمیل تحقیقات کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی با درخواست قصاص از سوی مادر مقتول به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.