گروه جامعه: عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: هزینه امنیت این منطقه را چه کسی باید بدهد؟ طبعا همه اهالی از جمله ما. امنیت چیزی نیست که هزینهاش را یک نفر یا یک خانوار بدهد و او به تنهایی استفاده کند، همه از آن بهرهمند میشوند. بهداشت چطور؟آیا خصوصی است یا عمومی؟ اینجا قضیه فرق میکند. حداقلی از آن عمومی است. ما نمیتوانیم یک محیط یا شهر پاک داشته باشیم و هزینه آن را فقط تعداد اندکی بدهند، چون همه استفاده میکنند و محروم شدن از بهداشت نیز موجب مشکل برای همه میشود. پس حداقلی از بهداشت عمومی است. آموزش هم کمابیش همین طور است. البته تفاوتهایی دارد که فعلا به آن نمیپردازم ولی این خدمات دو وجه دارند، که حداقلی از آنها را باید عمومی دانست و با هزینه دولت در اختیار مردم قرار داد. واکسن نیز در هر دو قالب قابل طرح است.
برای مثال واکسن آنفلوآنزا خریدنی بود ولی واکسن فلج اطفال بهطور قطع باید مجانی باشد. چون نتایج آن عمومی است و برخلاف یک کالای خصوصی مثل کفش است که منفعت آن مستقیما متوجه مصرفکننده است. در واکسن فلج اطفال تبعات پولی شدن و عدم مصرف متوجه جامعه نیز میشود، ولی کفش کم کیفیت پوشیدن مشکلی ایجاد نمیکند. واکسن کرونا از کدام نوع است؟ فرض کنید در آن سالن ۱۰ نفری به دلایلی قحطی آب رخ دهد. مثلا روزانه بیش از ۲۰ لیتر آب نباشد. آیا میتوان آن را به عنوان کالای خصوصی تعریف کرد و هر کس به تناسب پولش آن را بخرد؟ قطعا خیر. اینجا مشکل اخلاقی و بقای افراد مطرح است. حتما جنگ خواهد شد.
بهترین راهحل توزیع آب به ازای هر نفر دو لیتر است. یا حداقلِ مورد نیاز برای هر فرد توزیع شود و اضافه بر آن به نحو دیگری تخصیص یابد. واکسن کرونا به نحوی شبیه جیرهبندی آب است که دولت باید بخرد و یکسان توزیع کند. ولی آیا هیچ راهی برای فروش هست؟ شاید بتوان برای واکسن کرونا وضعیتی ترکیبی در نظر گرفت، مشروط بر اینکه حداقل واکسن لازم، برای تعداد زیادی از طبقات جامعه فراهم شود و فقط تعداد معدودی وارد بازار واکسن شوند. این کار شاید در کشورهای ثروتمند که دولتهای قدرتمند و پاسخگو دارند عملی باشد، ولی در ایران کارساز نخواهد بود.
به محض قابل خرید شدن واکسن، دولت شانه خود را از بار مسوولیت تهیه و عرضه واکسن خالی میکند و جامعه را به وضعیتی میرساند که در مثال فوق گفتم. ماده کمیاب شده و البته حیاتی، مثل آب و هوا را که به جای جیرهبندی، و عرضه یکسان و برحسب نیاز و اولویت، به بازار عرضه و تقاضا واگذار میکند و این یعنی جنگ تمامعیار قدرتمندان و ثروتمندان علیه ضعفا و فقرا. قدرت و ثروت برای جامعه بد نیست، ولی نه این اندازه که شکاف آن، حیات فقرا و ضعفا را تحت خطر قرار دهد که در این صورت ستیز داخلی ایجاد خواهد شد یا سرخوردگی شدید به وجود میآید.